سه شنبه, ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
آیا برای خلیفه جائز است تا بالای مسلمانان مالیات وضع نماید؟
بسم الله الرحمن الرحيم

آیا برای خلیفه جائز است تا بالای مسلمانان مالیات وضع نماید؟

(ترجمه)

پرسش:

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

الله متعال عمر طولانی نصیب‌تان فرماید. از شما پرسشی دارم، امیدوارم پاسخ ارائه فرمایید. واضح است که مالیات در اسلام حرام می‌باشد؛ پس دولت اسلامی چگونه می‌تواند چنین مشکلی را بر طرف کند؛ درحالی‌که امروز (توظیف، عشر و خراج) وجود ندارد؟

پاسخ:

علیکم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

معلوم می‌شود که در رابطه به پرسش موضوع، شما دچار التباس شده‌اید؛ چون می‌گویید که: مالیات در اسلام حرام می‌باشد. این به شکل عام در حالات مخصوص درست است. هم‌چنان گفتید: امروزه عشر و خراج وجود ندارد. باید توجه داشته باشید که سرزمین مسلمانان یا عشری است و یا هم خراجی که فعلاً وجود دارد. در رابطه به موضوع، شما کلمات؛ چون: توظیف، عشر و خراج را یادآور شدید که کلمۀ (توظیف) در این‌جا بی‌ربط می‌باشد.

به‌هرصورت ما برای‎تان پاسخ مفصلی ارائه خواهیم داشت تا ابهامی باقی نماند. إن‌شاءالله!

1- شریعت سلطان را از وضع مالیات بالای مسلمانان به خواست خودش نهی نموده است. رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در حدیثی‌که احمد روایت نموده و زین و حاکم آن را صحیح می‌دانند، فرموده‌اند:

«لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ صَاحِبُ مَكْسٍ»

ترجمه: صاحب مالیات وارد بهشت نمی‌شود.

کلمۀ (مکس) عبارت از مالیاتی است که از تجار در مرز سرزمین‌های گرفته شده اخذ گردد؛ اما نهی رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم مطابق حدیث متفق علیه که از طریق ابوبکره روایت شده است، تمام مالیات را شامل می‌شود که فرمودند:

«إِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وَأَعْرَاضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي بَلَدِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا»

ترجمه: بدون شک خون، مال و آبروى شما بر يک‌ديگر حرام است؛ مانند: حرمت امروز و اين ماه و اين شهر شما.

این حدیث شامل خلیفه و عامۀ مردم می‌گردد؛ بناءً برای خلیفه جائز نیست تا به خاطر مصارف، از مردم مالیات اخذ کند؛ بلکه باید از بیت‌المال استفاده نماید.

2- اما حالات خاصی وجود دارد که شریعت مطابق نصوص وارده، آن را استثناء قرار داده و مصارف را خاص بیت‌المال نکرده و آن را شامل همه مسلمان نموده است. این در صورتی است که مال کافی در بیت‌المال وجود نداشته باشد. مصارف از دوش بیت‎المال به دوش امت افتاده و از سرمایه‌داران امت به مقدار ضرورت بدون زیادت از نیاز، مالیه اخذ گردیده و در مواضع خاص خودش مصرف می‎گردد. باید واضح گردد که اخذ مالیه در چنین یک وضعیت از خواست و صلاحیت حاکم نیست که هرگونه خواست مالیه اخذ نماید؛ بلکه سلطان مجری اوامر الله سبحانه‌وتعالی است. در چنین یک وضعیت امر الله سبحانه‌وتعالی را اجراء کرده و مطابق احکام شرعی عمل می‌نماید [حسب نیاز مالیات را بالای ثروت‌مندان امت وضع می‌کند.] بدین اساس شریعت سلطان را مکلف به پرداخت مصارف مسلمانان از بیت‌المال نموده است؛ پس اگر مال کافی در بیت‌المال وجود نداشت که کفایت مصارف را بکند، خلیفه مطابق احکام شرعی می‌تواند به قدر ضرورت مالیات را بالای ثروت‌مندان وضع نماید که در این‌صورت عمل وی حرام نمی‌باشد.

3- جواز وضع مالیات بالای مسلمانان باید دارای شروط زیر باشد:

این‌که در بیت المال مال کافی وجود نداشته باشد؛

وجود نص شرعی‌که مصارف را بالای بیت‌المال و مسلمانان واجب گرداند؛

وضع مالیات باید بیش‌تر از نیاز نباشد؛

مالیات باید بالای ثروت‌مندانی‌که بیش‌تر از نیازشان ثروت دارند، وضع گردد.

4- هم‌چنین اخذ مالیات از مسلمانان مطابق شروط گذشته صورت می‌گیرد و آن زمانی است که شریعت انفاقِ حالات ویژه را نه تنها بالای بیت‌المال؛ بلکه بالای جمیع مسلمین فرض کرده باشد. به‌گونۀ مثال: اگر بیت‌المال قادر به پرداخت مصارف برای فقراء نبود، مالیات بالای ثروت‌مندان به اندازۀ ضرورت وضع می‌گردد؛ چون بیت‌المال تنها مسئول پرداخت مصارف فقراء نبوده و ثروت‌مندان نیز شامل آن می‎گردد. حاکم در مستدرک خود از عائشه رضی‌الله‌عنها روایت می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود:

«لَيْسَ بِالْمُؤْمِنِ الَّذِي يَبِيتُ شَبْعَانًا وَجَارُهُ جَائِعٌ إِلَى جَنْبِهِ»

ترجمه: مومن نیست آن‌که خودش سیر بخوابد؛ ولی همسایه او در کنارش گرسنه باشد.

در روایت طبرانی در معجم کبیر از انس بن مالک رضی‌الله‌عنه روایت شده که گفت: رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود:

«مَا آمَنَ بِي مَنْ بَاتَ شَبْعَانًا وَجَارُهُ جَائِعٌ إِلَى جَنْبِهِ وَهُوَ يَعْلَمُ بِهِ»

ترجمه: هرکسی‌که شب را سیر به بستر برود و بداند که همسایه‌اش در کنار او گرسنه مانده به من ایمان نیاورده است.

حاکم در مستدرک از ابن عمر رضی‌الله‌عنهما روایت می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود:

«وَأَيُّمَا أَهْلِ عَرْصَةٍ أَصْبَحَ فِيهِمُ امْرُؤٌ جَائِعًا، فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُمْ ذِمَّةُ اللَّهِ»

ترجمه: اهل هر سرزمینی‌که شب را به روز برسانند؛ درحالی‌که شخصی گرسنه‌ای در میان آنان باشد، ذمۀ خدا و رسول‌اش از آنان بری است.

اگر بیت‌المال قادر به پرداخت مصارف جهاد نبود، مالیات بالای ثروت‌مندان به اندازه ضرورت وضع می‌گردد؛ چون بیت‌المال تنها مسئول پرداخت مصارف جهاد نبوده و ثروت‌مندان نیز شامل آن می‌گردد. الله متعال می‌فرماید:

﴿وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

[توبه -41]

ترجمه: در راه خدا به مال و جان جهاد کنید، این کار شما را بسی بهتر خواهد بود؛ اگر مردمی با فکر و دانش باشید.

دلایل دیگر نیز در این راستا وجود دارد.

اگر بیت‌المال قادر به پرداخت مصارف ارتش نبود، مالیات بالای ثروت‌مندان به اندازۀ ضرورت وضع می‌گردد؛ چون: بیت‌المال تنها مسئول پرداخت مصارف ارتش نبوده و ثروت‌مندان نیز شامل آن می‌گردند؛ چون: احمد در مسند خویش از عبدالله بن عمرو رضی‌الله‌عنه روایت می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند:

«لِلْغَازِي أَجْرُهُ، وَلِلْجَاعِلِ أَجْرُهُ وَأَجْرُ الْغَازِي»

ترجمه: برای غازی اجر خودش و برای مزددهنده اجر غازی و اجر خودش داده می‌شود.

اگر در شهری بیمارستان وجود نداشت و عدم موجودیت آن سبب متضرر شدن مردم می‌گردید و بیت‌المال قادر به پرداخت مصارف اعمار آن نبود، مالیات بالای ثروت‌مندان به اندازۀ ضرورت وضع می‌گردد؛ چون: اعمار بیمارستان جهت رفع ضرر از مردم، تنها مسئولیت بیت‌المال نبوده و ثروت‌مندان نیز شامل آن می‌گردد؛ چون: جلوگیری از ضرر واجبۀ عامه‌ای مردم می‌باشد. حاکم در مستدرک حدیث صحیحی را از ابی سعید خدری رضی‌الله‌عنه روایت می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود:

«لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ، مَنْ ضَارَّ ضَارَّهُ اللَّهُ، وَمَنْ شَاقَّ شَاقَّ اللَّهُ عَلَيْهِ»

ترجمه: ضرر و زیان رسانیدن به خود جائز نیست. کسی‌که به دیگری زیان وارد می‌کند، الله جل‌جلاله به او زیان رسانده و کسی‌که دیگری را به مشقت اندازد، الله جل‌جلاله او را به مشقت خواهد افگند.

اگر بیت‌المال قادر به پرداخت مصارف برای رعیت در حوادث؛ مانند: طوفان و زمین لرزه نبود، مالیات بالای ثروت‌مندان به اندازۀ ضرورت وضع می‌گردد؛ چون بیت‌المال تنها مسئول پرداخت مصارف حوادث نبوده و ثروت‌مندان نیز شامل آن می‌گردد. به دلیلی‌که ابوداود در سنن خویش از ابن حُجَیرالعَدَوی روایت می‌کند که گفت: از عمر بن خطاب رضی‌الله‌عنه شنیدم که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود:

«وَتُغِيثُوا الْمَلْهُوفَ وَتَهْدُوا الضَّالَّ»

ترجمه: متضرر را کمک و گمراه را راهنمایی کنید.

این حدیث در زمان قحطی‌که قبلاً یادآور شدیم، نیز صدق می‌کند.

5- مصارف در مواردی؛ چون: ایجاد راه دومی، اعمار بیمارستان دومی، فابریکه‌های تولیدی؛ مانند: استخراج نکل و سنگ سرمه، ایجاد حوض‌ها به خاطر کشتی‌های تجارتی وغیره که عدم موجودیت‌شان باعث متضرر شدن مردم نمی‌گردد، تنها مسئولیت بیت‌المال می‌باشد. در صورت موجودیت پول کافی، بیت‌المال باید اقدام به این کارها نماید؛ اما اگر پول کافی در بیت‌المال وجود نداشت، مسلمانان مکلف به پرداخت مالیات نبوده و باید منتظر بمانند تا پول مورد نیاز به دسترس بیت‌المال قرار گیرد.

6- به جز از ثروت‌مندان، مالیات بالای دیگر مسلمانان وضع نمی‌گردد؛ چون کسی‌که بیش‌تر از حاجات اساسی‌اش ثروت نداشته باشد، از وی مالیات اخذ نمی‌گردد؛ مگر کسی‌که بیش‌تر از حاجات اساسی‌اش ثروت داشته باشد، مالیات پرداخت می‌نماید. بخاری از ابوهریره روایت می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود:

«خيرُ الصدقة ما كان عن ظهر غنى»

ترجمه: بهترین صدقه آن است که با پشتوانۀ بی‌نیازی باشد.

غِنَی آن را گویند که  انسان بدان نیاز نداشته باشد و از حد نیازش خارج باشد.

مسلم از جابر رضي‌الله‌عنه روایت می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود:

«ابدأ بنفسك فتصدّق عليها، فإن فَضَلَ شيءٌ فلأهلك، فإن فَضَلَ عن أهلك شيءٌ فَلِذي قرابتك، فإن فَضَلَ عن ذي قرابتك شيءٌ فهكذا وهكذا - يقول فبين يديك، وعن يمينك، وعن شمالك»

ترجمه: مصرف را از خود شروع کن و اوّل به نفس خویش کمک نما؛ پس اگر چیزی اضافه شد، آن را به اهل و عیال خود بده‌؛ اگر از اهل و عیال‌ات چیزی اضافه گردید، آن را به خویشاوندان خویش عطا کن‌ و اگر از آنان چیزی اضافه ماند، این چنین و آن چنان پیش‌رو، چپ و راست (به هرکی خواهی بدون منت) مصرف کن.

پس کسی‌که باید برایش انفاق شود، در مرتبۀ دوم پس از خود انفاق‌کننده قرار داده شده و مالیات نیز مانند نفقات و صدقه می‌باشد؛ چون الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْو

[بقره: 219]

ترجمه: از تو ميپرسند: چه‌چيز را صدقه و انفاق كنند؟ بگو: مازاد از نيازمندي خود و خویش را.

یعنی مالی‌که از نیاز بیش‌تر باشد و در مصرف‌اش زحمت نی‌آید آن را مالیه گرفته می‌شود؛ پس مالیات از ثروت‌مندانی‌که شامل دایرۀ زکات می‌گردند، گرفته می‌شود؛ نه از فقراء.

7- اما مالیات بیش‌تر از قدر ضرورت بالای رعیت وضع نمی‌گردد؛ چون نصوص شرعی، گرفتن مالیات را به خاطر رفع نیازمندی‌های خاص جواز داده است. این همان حالت استثنائی گرفتن مال یک فرد بدون رضایت‌اش می‌باشد. بناءً باید همان حدی را که نصوص در اخذ مالیات معین ساخته [گرفتن مالیات به اندازۀ نیاز؛ نه بیش‌تر از آن]، رعایت گردد، درغیرآن اخذ مالیات بدون رضایت، ظلم محسوب می‌گردد.

8- از آن‌چه که گذشت فهمیده می‌شود که فرضیه ناتوانی (دائمی و یا شبیه دائمی) در رابطه به بودجه دولت خلافت اسلامی، یک فرضیه‎ای می‌باشد که در غیر محل اصلی‌اش قرار دارد؛ چون ناتوانی یعنی این‌که عوائد برای مصارف کفایت نکند. ولی اگر اسلام به شکل احسن تطبیق گردد، این ناتوانی بنا به دو امر مهم، خلاف اصل می‌باشد:

الف: احکام شرعی بدون درنظرداشت اجتهاد و سنجش مردم، چگونگی اخذ مالیات و مصرف آن را توسط دولت، مفصلاً بیان نموده است. قسمی‌که در بالا تذکر دادیم انفاق را در بعضی از اموری‌که ربطی به وجود و عدم وجود مال در بیت‌المال ندارد، بالای بیت‌المال و مسلمانان لازم گردانیده است. اگر مال کافی در بیت‌المال وجود نداشته باشد، مالیات جهت تنظیم بعضی امور وضع می‎گردد. مصارفی‌که فقط برای بیت‌المال لازم است، هنگامی باید صورت گیرد که بودجۀ کافی برای مصرف در بیت‌المال مسلمانان وجود داشته باشد، دراین‌صورت هیچ نوع مالیاتی بالای مسلمانان وضع نمی‌گردد.

ب: عوائد دائمی بیت‌المال عبارت است از: فَيء، غنائم، أنفال، خراج وغیره. هم‎چنین ملکیت عامه با انواع آن و هم‌چنین ملکیت دولتی نیز شامل عوائد بیت‌المال که عبارت است از: عشر، خمس معادن، معدن و اموال زکات.

پس حالات اصلی این است که هرگاه دولت خلافت موجود باشد، دارائی، تنها عوائد دائمی بیت‌المال حتماً مصارف اساسی  بیت‌المال را برآورده می‎سازد، برابر است که در وقت مشکلات، مال فزیکی در بیت‌المال موجود باشد یا خیر. پس تصورِ عجز دولت خلافت در مصارف اساسی‎اش یک امر خیلی بعید است. لذا تصورِ ناتوانی و ضعف مالی در پرداخت مصارف [برای بیت‌المال دولت اسلامی]، امر نادرست و به دور از واقعیت می‌باشد.

تفصیلات بیش‌تر در کتاب‌های نظام اقتصادی، کتاب اموال در دولت خلافت و کتابِ مقدمۀ دستور نیز پیشکش شده است.

امیدوارم این جواب به یاری الله سبحانه‌وتعالی کافی باشد.

برادرتان شیخ عطاء بن خلیل ابوالرشته

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه