پنجشنبه, ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
حل پیچیده‌گی قضیۀ سوریه از لحاظ سیاسی‌ و میدانی
بسم الله الرحمن الرحيم

حل پیچیده‌گی قضیۀ سوریه از لحاظ سیاسی‌ و میدانی

(ترجمه)

شکی‌ نیست که اهداف واقعی‌ و سوءنیت سیاست‌های‌ بین‌المللی همواره مخفی‌ ساخته می‌شوند؛ سیاست‌های‌ بین‌المللی‌ مبتنی‌ برایده‌ای‌که در اساس برای از بین بردن اسلام و اطمینان از عدم باز گشت آن در عرصۀ زندگی در نظر گرفته شده است. دولت‌ها جنگ علیه اسلام را نسل به نسل از گذشته‌گان خود به ارث گرفته اند. سیاست دولت‌های کنونی نیز تنها در محور مقیاس منفعت می‌چرخد و بس؛ اما این محور با پوشش‌های فریبنده و رنگارنگ پوشش داده شده و بدین وسیله عوام مردم را فریب می‌دهند؛ کسانی را که به قضایا سطحی نگریسته و دچار سردرگمی می‌شوند و چشمان‌شان قادر به دیدن اهداف سیاسی نیستند. 

در حال حاضر ما در عصری زندگی می‌کنیم که جهان تک‌قطبی شده است و این تنها قطب(امریکا) پس از سقوط بلاک شرق و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جهان را تحت سلطۀ خود در آورده است؛ طوری‌که سیاست‌های تمام دولت‌های جهان را تحت شعای سیاست‌های خود قرار داده، یا حداقل سیاست‌های بقیه دولت‌ها، تهدید صریح برای آن تلقی نمی‌شود. بدین سبب است که ‌این تک‌قطب توانسته مجموعه‌ای از ابزارها و مهره‌ها را برای اعمال سیاست‌های خود به کار گیرد و با تأسی از طرز فکر فرعونی، پشت جملات و اصطلاحتی‌که نمایانگر همدردی و همکاری آن می‌باشد، چهرۀ واقعی و فریبندۀ خود را پنهان کند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید که فرعون برای مردم چنین گفت:‌

﴿ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ﴾

[غافر: ۲۶]

ترجمه: مرا بگذارید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند؛ چون من می‌ترسم دین شما را تغییر دهد، یا در این سرزمین فساد و تباهی به بار آورد.

 چهرۀ حقایق به پست‌ترین شکل‌اش عوض می‌شود؛ امریکا از اصطلاح جنگ علیه تروریزم به عنوان شعار، از حقوق بشر، آزادی و عدالت، به عنوان پوششی برای پنهان ساختن عیوب خود استفاده می‌کند؛ در حالی‌که خود سازندۀ تروریزم بوده و ​​مردم را به بردگی گرفته است.

این مقدمه‌ای برای درک و تصور بهتر حجم مکر و حیله‌گری بود ‌که علیه انقلاب شام رسم شده و خواهد شد؛ مقدمه‌ای برای شناختن عقلیه‌ای‌که‌ این حیله‌گری بزرگ را اجراء و مدیریت می‌کند و برای شناسای ابزاری‌که از آن استفاده و اسالیبی‌که دنبال می‌شود.

شعار اجلاس تاریخی14 فبروری 2019م(سوچی) دگرگون ساختن حقایق بود. توقف خونریزی و محافظت از غیرنظامیان، حل و فصل سیاسی و عودت پناه‌جویان، پوشش فریبنده و رنگارنگی اند که عورت جامعه جهانی را پوشانده و اهداف واقعی را مخفی و چهرۀ حقایق را عوض می‌سازند. اگر به وضعیت دولت‌های عضو نشست سوچی نگاه بیندازیم، واضح خواهد شد که هریک از این دولت‌ها مرتبط به راه‌حل مورد نظر امریکا به دنبال تأمین منافع خود می‌باشند.  

روسیه ‌این را به خوبی دریافته است که واقعاً در یک تنگناه قرار گرفته و به خاطر حفظ آبروی خویش می‌خواهد در اسرع وقت ممکن از سوریه بیرون شود؛ در حالی‌که‌ این را هم می‌داند که امریکا برایش اجازه نمی‌دهد که پرچم پیروزی را برای جهانیان برافراشته و با افتخار از سوریه بیرون شود؛ مخصوصاً این‌که‌ امریکا بود که پای روسیه را در پروندۀ سوریه کشانده و برایش اجازۀ مداخلۀ نظامی ‌داد. صحبت و گفتگوهای تسلط نظام بر ادلب حداقل در آیندۀ نزدیک و یا پیش از تکمیل شدن عناصر راه‌حل سیاسی امریکایی دور از امکان است. امریکا راه‌حل سیاسی را بر جهانیان تحمیل کرده و و اقداماتی‌که برای روسیه اجازۀ انجام آن داده می‌شود، نیز در همین سیاق است. روسیه توان این را ندارد که راه‌حل نظامی را بر جهانیان تحمیل کرده و پروندۀ سوریه را به روش خود بسته کند.

از سوی دیگر، جامعه بین‌المللی از این بی‌خبر نیست که نیروهای بشار اسد به کمک نیروهای روسیه و ایران هر زمانی‌که از طریق نظامی‌ بر منطقه‌ای مسلط می‌شدند، آن منطقه را تحت حمایت خود نگهداشته نمی‌‌توانستند؛ مخصوصاً بعد از این‌که جنگجویان از تمام نقاط سوریه جمع شده بودند و بسیاری از غیرنظامیان علیه نظام ستمکار بشار دست به انقلاب زده بودند. راه‌حل نظامی ‌کنترول امور را تضمین کرده نمی‌تواند؛ زیرا آتش انقلاب همواره در سینه‌ها شعله‌ور خواهد ماند؛ هیچ قدرتی توان خاموش ساختن آن را ندارد و آنچه که در درعا اتفاق افتاد، بهترین دلیل بر این موضوع می‌باشد.

بنابر این، غرب در استحکام بخشیدن به تسلط خویش بالای مناطق شمالی سوریه به رهبریی گروه‌هایی‌که خود را به بهای اندکی فروخته اند، تکیه نموده است. رهبری‌ گروها برای کنترول امور وفق نظر غرب نیرومندترین جبهه بوده و بدون کدام هزینه‌ای در خدمت سیاست‌های امریکایی می‌باشند. اما در هر حال، تنها بازندۀ میدان مردم شام است و فرزندانی‌که از آن‌ها درین گروه می‌باشند.

اما ایران به دنبال این است که برای خود جای پای در سوریه ایجاد کند. ایران این را می‌داند که روزی تغییری تحت نام دموکراسی ایجاده شده و او از سوریه بیرون کرده خواهد شد. اتباع ایرانی بسیاری را به سوریه انتقال داده و تابعیت سوریه را به آن‌ها گرفته است. ایران تا سرحد مرگ در راستای دفاع از نظام ستمکار بشار استاده خواهد بود؛ حتی اگر تمام مردم سوریه هم درین میدان قربانی شوند.

همین‌طور، ترکیه تمام هم و غم‌اش حفاظت از امنیت و تمامیت ارضی دولت‌اش می‌باشد. روسیه به وسیلۀ توافقنامۀ آدانا-که میان نظام ترکیه و همتای سوری آن در سال ۱۹۹۸م امضاء شده بود- به‌این تشویش ترکیه خاطرجمعی داده است. چنانچه در یکی از بندهای این توافقنامه برای ترکیه حق تعقیب تروریست‌ها را تا مساحت پنچ کیلومتر در خاک سوریه و اقدامات امنیتی لازم در صورتی‌که امنیت ملی ترکیه در معرض خطر قرار گیرد،  تقاضا شده بود.

بنابر این، در می‌یابیم که اجلاس سوچی به نام منافع مردم شام، بلکه برای تأمین منافع اعضای شرکت کنندۀ آن برگزار شده بود. بدون شک اجلاس سوچی به راه‌حل سیاسی مورد نظر امریکا هیچ مخالفت نداشته؛ بلکه حتی از طریق تشکیل کمیتۀ قانون اساسی برای تصویب قانونی‌که ساختار دولت را مشخص می‌سازد، تلاش خواهد داشت.

اما از لحاظ میدانی بمباردمان‌های سنگین، مناطق زیادی را تبدیل به وحشی‌ترین کشتارگاه‌ها نموده و رهبران گروه‌ها دست بالای دست نشسته و این صحنه را نظاره می‌کنند؛ فشاری‌که به هدف آمادگی به مرحلۀ ابتدائی برای کوتاه آمدن‌های بزرگ بر مردم اعمال می‌شود و تنازلاتی‌که به بهانۀ جلوگیری از خونریزی، پوشش داده می‌شوند. هرگاه نظام اسد را بر برخی از مناطق مسلط سازند، فشارهای این چنینی را برمردم می‌افزایند. مردم شام باید به خوبی حقیقت نبرد و عظمت قضیۀ خویش را درک کنند؛ نبردشان نبرد مرگ و زندگی و قضیۀشان قضیۀ سرنوشت‌ساز است. این را باید بدانند که منافقین و خائنین هیچگاه دوست آنان نمی‌باشند و گر نه در گودال دشمنانی سقوط خواهند کرد که آن‌ها را دوست گمان می‌کنند؛ دران صورت، نابودی‌شان حتمی می‌باشد.

پس از این‌که مردم شام حقیت نبرد خویش را درک کرده و دشمنان خویش را به خوبی شناختند، در آن زمان است که باید درین نبرد به قدرت مطلق الله سبحانه وتعالی تکیه و توکل خویش را نیکو سازند. مردم شام باید اسناد اعتماد خویش را در پیشگاه الله سبحانه وتعالی پیش کرده و در بدل برنامه‌های وضعی برنامۀ سیاسی برگرفته از عقیدۀ مسلمانان را اختیار نمایند؛ بدیلی که الله سبحانه وتعالی را راضی ساخته و سزاوار تأیید و نصرت الله سبحانه می‌باشد. در آن زمان است که اهل قدرت و نیرو از آغوش مردم برخواسته و دوشادوش رهبری سیاسی آگاه و مخلص برای تحقق این برنامه و سقوط نظام جنایتکار بشار از هیچ تلاشی دریغ نمی‌نمایند. آنگاست که بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم به برپای خلافت راشده بر منهج نبوت تحقق خواهد یافت.

نویسنده: استاد احمد عبدالوهاب

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سوریه

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه