سه شنبه, ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
بیش‌ترین مقداری‌که از مال زکات می‌تواند برای مستحق آن پرداخت گردد
بسم الله الرحمن الرحيم

بیش‌ترین مقداری‌که از مال زکات می‌تواند برای مستحق آن پرداخت گردد

(ترجمه)

پرسش

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

شیخ بزرگ‌وار، من پرسشی دارم که اگر وقت داشتید، پاسخ‌اش دهید! تا چه مقدار یک آدم می‌تواند زکات دریافت کند؟ آیا فردی‌که خانه نداشته باشد می‌تواند به مقدار آبادی خانه پول بگیرد؟ یا این‌که کدام مقدار و محدوده‌ای برای گرفتن پول زکات است؟ جزاک الله!

پاسخ

وعلیکم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

سوال شما از بیش‌ترین مقدار زکات است که می‌تواند برای مستحق آن پرداخت گردد.

جواب این است که در شریعت کدام نص وارد نشده است تا بیش‌ترین حد مقدار زکات را برای مستحق آن واضح سازد؛ اما آیه مبارکۀ:

﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾

(توبه: 60)

ترجمه: (مصرف) صدقات منحصراً مختص است به (این هشت طایفه): فقیران و عاجزان و متصدیان ادارۀ صدقات و کسانی‌که باید تألیف قلوب آن‌ها کرد؛ (یعنی برای متمایل کردن بیگانگان به دین اسلام) و آزادی بندگان و قرض‌داران و در راه الله (سبحانه و تعالی)؛ (یعنی در راه تبلیغ و رواج دین الله -سبحانه و تعالی-) و به راه درماندگان. این مصارف هشت‌گانه فرض و حکم الله (سبحانه و تعالی) است، که الله (سبحانه و تعالی) دانا و بر تمام مصالح خلق آگاه است.

ممکن است که از این آیه مبارکه بیش‌ترین مقدار‌ زکاتی‌که باید برای مستحق زکات پرداخت شود استنباط گردد، به گونه‌ای‌که مستحقین زکات در آیه مبارکه با اوصاف ذکر شدند که همین اوصاف دلالت دارند که به دلیل همین اوصاف باید زکات برای‌شان پرداخت شود؛ یعنی پرداخت زکات برای این اشخاص به علت اوصاف موجوده در آن‌ها بوده و به دلیل همین اوصاف زکات را مستحق می‌شوند. پس هرصنفی از اصناف متذکره در این آیه مبارکه تا زمانی‌که متصف بر این اوصاف باشند، زکات برای‌شان پرداخته شده و هرگاه از این اوصاف خود خارج شدند، زکات برای‌شان پرداخت نمی‌گردد.

مثلا: فقراء و مساکین به دلیل صفت فقر و مسکنت مستحق زکات می‌شوند؛ پس بیش‌ترین حد مقداری‌که از مال زکات برای‌شان داده می‌شود آن است که فقراء و مساکین را به غنا رسانده و از وصف فقیر بودن و مسکین بودن‌شان خارج ‌سازد و بیش‌تر از این حد برای‌شان جائز نبوده؛ البته این مقدار نسبت به اشخاص و احوال اشخاص متفاوت‌اند.

هم‌چنان به گونۀ مثال می‌توان گفت، متصدیان در امور زکات که به نام عاملین یاد می‌شوند، به خاطر زکات برای‌شان جائز است که در امور زکات کار و به خاطر همین کارشان زکات برای‌شان داده می‌شود و دولت به اندازۀ زحمت‌شان برای‌شان از مال زکات اجرت می‌دهد؛ اگر توسط دولت اجرت‌شان تعیین نشده باشد اجرت مثل برای‌شان داده شده و اضافه بر زحمت و کارشان برای‌شان داده نمی‌شود؛ زیرا این مال در حق عاملین در بخش زکات تبرع و بخشش نبوده؛ بلکه در برابر زحمت و کارشان برای‌شان پرداخت می‌گردد.

هم‌چنان، قرض‌داران به حدی زکات برای‌شان داده می‌شود که قرض‌شان را پرداخت کنند؛ زیرا ایشان زکات را به سبب مدیون بودن‌شان مستحق می‌شوند و هرگاه این وصف از ایشان مرفوع گردد؛ پس از آن مستحق زکات نمی‌باشند. به همین ترتیب همۀ اصناف مستحق زکات تا وقتی برای‌شان زکات پرداخت گردد که این اوصاف نسبت به ایشان وجود داشته باشد.

ما با بیان بعضی از مطالب فوق در باب مصارف زکات در کتاب «اموال در دولت خلافت» موضوع را چنین بیان کردیم:

فقراء: فقراء کسانی‌اند که مالی ندارند تا برای حاجات اساسی زندگی‌شان که عبارت از: خوردن، پوشیدن و مسکن‌شان می‌باشند، استفاده کنند. کسی‌که حاجات اساسی و اولیه زندگی‌اش را نداشته باشد، فقیر گفته شده زکات و صدقه برایش جائز می‌باشد و هم‌چنان جائز است که تا حد مرفوع شدن حاجات و فقراش زکات برایش داده شود.

الله سبحانه و تعالی زکات را برای اغنیاء حرام قرار داده؛ چنان‌چه احمد و اصحاب سنن از عبدالله بن عمرو روایت کرده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«لا تحل الصدقة لغنيّ، ولا لذي مِرَّةٍ سَوِيّ»

ترجمه: صدقه برای غنی و صاحب مره جائز نیست.

«ذو مره» صاحب قوت و کسی است که قدرت کسب و کار را داشته و اگر شخص ذکر شده کاری برای کسب خود پیدا نکرد، فقیر پنداشته می‌شود؛ اما غنی کسی است که از غیراش بی‌نیاز بوده و از مایحتاج زندگی‌اش بیش‌تر داشته باشد. احادیثی وجود دارد که غنی را تعریف نموده؛ چنان‌چه از عبدالله بن مسعود روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«ما من أحد يسأل مسألة، وهو عنها غني، إلاّ جاءت يوم القيامة كدوحاً، أو خدوشاً، أو خموشاً في وجهه. قيل: يا رسول الله، وما غناه، أو ما يغنيه؟ قال: خمسون درهماً، أو حسابها من الذهب»

ترجمه: (هرکسی از سوال بی‌نیاز باشد و سوال کند در روز قیامت درحالی حاضر می‌شود که چهره‌اش خدشه‌دار و کمرش خمیده می‌باشد. گفته شد یا رسول الله چه‌چیز شخص را غنی می‌سازد؟ فرمودند: پنجاه درهم یا معادل آن از طلا.)

پس کسی‌که پنجاه درهم نقره؛ یعنی 148.75 گرام نقره و یا معادل آن را از طلا،  اضافه‌تر از خوردنی، پوشیدنی، مسکن، نفقۀ خانواده و اولاد و خادم‌اش مالک گردید، غنی پنداشته شده گرفتن صدقه برایش جائز نمی‌باشد.

مساکین: مساکین کسانی‌اند که هیچ‌چیزی نداشته و نابودی آن‌ها را خانه‌نشین کرده و از مردم هم سوال نمی‌کنند. از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:  

«ليس المسكين الذي يطوف على النّاس، تَرُدُّه اللقمة واللقمتان، والتمرة والتمرتان، ولكن المسكين الذي لا يجد غنى يغنيه، ولا يفطن به فيتصدق عليه، ولا يقوم فيسأل النّاس»

(متفق علیه)

ترجمه: مسکین شخصی نیست که نزد مردم می‌رود و مردم برایش یک لقمه و یا دو لقمه نانی، یک خرما و یا دو خرمای بدهند؛ بلکه مسکین کسی است که هیچ‌چیزی برای خوردن نداشته و کسی از ناداری‌اش آگاه نیست و این شخص نزد مردم نمی‌رود تا از مردم سوال کند.

مسکین نادارتر از فقیر بوده؛ چنان‌چه در این قول الله سبحانه و تعالی ذکر شده است:

﴿أَوْ مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَةٍ﴾

ترجمه: مسکینی‌که (از اثر نداشتن و گرسنگی خود) بر خاک نشسته است.

برای مسکین زکات جائز بوده تا وقتی مسکنت آن را مرفوع گردیده و حاجات اولیه زندگی‌اش بر آورده شود.

عاملین در بخش زکات: عاملین در بخش زکات، همان متصدیان امور زکات‌اند که برای جمع‌آوری، حفظ و یا توزیع زکات موظف شده و در این بخش کار می‌کنند. برای این گروه مردم زکات جائز است؛ هرچند که از جملۀ اغنیاء باشند. این حق در برابر وظیفۀشان در نظر گرفته شده است. ابوعبید از عطاء بن یسار روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«لا تحل الصدقة لغني إلاّ لخمسة: عامل عليها، أو رجل اشتراها بماله، أو رجل له جار فقير تصدّق عليه بصدقة فأهداها إليه، أو غازٍ، أو مغرمٍ»

ترجمه: غیر از پنج شخص زکات برای اغنیاء جائز نیست، برای متصدیان زکات، شخصی‌که مال زکات را خریداری می‌نماید، شخصی‌که مال زکات توسط همسایۀ فقیری آن گرفته شده و بعداً برای آن هدیه می‌گردد، مجاهد فی سبیل الله و قرض‌دار.

از بسر بن سعید روایت است که ابن سعدی مالکی گفته است:

«استعملني عمر على الصدقة، فلما فرغت منها، وأديتها إليه، أمر لي بعمالة، فقلت: إنّما عملت لله. فقال: خذ ما أعطيت، فإني عملت على عهد رسول الله صلی الله علیه وسلم، فعملني، قلت مثل قولك، فقال لي رسول الله صلی الله علیه وسلم: إذا أعطيت شيئاً من غير أن تَسألَ فَكُلْ وتَصَدَّق» (متفق علیه)

ترجمه: عمر (رضی الله عنه) مرا به جمع‌آوری و توزیع زکات مقرر کرد، وقتی از آن فارغ شدم، عمر مرا دستور داد که اجرت خود را بگیرم، من گفتم: من جهت رضای الله سبحانه و تعالی کار و زکات را جمع نمودم،عمر (رضی الله عنه) گفت: من هم در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم برای جمع‌آوری زکات مقرر شدم و رسول الله صلی الله علیه وسلم اجرت زکات را برایم داد و من مانند حرف تو گفتم، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود، وقتی چیزی بدون این‌که سوال کنی برایت داده شد، بگیر و در صورتی‌که غنی هم بودی صدقه را در این صورت قبول کن.

مولف القلوب: مولف القلوب کسانی‌اند که رهبری و زعامت قوم را به دوش داشته و در نفوذ اجتماعی قوم‌شان موثر و از جمله قهرمانان قوم‌شان به حساب می‌آیند، در دل این مردم تا هنوز ایمان رسوخ نکرده و از استحکام درستی برخوردار نگردیده‌اند، برای خلیفه و والیان‌اش جائز است که برای جلب توجه این مردم و یا برای محکم کردن ایمان‌شان برای‌شان زکات بدهند. هم‌چنان خلیفه و والیان‌اش حق دارند که برای استخدام این طیف از مردم به خاطر مصلحت اسلام و مسلمانان و یا تأثیرگذاری بالای عموم مردم زکات بدهند؛ مثلی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ابوسفیان، عیینه بن حصن، اقرع بن حابس، عباس بن مرداس و دیگر اشخاصی‌که همین ویژگی را داشتند، زکات دادند. از عمرو بن تغلب روایت شده است:

«أن رسول الله صلی الله علیه وسلم أتي بمال، أو سبي فقسمه، فأعطى رجالاً، وترك رجالاً، فبلغه أن الذين ترك عتبوا، فحمد الله، ثم أثنى عليه، ثمّ قال: أمَّا بعد، فوالله إني لأعطي الرجل، وأدع الرجل، والذي أدع أحب إليّ من الذي أعطي، ولكني أعطي أقواماً، لما أرى في قلوبهم من الجزع والهلع، وأَكِلُ أقواماً إلى ما جعل الله في قلوبهم من الغنى والخير»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم مال و کنیزهای را به دست آورد، برای تعدادی از مردم داده و برای تعدادی نداد. بعداً برای رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر رسید، آن‌هائی‌که مال و کنیز داده نشدند احساس ناراحتی کردند، رسول الله صلی الله علیه وسلم، الله سبحانه و تعالی را ستایش نموده و ثنای الله سبحانه و تعالی را به جا آورده؛ سپس گفت، اما بعد، قسم به الله سبحانه و تعالی که من بعضی را مال دادم و بعضی‌ را ترک نمودم، بدانید آنانی را که از دادن مال ترک کردم دوست داشتنی‌تر است در نزدم از آن‌هائی‌که مال داده شدند، من برای اقوامی‌که بی‌قراری و ترس دارند، مال دادم؛ اما اقوامی را ترک کردم که الله سبحانه و تعالی در قلب‌های‌شان بی‌نیازی و خیر را نهاده است.

برای مولف القلوب در صورت زکات جائز است که مسلمان باشند؛ اگر کافر باشند جائز نیست. به دلیل فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم به معاذ بن جبل وقتی‌که آن را به یمن فرستاد:

«فأعلمهم أن الله افترض عليهم صدقة في أموالهم، تؤخذ من أغنيائهم، وترد على فقرائهم» (بخاری از طریق ابن عباس روایت کرده است)

ترجمه: برای‌شان تعلیم بده که الله (سبحانه و تعالی) در مال‌های‌شان زکات را فرض نموده تا از اغنیاءشان گرفته و به فقراءشان پرداخته شود.

تا زمانی‌که علت پرداخت زکات موجود بود، زکات برای‌شان داده شود؛ اما هرگاه علت موجود نبود، زکات برای‌شان جائز نمی‌باشد؛ چنان‌چه ابوبکر و عمر از دادن مال برای چنین اشخاص بعد از عزت یافتن و نشر اسلام خودداری نمودند.

رقاب: غلام‌های هستند که زکات به خاطری آزادی‌شان داده شده و با مال زکات خریداری می‌شوند و اگر غیرمکاتب باشند آزاد می‌شوند؛ اما امروزه غلام وجود ندارد.

غارمون: غارمون قرض‌داران می‌باشند که به خاطر جنجال‌های ذات‌البینی و یا دفع دیات و یا به خاطر مصالح زندگی شخصی‌شان قرض‌دار شدند.

اما قرض‌دارانی‌که به خاطر اصلاح ذات‌البینی و یا دفع دیات قرض‌دار شدند، فقیر باشند و یا غنی، زکات برای‌شان جائز است. در این صورت به هر اندازه‌ای‌که این طبقه از مردم قرض را متحمل شدند، زکات برای‌شان پرداخته می‌شود. از انس رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«إن المسألة لا تحل إلاّ لثلاثة، لذي فقر مدقع، أو لذي غرم مفظع، أو لذي دم موجع»

ترجمه: سوال تنها برای سه شخص حلال است: کسی‌که به فقر و ناتوانی دچار است، کسی‌که به قرض‌داری مواجه بوده و از توان پرداخت آن عاجز می‌باشد و هم‌چنان شخصی‌که به خون افتاده باشد.

مسلم، ابوداود و نسائی از قبیصه بن مخارق هلالی روایت نموده که گفته است: 

«تحملت حَمَالَةً، فأتيت رسول الله صلی الله علیه وسلم، أسأله فيها، فقال: أقم حتى تأتينا الصدقة، فنأمر لك بها، ثمّ قال: يا قبيصة، إن المسألة لا تحل إلا لأحد ثلاثة: رجل تحمل حمالة، فحلت له المسألة حتى يصيبها، ثمّ يمسك، ورجل أصابته جائحة اجتاحت ماله، فحلت له المسألة حتى يصيب قواماً من عيش، أو قال سداداً من عيش، ورجل أصابته فاقة حتى يقول ثلاثة من ذوي الحجا من قومه لقد أصابت فلاناً فاقة، فحلت له المسألة حتى يصيب قواماً من عيش، أو قال: سداداً من عيش، فما سواهن في المسألة يا قبيصة، فَسُحْتٌ يأكلها صاحبها سُحْتاً»

ترجمه: من دیتی را به عهده گرفته نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم رفتم تا از آن حضرت خواهان کمک گردم، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند، در نزد ما بمان تا مال زکات بیاید و دستور بدهم تا از آن مال برایت بدهند؛ سپس فرمودند: ای قبیصه، سوال کردن تنها برای سه شخص حلال است: شخصی‌که دیتی را به عهده می‌گیرد؛ پس سوال کردن برای آن جائز است تا دیت را اداء کند، بعداً سوال کردن را ختم کند، شخصی‌که مال‌اش به بلای دچار می‌شود و به اثر آن مال‌اش از بین می‌رود؛ پس برای این شخص سوال حلال است تا مال کفاف زندگی‌اش را به دست آورد، یا فقر و تنگ‌دستی برایش پیش‌آمده؛ طوری‌که سه نفر از عقلاء قوم‌اش فقر و تنگ‌دستی‌اش را تأئید کنند و بگویند که فلانی را فقر و تنگ‌دستی رسیده است؛ پس برای این شخص سوال جائز است تا مقدار کفاف زندگی‌اش را دریابد، ای قبیصه هرکس غیر از این سه شخص زکات را بخورد حرامی را خورده است.

اما کسانی‌که دین را به خاطر مصالح شخصی خودشان متحمل شدند، به خاطر پرداخت دین‌شان زکات برای‌شان جائز می‌باشد؛ خواه این اشخاص فقیر باشند و یا غنی و این در صورتی است که این اشخاص توان پرداخت دین‌شان را نداشته باشند؛ اما در صورتی‌که توان پرداخت دین‌شان برای‌شان میسر باشد، زکات برای‌شان جائز نمی‌باشد.

فی سبیل الله: منظور از فی سبیل الله در راه جهاد است؛ یعنی در راه‌هایی‌که جهاد به آن ضرورت داشته و یا جهاد بر آن متوقف می‌شود؛ از قبیل: تشکیل لشکر و اردو، بر پا کردن تسلیحات نظامی، هرجا که در قرآن «فی سیبل الله» ذکر شده است تنها منظور جهاد است؛ پس زکات برای تمویل جهاد و لوازم و اسباب آن پرداخته شده و مقدار آن تعیین نمی‌باشد. پس جائز است که همۀ زکات و یا قسمتی از آن به راه جهاد پرداخته شود و این تعلق به رأی و نظر خلیفه داشته که با درنظرداشت مصحلت احوال مستحقین زکات تصمیم خود را می‌گیرد. ابوداود از ابو سعید روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«لا تحل الصدقة لغني إلاّ في سبيل الله»

ترجمه: زکات برای غنی جائز نیست؛ مگر این‌که در راه الله سبحانه و تعالی باشد.

در روایتی دیگری آمده است:

«... أو لغازٍ في سبيل الله...»

ترجمه: یا مجاهدی‌که در راه الله سبحانه و تعالی باشد.

ابن سبیل: ابن سبیل کسی است که در سفر بوده و مالی ندارد تا به محل سکونت و شهرش برسد؛ پس مقداری از زکات برایش داده شود که به شهرش برسد. چه این مال کم باشد و یا زیاد؛ چنان‌چه مقدار خرج و مصارف‌اش داده شده تا به شهرش برسد؛ اگرچه این شخص در شهر خودش غنی باشد، به خاطر این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«لا تحل الصدقة لغني إلاّ في سبيل الله، أو ابن السبيل، أو...»

ترجمه: صدقه برای غنی جائز نیست؛ مگر این‌که در جهاد و یا در سفر باشد.

 غیر از هشت صنف متذکره زکات برای کسی جائز نبوده؛ پس زکات برای اعمار مساجد، شفاخانه‌ها، نهاد‌های خیریه یا هر مصلحت دولت و امت جائز نیست؛ زیرا زکات ملک مخصوص همین هشت صنف ذکر شده در قرآن بوده، دیگر کسی در این حق شریک نمی‌باشد.

خلیفه صلاحیت دارد که حسب رأی و نظر خودش با درنظرداشت مصالح همین اصناف زکات را بدهد؛ چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه وسلم و خلفاء بعد از آن به این عمل می‌پرداختند. برای خلیفه جائز است که زکات را بالای همۀ این هشت صنف توزیع کند و یا بالای بعضی از این هشت صنف، این صلاحیت تعلق به خلیفه و مصلحت همین اصناف دارد. اگر این اصناف موجود نبود زکات در خزانۀ بیت‌المال در دیوان صدقات حفظ شده تا در زمان نیاز به آن مصرف شود. ابوعبید از ابن عباس روایت نموده است که در مورد زکات گفته است:

«إذا وضعتها في صنف واحد من الأصناف الثمانية أَجزَأَك»

ترجمه: وقتی زکات را در یکی از اصناف هشت‌گانه گذاشتی جائز است.

عطاء، حسن و هم‌چنان از مالک روایت شده که گفته است: «به نظر ما، تقسیم زکات تعلق به اجتهاد والی دارد؛ یعنی هر صنفی‌که به نظر والی نیاز بیش‌تر به زکات داشت زکات برای همان صنف پرداخته می‌شود. (ختم نقل قول از کتاب: «اموال در دولت خلافت»)

امیدوارم که همین مقدار برای جواب سوال شما کافی باشد، الله سبحانه و تعالی عالم‌تر و در کارش با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

 

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه