پنجشنبه, ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
خانم مطلقه؛ زیر چتر نظامِ خلافت و جورِ نظام‏های جاهلیت!
بسم الله الرحمن الرحيم

خانم مطلقه؛ زیر چتر نظامِ خلافت و جورِ نظام‏های جاهلیت!

(ترجمه)

هرگاه صحبت از نظام اجتماعی، به‌ویژه صحبت از ازدواج و طلاق مطرح می‌گردد؛ می‌ارزد تا ما مسلمانان با افتخار بر این رحمت و منت بزرگِ الله، شکر وی را به‌جا آوریم که با احکام بی‏آلایش‌اش در این زمینه به‌ما عزت و کرامت بخشیده که از هنگام خلقت ما را برجایگاه بلندی از حمایت و تنظیم امور خانوادگی قرار داده و از ورطه‌ی انحطاط نجات داده است. دیگر ایدیولوژی‌ها از ارایۀ احکامی؛ مانند: احکامِ نازل شده بر حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم عاجز اند! چرا عاجز نباشند؟! چون او صلی‌الله‌علیه‌وسلم رحمت برای جهانیان می‌باشد.

از آن‌جایی‌که  طلاق از جمله موضوعات سؤال برانگیز است که برخی برای آموختن حکم شرعی و برخی به‌هدف ایجاد شک و تردید سوالاتی درین خصوص دارند؛ از جمله سازمان‏های حقوق زن، مستشرقین... پرسش‏های تعصب‏آمیزی در این خصوص مطرح می‌کنند تا تصویری از ظلمِ اسلام در قبالِ حقوق زنان را به‌نمایش بگزارند. رسانه‏ها چنین صداها و پیشنهادها را نشر و فضاء‏سازی می‌کنند؛ حتی برخی مسلمانانِ سرگردان نیز تحت تأثیر قرار گرفته، چنین موقف اتخاذ می کنند که نه در قبال دین خود انصاف می کنند؛ بلکه متهم بودن آن‌را نیز پذیرفته تا جایی‌که جواب درستی را در برابر خبرنگاران ندارند.

این مقاله تصویری را رسم می‌کند که اسلام ذریعه‌ی قانونِ خانوادگی خود به‌حقوق زن اهتمام داشته و بسیاری از مسئولیت‌های سنگین را از دوش زن برداشته؛ ولی زن اکنون زیر سایه‌ی قوانین وضعی در بدترین حالت زندگی قرار دارد؛ طوری‌که در شرایط موجود، زنان برای بهتر زندگی کردن، خانه را ترک و زندگی خانوادگی را خراب می‌کنند و تردیدی نمی‌بینند که زنان تحت هر شرایطی، تلاش در رفاه و آسایش زندگی کنند؛ در حالی‌که اصلاً زندگی در خانه، مهربانی و رحمت را درپی دارد. بهترین قانون زمانی ضرورت است که زنان از بی‌عدالتی و از دست‌دادن آرامش رنج ببرند؛ در این خصوص اسلام مشکلات زنان را در امور ازدواج و طلاق حمایت می‌کند و در تمامی موارد، کرامت آن‌ها را حفظ می‌نماید.

مشکلات تنها محدود به‌آمار طلاق در جهان اسلام نیست؛ طوری‌که سرشماری 2015م می‌رساند که میلیون‌ها واقعۀ طلاق در مصر ثبت شده است؛ اما فراتر از آن ظلم حکومت‌های استبدادی از یک‌سو و سنت‏های عرفی-اجتماعی از سوی دیگر نسبت به‌حقوق زنان برداشت نادرست داشته که در نتیجه ازدواج را ناکام و تباه ساخته‌اند. جالب این‌که برخی سنت‏های عرفی حاکم به‌دروغ به‌سوی اسلام نسبت داده می‌شوند که این سنت‏های حاکم زنان را در تنگنا قرار داده و میلیون‏ها زن و فرزند، رنج این سنت‌ها را می کَشند که در نتیجه منجر به‌فروپاشی خانواده و روابط اجتماعی می‌شوند.

برعلاوه‌ی واقعیت فوق، رژیم‌ها و معاهدات بین‌المللی قطعنامه‏هایی تساوی حقوق زنان را تصویب کرده‌اند؛ طوری‌که کنفرانسِ جمعیت توسعه در تصامیم خود خواستار برابری روابط زنان گردید و قبل از آن کنوانسیون سیداو در ماده‌ی 16 با صراحت بیان کرده است: «کشورهای عضو باید اقدامات مناسبی را جهت رفع تبعیض علیه زنان در تمام امور مربوط به ازدواج و روابط خانوادگی به‌ویژه در خصوص برابری بین زنان و مردان اتخاذ نمایند که تمام این حقوق و مسئولیت‏ها در طول دوره‌ی ازدواج و فسخ آن در نظر گرفته شود و کشورهای امضاءکننده‌ی این کنوانسیون مکلف‌اند که قوانین خود را موافق این قرارداد اصلاح نمایند.»

زنانِ مطلقه در جهان اسلام در حال حاضر مانند دیگر زنانِ فقیر و بی‌چاره، از عدم رعایت دولت‌ها رنج می برند؛ علاوه بر این، دیدگاهایی را به آن‌ها نسبت می‌دهند و تقصیری را متوجه آن‌ها می‌سازند که مرتکب نشده‌اند. در نتیجه از زندگی طبیعی‌شان محروم ساخته می‌شوند و گاهی ممکن است از فرزندان خود و ازدواج دوباره محروم شوند. هم‌چنان قابل  ذکر است که برخی از زنان طلاق‌ داده شده از عدم پرداخت نفقه توسط شوهران‌شان نیز رنج برده و یا گاهی اوقات شوهران از زنان سرپرستی نکرده؛ هم‌چنان حاضر به طلاق  نیز نمی‌باشند؛ رشته‏ی ازدواج را همین‌گونه "معلق" می‌گذارند؛ درحالی‌که الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾

[نساء: 19]

ترجمه: و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آن‌ها داده‌اید(از مهر)، تملک کنید! مگر این‌که آن‌ها عمل زشت آشکاری انجام دهند و با آنان، بطور شایسته رفتار کنید! و اگر از آن‌ها(به جهتی) کراهت داشتید(فوراً تصمیم به جدایی نگیرید! چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و الله خیر فراوانی در آن قرار می‌دهد!

وقتی اسلام آمد، مکلفیت‏های شرعی را برای زنان و مردان اختصاص داد. زمانی‌که اسلام احکام را بیان می‌کند، مشکلات هردو را حل می‌سازد؛ مسئله‌ی برابری یا تمایز میان آن‌ها را مورد توجه قرار نمی‌دهد؛ اما این را توجه دارد که یک مشکل خاص نیاز به‌علاج دارد و به‌عنوان یک مشکل خاص؛ صرف نظر از این‌که آیا این مشکل برای یک زن است و یا یک مرد. واقعیت نشان می‌دهد که ازدواج برای تشکیل و ایجاد راحتی برای خانواده می‌باشد. اگر در زندگی زناشویی مشکلی رونما گردد که سرور و شادی را تهدید کند و مشکل به‌نقطه‏ای رسیده باشد که زندگی زناشویی نتواند تداوم یابد؛ در این میان باید طریقه‏ای وجود داشته باشد که زن و شوهر برای جدایی خود از یک‌دیگر استفاده کنند و جائز نیست که این رابطه با کراهیت و ناپسندی هردو و یا یکی از زوجین ادامه یابد؛ از همین جهت الله سبحانه‌وتعالی طلاق را چنین مشروع ساخته است:

﴿الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ﴾

[بقره: 229]

ترجمه: طلاق(طلاقی‌که رجوع و بازگشت دارد)، دو مرتبه است(و در هر مرتبه) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند(و آشتی نماید) یا با نیکی او را رها سازد(و از او جدا شود).

تا بدان جهت که بدبختی در خانه‏ها نباشد و یا این‌که حلاوت ازدواج در میان مردم باقی بماند؛ اگر این امکان وجود نداشته باشد که بین دو نفر به‌علت ناسازگاری طبیعت زندگی ادامه یابد؛ پس هرگاه آن‌ها آن‌چه که زندگی آن‌ها را خراب می‌سازد، توسط جدائی فساد را دفع نمایند. آن‌ها در حقیقت با این عمل خود یک‌دیگر را همکاری کرده‌اند تا حلاوت زناشویی را به دیگران اعطاء کنند. (منبع: نظام اجتماعی اسلام)

اسلام منزلت زنان را چنان بلند برده است که حتی در صورت وجود ناپسندی بی‌جا که اسلام تنها ناپسندی را دلیلی برای طلاق قرار نداده است؛ اما زن و شوهر را به زندگی کردن خوب امر کرده و زوجین را تشویق بر تحمل ناپسندی نموده که شاید در این ناپسندی خیر نهفته باشد؛ چنان‌چه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا

[نساء: 19]

ترجمه: و با آنان، بطور شایسته رفتار کنید و اگر از آن‌ها(به جهتی) کراهت داشتید(فوراً تصمیم به جدایی نگیرید!) چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و الله خیر فراوانی در آن قرار می‌دهد!

از همین جهت است که الله سبحانه‌وتعالی بر مرد حرام ساخته که به‌علت ناپسندی از زن خود کناره‏گیری  کند و از ترس گرفتن مهر؛ نه او را طلاق می‌دهد و نه با او زندگی می‌کند؛ چنان‌چه می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء كَرْهًاۖ وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! برای شما حلال نیست که از زنان، از روی اکراه(و ایجاد ناراحتی برای آن‌ها) ارث ببرید و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آن‌ها داده‌اید(از مهر) تملک کنید! مگر این‌که آن‌ها عمل زشت آشکاری انجام دهند.

علی بن ابی‌طلحه از ابن‌ عباس در تفسیر آیه‌ی "ولاتعضلوهن" می‌فرماید: «بر آن‌ها قهر نشوید تا برخی آن‌چه را بدان‌ها داده‌اید، با خود ببرید؛ یعنی مردی زنی دارد و از بودن با او خوشش نمی‌آید؛ ولی مهر این زن نزد مرد باقی است که با تحمیل ضرر می‌خواهد تا زن مهرش را ببخشد.» (منبع: تفسیر ابن کثیر)

پس بالای مرد واجب است که زن مطلقه را در طول عدت طلاق، نفقه داده و از خانه اخراج نسازد تا این‌که عدت‌اش پوره شود؛ هم‌چنان باید در مقابل شِیر دادن طفل‌اش اُجرت رضاعت را بپردازد. در زمینه الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿...وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا...

[بقره: 233]

ترجمه: و بر آن کس که فرزند برای او متولّد شده(=پدر)، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته(در مدت شیر دادن بپردازد؛ حتی اگر طلاق گرفته باشد)؛ هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانایی خود نیست! نه مادر(به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد و نه پدر و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد(= هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تأمین نماید) و اگر آن دو، با رضایت یک‌دیگر و مشورت، بخواهند کودک را(زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آن‌ها نیست.

و به مرد اجازه است که قبل از طلاق سه‏گانه رجوع نماید:

﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ

[بقره: 232]

ترجمه: و هنگامی‌که زنان را طلاق دادید و عدّه‌ی خود را به پایان رساندند، مانع آن‌ها نشوید که با همسران(سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیده‌ای تراضی برقرار گردد.

هم‏چنان برای زن اجازه است که پس از طلاق سه‏گانه به مرد دیگری شوهر نماید:

﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُون

[بقره: 230]

ترجمه: اگر(بعد از دو طلاق و رجوع، بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود؛ مگر این‌که همسر دیگری انتخاب کند(و با او، آمیزش‌جنسی نماید؛ در این صورت) اگر(همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهی ندارد که بازگشت کنند(و با همسر اول، دوباره ازدواج نماید)؛ در صورتی‌که امید داشته باشند که حدود الهی را محترم می‌شمرند. این‌ها حدود الهی است که(الله سبحانه وتعالی) آن را برای گروهی‌که آگاهند، بیان می‌نماید.

این احکام و این رحمت را زنان با از دست دادن دولتی‌که تمام امور آن‌ها را رعایت می‌کرد؛ نیز از دست دادند. خلافتی وجود ندارد که از زنان مراقبت کرده و احکام اسلام را عملی سازد. حالت امروزی زنان چنان است که از ظلم و حاشیه‏نشینی رنج برده و از سائر حقوق و امتیازات محروم‌اند. زن مسلمان در بدبختی‌ها جان می‌دهد و کسی به دادش نمی‌رسد. زنان تنها تحت خلافت راشده بر منهاج نبوت از امنیت و مراقبت برخوردار بوده و خلافت است که این احکام را به شیوه‏ای مفصل عملی می‌سازد.

نویسنده: بیان جمال

برای رادیوی دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

Last modified onسه شنبه, 26 مارس 2019

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه