دوشنبه, ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
تحولات سیاسی در اقلیم کاتالونیا
بسم الله الرحمن الرحيم

تحولات سیاسی در اقلیم کاتالونیا

(ترجمه)

پرسش:

بی‎بی‎سی به تاریخ ۱۹ اکتوبر ۲۰۱۷م از دفتر مطبوعاتی ماریانوراخوی نخست وزیر اسپانیا خبر ذیل را به نشر رساند: «حکومت برای بکارگیری ماده ۱۵۵ قانون اساسی که طبق آن حکومت مرکزی اجازه اشراف بر کاتالونیا را دارد، اجتماع خواهد کرد.» از طرفی هم "کارلس پوگدمون" رئیس حکومت کاتالونیا در خطابه‎ای که عنوانی حکومت اسپانیا ایراد نمود، در آن حکومت اسپانیا را مادامی‎که فشار آورده و از راه مذاکره وارد نشود، به تأیید همه‎پرسی از طرف پارلمان منطقه خود مختار کاتالونیا تهدید نمود. رئیس اقلیم پس از همه‎پرسی، به تاریخ ۱۰ اکتوبر ۲۰۱۷م استقلال کاتالونیا را از اسپانیا اعلام نمود؛ مگر اجراء و تطبیق آن را قابل مذاکره دانست.

علی‎رغم مخالفت پادشاه، حکومت و محکمه قانون اساسی اسپانیا، چرا اقلیم این همه‎پرسی را انجام داد، موقف جهانی در قبال آن، چه خواهد بود و چقدر امکان دارد این استقلال عملاً به انجام برسد؟ الله سبحانه وتعالی خیرتان دهد.

پاسخ:

به خاطر این که تصویر واضح و پاسخی بهتر ارائه کنیم، واقعیت کاتالونیا و جنبش‎های جدایی طلب قبلی و سپس همه‎پرسی اخیر را به بحث گرفته و پس از آن موقف جهانی را در قبال آن به بحث خواهیم گرفت، و بعد از آن امکانات عملی استقلال را به بررسی خواهیم گرفت.

اول) واقعیت تاریخی و جغرافیایی کاتالونیا: منطقه خودمختار کاتالونیا در شمال شرق اسپانیا قرار داشته و مساحت آن بالغ بر ۳۲.۱ هزار کیلو متر مربع؛ یعنی ۸ درصد کُل مساحت اسپانیا را احتوا می‎کند. کاتالونیا متشکل از چهار ایالت: بارسلونا، لریدا، خرنا و تاراگونا بوده و پایتخت آن بارسلونا می‎باشد. ساکنین آن ۷.۵ میلیون؛ یعنی حوالی ۱۶ درصد از باشندگان اسپانیا را تشکیل می‎دهد. اسپانیا متشکل از ۱۷ اقلیم بوده که هر کدام آن، خودمختار اند.

نور اسلام در سال ۹۵ هـ.ق در اثنای فتوحات اسلامی اندلس وارد کاتالونیا گردید. زمانی‎که حکومت اسلام در اندلس به پایان رسید، اقلیم کاتالونیا تا سال ۱۷۱۴م به عنوان کشوری مستقل بود که پس از آن اسپانیا آن را علی‎رغم خواست مردم کاتالونیا به خود ملحق کرد و مردم آن، همواره برای رهایافتن از اشغال اسپانیا مبارزه می‎کردند، و در دهه‎ی سیِ قرن گذشته، جنگ‎های داخلی که یک طرف آن حکومت مرکزی و هم‎پیمانش-کاتالونیا که در آن زمان نیز در امور داخلی خویش مستقل بود- و یک طرف دیگر آن اردوی "فرانکو" بود، در گرفت.

"فرانکو" پس از پیروزی به سرکوب کاتالونیایی‎ها پرداخت، تدریس لسان کاتالونیایی را در مدارس منع نموده و زبان کاتالونیایی را از لسان‎های رسمی کاتالونیا حذف کرد و در مجموع هویت کاتالونیایی را انکار کرد. پس از سقوط نظام سرکوبگر "فرانکو" همه‎پرسی ملی در اسپانیا برگزار شد که در آن ۳۰ درصد به نفع قانون اساسی اسپانیا که متضمن یک پارچگی کشور بود و در عین زمان حق خودمختاری را برای اقوام، اقلیت‎ها و اقلیم‎های متشکله اسپانیا داده بود، رأی دادند. در سال ۱۹۷۹م مردم کاتالونیا مجدداً حق خودمختاری را کسب کرده و لسان اسپانیایی و کاتالونیایی به حیث زبان‎های رسمی کاتالونیا به رسمیت شناخته شد و پس از آن جنبش‎های جدایی طلب مجدداً قد علم نمودند.

دوم) مراحل نوین جنبشهای جدایی طلب: جرقه جنبش‎های فوق از سال ۲۰۰۶م رقم خورد، زمانی‎که قانون جدیدی تصویب شد، خودمختاری را تأیید نموده بود و برای تأیید و یا رد این قانون، همه‎پرسی صورت گرفت و این همه به خاطر اعطای صالحیت‎های بیشتر به خودمختارها بود؛ چنان‎چه قانون جدید، کاتالونیا را به عنوان "ملت" تعریف نموده بود؛ ولی در سال ۲۰۱۰م محکمه قانون اساسی اسپانیا، این قانون را ملغی اعلام نمود که منجر به تظاهراتی تحت نام "ما ملتی مستقل بوده و ما خود تصمیم می‎گیریم" شد.

در اکتبر ۲۰۱۲م یک همه‎پرسی سمبولیک برگزار شد و ۳۷ درصد از ساکنان اقلیم کاتالونیا در آن اشتراک کرده و به نفع استقلال از دولت اسپانیا رأی دادند. در جنوری ۲۰۱۵م "آرتورماس" رئیس حکومت کاتالونیا انتخابات زودهنگام را در سپتمبر همان سال اعلام نمود که در نتیجه انتخابات برگزار گردیده و جریان ناسیونالیستی که فریاد جدایی را سر می‎دادند، برنده این انتخابات گردیده و ۷۲ چوکی را احراز نمودند. در مقابل، احزابی که طرفدار استقلال نبودند، ۶۳ چوکی را به خود اختصاص دادند؛ چون اکثریت اعضای پارلمان متشکل از طرفداران استقلال بود، در نومبر ۲۰۱۵م قانونی را تصویب نمودند که "آغاز پروسه تأسیس دولت مستقل کاتالونیا" را اعلام می‎نمود. حکومت اسپانیا به خاطر تجدید نظر این قانون به محکمه قانون اساسی مراجعه نمود و محکمه هم در آن تجدید نظر کرد.

وقتی جنبش‎های جدایی طلب قوی‎تر و شدیدتر شدند، رئیس حکومت اقلیم کاتالونیا به تاریخ ۹ اپریل ۲۰۱۷م اعلام نمود که به تاریخ ۱ اکتوبر ۲۰۱۷م همه‎پرسی عمومی استقلال از اسپانیا را برگزار خواهد کرد و در آن سؤالی "آیا دوست دارید که کاتالونیا دولتی مستقل حایز نظام جمهوری گردد"، را مطرح کرد. (منبع: نووستی ۹ اپریل ۲۰۱۷م) روز بعد حکومت اسپانیا اعلام نمود که مانع هرگونه تلاش برای استقلال خواهد گردید.

در ۶ سپتمبر ۲۰۱۷م پارلمان کاتالونیا قانونی را تصویب نمود که چگونگی استقلال اقلیم کاتالونیا از اسپانیا را مشخص می‎نمود. ماریانوراخوی این قانون را رد نموده گفت: «حکومت اسپانیا از صلاحیت‎های قانونی خویش برای تعلیق نمودن خودمختاری کاتالونیا و مانع شدن آن از استقلال، استفاده خواهد کرد.» محکمه قانون اساسی اسپانیا به تاریخ ۸ سپتمبر ۲۰۱۷م به طور قطع به توقف این همه‎پرسی بر طبق قانون اساسی حکم نمود.

با این همه، این همه‎پرسی در موعد مقرره‎اش ۱ اکتوبر ۲۰۱۷م برگزار شد و در آن بالغ بر ۴۳ درصد از ساکنان کاتالونیا اشتراک ورزیده بودند که در نتیجه ۹۰ درصد از رأی دهندگان خواهان جدایی از اسپانیا و استقلال شدند. به تاریخ ۳ اکتوبر ۲۰۱۷م پس از همه‎پرسی، "فلیپ ششم" شاه اسپانیا سخنرانی ایراد نموده و در آن همه‎پرسی را "غیرقانونی و غیردموکراتیک" توصیف نمود؛ مگر حاکم اقلیم کاتالونیا مدعی شد که به زودی در اخیر این هفته یا اوایل هفته آینده استقلال را اعلام خواهد کرد. وی افزوده گفت: «پادشاه اسپانیا نقش میانجیگر را که می‎شد کارها به شکل آرام آن به انجام برسد و قانون اساسی نیز آن اختیارات را برایش داده بود، بازی نکرد.» (منبع: بی‎بی‎سی ۳ اکتوبر ۲۰۱۷م)

به این ترتیب واضح می‎گردد که اوضاع اسپانیا آشفته است و قادر نیست تا مانع پروسه همه‎پرسی گردد، به همین دلیل هم، به سرکوب جدایی طلبان مبادرت کرد؛ چنان‎چه درگیری‎هایی که بین پولیس و جدایی طلبان صورت گرفت، منجر به زخمی شدن ۸۹۳ تن گردید؛ چون این سرکوب‎گری خشم افکار عامه را بر انگیخته است، و هم‎چنان اسپانیا ‌راه‎های دیگری برای از کار انداختن موتور ماشین استقلال طلبی را جستجو کرده و جنگ اقتصادی را علیه این اقلیم آغاز نموده است. چنان‎چه شرکت‎ها و مؤسسات مالی بزرگ اعلام نموده‎اند که از بارسلونا پایتخت کاتالونیا به خارج انتقال می‎نمایند؛ چنان‎چه "کیشا بانک" که سومین بانک بزرگ اسپانیا است این کار را به تاریخ ۶ اکتوبر ۲۰۱۷م انجام داد. اسپانیا به منظور ایجاد موانع بزرگ مردمی به تاریخ ۸ اکتوبر ۲۰۱۷م صدها هزار تن را به عنوان مخالفین استقلال به جاده‎ها سرازیر نمود.

کارلس رئیس اقلیم کاتالونیا به تاریخ ۱۰ اکتوبر ۲۰۱۷م در برابر پارلمان اعلام نمود که کاتالونیا استقلال‎اش را گرفته، اما روند عملی شدن این استقلال را به تأخیر انداخت. وی گفت: «به نیازی که کاتالونیا به دولتی مستقل و با ساختار جمهوری دارد، من می‎پذیرم که باید گفتگو صورت گیرد. پیشنهاد می‎کنم، پیامدهای اعلام استقلال را تا انجام مذاکرات به منظور دست‎رسی به راه‎حل قابل قبول برای همه، به تأخیر بیندازیم.» اما وی از حمایت صریح پارلمان در خصوص اعلام استقلال برخوردار نگردید. (منبع: یورو نیوز، رویترز  ۱۰ اکتوبر ۲۰۱۷م) این اظهارات نشان می‎دهد که وی نمی‎خواست با اعلام نهایی استقلال، خود را زیر فشار قرار دهد؛ زیرا می‎داند که عملی شدن این برنامه، کار آسانی نیست. بناً دروازه را تا انجام مذاکرات با دولت اسپانیا، هم‎چنان نیمه باز گذاشته و خود را از برخورد با آن برحذر داشت. به این ترتیب، این اقلیم هم‎چنان بخشی از اسپانیا باقی خواهد ماند؛ اما مشکل آن هم‎چنان فعال بوده و به لقمه‎ای می‎ماند که در گلوی اسپانیا و اتحادیه اروپا گیر کرده تا این‎که شرایط طوری فراهم گردد که کاتالونیایی‎ها بتوانند استقلال‎شان را عملی نمایند.

سوم) موقف جهانی در برابر تحولات کاتالونیا: در این بخش موقف دولت‎های مؤثر، یعنی اتحادیه اروپا، امریکا و هم‎چنین موقف سازمان ملل را از این نظر که موقف این سازمان به شدت از موقف امریکا متأثر می‎باشد، به بحث و بررسی خواهیم گرفت.

موقف اتحادیۀ اروپا طوری است که آشکارا و کاملاً بی‎پرده مخالف همه‎پرسی بوده و با استقلال کاتالونیا مخالفت نشان داده؛ چنان‎چه آلمان، فرانسه و اتحادیۀ اروپا، موقف‎گیری حکومت اسپانیا را تأیید نمودند. مایکل روفث معاون وزیر خارجه آلمان در اظهاراتی گفت: «تحولات اقلیم کاتالونیای اسپانیا نگران کننده بوده و جدایی این اقلیم از اسپانیا راه‎حل نیست. تحرکات جدایی طلبانه هیچ مشکلی را حل نمی‎کند و تمام اعضای اتحادیۀ اروپا باید اصول و قواعد حاکمیت قانون و دموکراسی را رعایت نموده و با قاطعیت تمام به آن پایبندی نشان دهند. کشمکش‎های سیاسی در داخل اتحادیه را باید از طریق گفتگو حل و فصل نماییم؛ نه اعمال خشونت در جاده‎ها.» (منبع: رویترز ۲ اکتوبر  ۲۰۱۷م) 

فرانسه موقف‎اش را از زبان نتالی لوازو، وزیر امور اروپا علام نمود و آن این‎که: «فرانسه هرگز استقلالی را که تنها از جانب اقلیم کاتالونیا اعلام شود، به رسمیت نخواهد شناخت. هرچند به رسمیت شناختن استقلال کاتالونیا مستحیل است؛ اما بر فرض محال اگر به رسمیت هم شناخته شود، پیامد فوری آن، این خواهد بود که اقلیم کاتالونیا از اتحادیۀ اروپا اخراج خواهد شد». (منبع: رویترز ۹ اکتوبر ۲۰۱۷م) جان کلود یونکر رئیس کمیشنری‎های اتحادیه اروپا، موقف این اتحادیه را در زمینه چنین بیان نمود: «از همه می‎خواهیم تا به تصامیم حکومت اسپانیا و محکمه قانونی آن احترام بگذارند.» این در حالی است که دونالد توساک رئیس پارلمان اروپا به تاریخ ۲ اکتوبر ۲۰۱۷م در حساب تویتر خویش نوشت: «استدلال‎های قانونی و فراخوانی راخوی نخست وزیر اسپانیا برای ایجاد راه‎حل‎هایی که بتواند، از تداوم تنش‎ها و استفاده از خشونت را کاهش دهد، تأیید می‎کنم.»

در مورد موقف امریکا باید گفت: به نظر می‎رسد که امریکا حکومت و رئیس اقلیم کاتالونیا را پشتیبانی و تشویق نموده، چنان‎چه هیدرنویرت سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا در اظهاراتی گفت: «ایالات متحده این همه‎پرسی را یک مسئله داخلی تلقی نموده و علاقمند نیست در آن مداخله نماید. ما منتظر می‎باشیم حکومت و مردم آن‎چه راه‎حلی برای این قضیه پیدا خواهند نمود و با هر حکومت و نهادی که پس از حل بحران تشکیل گردد، تعامل خواهیم نمود.» (منبع: الفجر مصر ۱۶ سپتمبر ۲۰۱۷م) این جمله اخیر نشان می‎دهد که امریکا همه‎پرسی و استقلال را تأیید می‎کند؛ زیرا می‎گوید: «با هر حکومت و نهادی که پس از حل بحران تشکیل گردد، تعامل خواهیم نمود.»؛ یعنی در صورت استقلال کاتالونیا ما آن را به رسمیت خواهیم شناخت.

در عین حال، روزنامه اسپانیایی باییس نیز در خبری می‎گوید: «کارلس رئیس اقلیم کاتالونیا، اظهارات سخنگوی وزارت خارجه امریکا را نشانه تأیید و احترام این کشور به اراده ملت کاتالونیا و نتیجه همه‎پرسی آن خواند.» دلیل این‎که امریکا به استقلال کاتالونیا چراغ سبز نشان می‎دهد، این است: همه می‎دانند که امریکا در پی تکه و پارچه نمودن اتحادیۀ اروپا می‎باشد؛ چنان‎چه خروج انگلیس از این اتحادیه را نیز تأیید نمود و سایر دولت‎های اروپا را نیز تشویق به جدایی می‎کند و یا حد اقل می‎خواهد این اتحادیه سرگرم حرکت‎های جدایی طلب شده و فرصتی برای آن و یا دولت‎های بزرگ آن باقی نماند تا در قضایای بین المللی با امریکا رقابت نموده و یا برایش مزاحمت نماید.

بناً تشویق نمودن به چنین تحرکات جدایی طلبانه به نفع امریکا می‎باشد. این موقف‎گیری امریکا درست بر عکس موقف‎گیری آن در خصوص همه‎پرسی کردستان عراق برای استقلال است؛ چنان‎چه با قوت تمام آن را رد نموده و دولت‎های منطقه و وابسته به خود؛ مانند: عراق، ایران و ترکیه را وظیفه داد تا با آن همه‎پرسی مخالفت نموده و بالای بارزانی فشار آورند تا از آن صرف نظر نماید؛ زیرا استقلال کردستان عراق در حال حاضر به نفع امریکا نیست، به ویژه با توجه به این، این تنها امریکاست که در عراق نفوذ دارد. مسئله همه‎پرسی استقلال کردستان به اشاره انگلیس به مزدورش بارزانی مطرح گردید و هدف انگلیس این بود که با استفاده از این گام می‎خواست، به امریکا مزاحمت نموده و امریکا را وادار نماید تا در بدل جلوگیری از همه‎پرسی، تحریم‎های امریکا علیه دولت قطر را که توسط عربستان سعودی و مصر اعمال گردیده، بر دارد.

موقف سازمان ملل که امریکا بالای آن تسلط دارد، در قبال موضوع کاتالونیا این است که به جانب استقلال تشویق می‎کند، چنان‎چه انتونیوس سرمنشی این سازمان در اظهاراتی ابراز امیدواری نمود که مؤسسات دموکرات در اسپانیا بتوانند برای بحران به وجود آمده میان حکومت مرکزی و مسئولین اقلیم کاتالونیا، به راه‎حلی دست پیدا کنند. هم‎چنین سخنگوی رئیس هفتاد و دومین دور مجمع عمومی سازمان ملل در سخنانیِ گفت: «حق ملت‎ها در تعیین سرنوشت شان، یک حق اساسی است.» وی اشاره نمود که این حق باید بدون مخالفت با اساسات سرزمین این کشور و از طریق توافق میان طرفین جامۀ عمل پوشانیده شود. (منبع: اسوشیتد پرس امریکا ۳ اکتوبر ۲۰۱۷م) این اظهارات بیانگر آنست که سازمان ملل با استقلال کاتالونیا موافق بوده و به سوی آن تشویق می‎کند؛ اما این در حالی است که این سازمان با همه‎پرسی اقلیم کردستان و استقلال آن مخالفت نمود؛ زیرا امریکا بالای تصامیم اتخاذ شده در سازمان ملل تسلط کامل دارد.

این موقف‎گیری‎ها نشان می‎دهد که تحرکات اخیر اقلیم کاتالونیا در خصوص همه‎پرسی از جانب امریکا، با چراغ سبز مواجه گردیده و حتی مورد تشویق قرار گرفته است، به این دلیل که مهم برای امریکا گل آلود کردن آب در اروپاست، به ویژه در جریان حکومت ترامپ. موقف‎گیری‎ها و اظهاراتی را که قبلاً یاد آوری نمودیم به خوبی این ادعا را تقویت می‎کند.

چهارم) امکان عملی شدن استقلال کاتالونیا از اسپانیا: واقعیت اینست که این کار اقلاً در آیندۀ نزدیک، آسان نیست و شکی نیست که امریکا این واقعیت را به خوبی می‎داند؛ اما دلیل تشویق‎اش به جانب استقلال اینست که چنان‎چه گفته شد، می‎خواهد آب را در اروپا گل آلود نموده و اروپاییان را مشغول خودشان کند، تا این تحولات گام‎های ابتدایی به سوی فروپاشی این اتحادیه در دراز مدت باشد. گذشته از آن، مسائل دیگری نیز وجود دارد که بر اساس آن اسپانیا نمی‎تواند به هیچ وجه با جدایی کاتالونیا موافقت نماید، و این مسائل را می‎توان به دو سبب خلاصه نمود:

اقلیم کاتالونیا با وجود جغرافیای کوچکی که دارد، ۲۰ درصد از درامد داخلی اسپانیا از آن به دست می آید که ۷۰ درصد ترانسپورت تجارت خارجی اسپانیا از طریق آن صورت می‎گیرد و یک سوم بخش صنعت اسپانیا از آن حاصل می‎گردد. بنابر این، ساکنان کاتالونیا به این باور استند که آن‎چه به حکومت مرکزی می‎دهند، به مراتب بیشتر از آنچه است که می‎گیرند، و این‎که حکومت اسپانیا مالیات سنگینی که به ۱۰ درصد از تولید این اقلیم می‎رسد، از آنان می‎گیرد، که تمام این موارد، سر و صداها و کشمکش‎های استقلال طلبی را تقویت می‎کند. این در حالی است که اسپانیا از مشکلات اقتصادی، ضعف در تعادل اقتصادی، روزافزونی ضعف بودجه‎ای و افزایش میزان بیکاری رنج می‎برد، گذشته از این، سال‎هاست که برنامه‎های ریاضت اقتصادی را روی دست گرفته و اقتصاد کاتالونیا یکی از عناصر مهم معالجه این مشکلات اقتصادی به شمار می‎رود.

جدایی طلبی کاتالونیا منجر به جدایی طلبی مناطق دیگری در اسپانیا و غیراسپانیا خواهد شد؛ زیرا استقلال کاتالونیا، اقلیم باسک اسپانیا را نیز تشویق خواهد نمود که خواستار استقلال شود؛ زیرا این اقلیم نیز در گذشته در این مورد تلاش‎هایی را به کار گرفته بود. اقلیم باسک استقلال طلبی کاتالونیا را تأیید نمود که خود بیانگر احتمال استقلال طلبی مجدد آن در آینده می‎باشد؛ پس روح استقلال طلبی و کشمکش‎های مربوط به آن هنوز در اقلیم باسک زنده است؛ چنان‎چه نشریه سیاست پوست به تاریخ ۲۴ سپتمبر ۲۰۱۷م با نشر خبری گفت: «اقلیم باسک عملاً اعلام نموده که تمایل دارد از سال آینده استقلال‎اش را از اسپانیا بگیرد.»

اقلیم باسک همان اقلیمی است که قبلاً از خشونت‎ها و کشته شدن صدها تن در جریان حرکت ایتا رنج برده، حرکتی که سال‎های زیادی تحرکات استقلال طلبی را با فعالیت‎های مسلحانه رهبری می‎نمود تا این‎که سر انجام سه سال قبل در پی دستیابی به آتش بس، این حرکت از فعالیت‎های مسلحانه دست برداشت؛ اما در عوض آن صلاحیت‎های بیشتری را برای این اقلیم کسب نمود. بناً در صورت استقلال یک اقلیم، سائر مناطق نیز به گمان اغلب خواستار استقلال خواهند شد؛ چنان‎چه وزیر عدالت اسپانیا در مورد این امکان هشدار داده گفت: «نگرانی شدید من این است که استقلال اقلیم کاتالونیا به معنی پایان دادن به دولت اسپانیا خواهد بود؛ زیرا استقلال این اقلیم مانند سقوط پی هم دومینو در پی سقوط نخستین بخش آن خواهد بود.» (منبع: الجزیره ۲ اکتوبر ۲۰۱۷م)

بنابر این به هیچ وجه امکان ندارد که اسپانیا با استقلال کاتالونیا موافقت نشان دهد؛ بلکه پیوسته هشدار می‎دهد، در صورتی‎که نتواند جلو تحرکات جدایی طلبانه را به هیچ وسیله‎ای بگیرد، ماده ۱۵۵ قانون اساسی اسپانیا را به کار خواهد گرفت. این مسئله از گزارشی که بی‎بی‎سی به تاریخ ۱۹ اکتوبر ۲۰۱۹م به نقل از دفتر نخست وزیر اسپانیا منتشر نمود، بر داشت می‎شود. از جانب دیگر، در صورت انتشار مفکورۀ استقلال در گوشه و کنار اتحادیۀ اروپا، این اتحادیه در معرض فروپاشی قرار خواهد گرفت، به ویژه اگر در برخی موارد عملاً بعضی‎ها استقلال‎شان را به دست آورند؛ زیرا جریان‎های استقلال طلب در فرانسه نیز وجود دارد و اقلیم کاتالونیا و اقلیم باسک میان فرانسه و اسپانیا تقسیم شده است.

هم‎چنین در جزیره کورسیکا نیز یک جریان استقلال خواه وجود دارد که تلاش دارد، استقلال‎اش را از فرانسه بگیرد و در حال حاضر منتظر است که اقلیم کاتالونیا در این اقدام‎اش موفق شود. در ایتالیا، بلژیک و سائر کشورها نیز جریان‎های استقلال خواه فعالیت دارند که این واقعیت به وضوح می‎تواند همبسته‎گی اتحادیۀ اروپا را تهدید نماید. به علاوۀ بحران‎های فراوان و تهدیدهای زیاد دیگری که این اتحادیه از جانب جریان‎های قومی جدایی طلب دیگر مواجه است؛ چنان‎چه در بریکست انگلیس اتفاق افتاد. تمام موارد فوق‎الذکر احتمال عملی شدن جدایی کاتالونیا را به شدت دشوار و دور از واقعیت قرار می‎دهد؛ زیرا این خطری نیست که تنها اسپانیا را تهدید نماید؛ بلکه سراسر اتحادیۀ اروپا می‎تواند از آن متأثر گردد.

به نظر می‎رسد رئیس این اقلیم، اندک اندک به این واقعیت پی می‎برد؛ چنان‎چه خود را تقریباً تنها می‎بیند؛ حتی در داخل خود اقلیم، چنان‎چه دیدیم که گروه‎های زیادی از مردم علیه اقدام وی دست به اعتراض زدند. به همین دلیل بود که فیصله اعلام استقلال به صورت کامل صورت نگرفت و رئیس اقلیم عملی شدن استقلال را تا انجام مذاکرات و تحقق استقلال بیشتر برای اقلیم و هم‎چنین فراهم شدن فرصت بهتر و شرائط مناسب‎تر، چه در خصوص اوضاع خود اسپانیا و چه در خصوص اوضاع سراسر اروپا، به تأخیر انداخت.

این مسأله آن قدر حائز اهمیت است؛ اگرچه امریکا موقف تشویق و ترغیب را گرفته بود؛ اما زمانی‎که موقف تند و تیز و قوی اسپانیا و حمایت اتحادیۀ اروپا از آن را مشاهده نمود، در کمک به اقلیم دست‎اش را اندکی به عقب کشید، چنان‎چه ترامپ رئیس جمهور امریکا در جریان دیداری که با راخوی نخست وزیر اسپانیا که به منظور آگاهی از موقف ترامپ به امریکا سفر نموده بود، در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: «ما داریم با یک دولت بزرگ تعامل می‎کنیم، لازم است این دولت هم‎چنان یک پارچه باقی بماند.» (منبع: روزنامه شروق مصر ۲۷ سپتمبر ۲۰۱۷م) رئیس اقلیم کاتالونیا به زودی پی خواهد برد که ترامپ در وعده‎اش به سان شیطان عمل می‎کند؛ چنان‎چه الله سبحانه وتعالی می‎فرماید:

﴿يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا﴾

[نساء: ۱۲۰]

ترجمه: به آنان وعده میدهد و آرزوها ایجاد میکند؛ اما وعده شیطان چیزی جزء مغرور نمودن نیست.

اما با وجود همه، باز هم امریکا تلاش‎هایش را برای متزلزل نمودن اتحادیۀ اروپا ادامه خواهد داد و مطمئناً سرانجام کسی را در آن پیدا خواهد نمود که به وعده‎های آن باور نموده و از آن استقبال نماید.

پنجم: به این ترتیب دیده می‎شود که ملیت‎گرایی، گردانندگان ایدیولوژی سرمایه‎داری را پیوسته می‎گزد و هر روز آنان اتحاد، همبستگی و فعالیت‎های سیاسی شان در خارج را ضعیف و ضعیف‎تر می‎کند. دلیل‎اش این است که این ایدیولوژی نتوانسته مسئله ملیت‎گرایی را معالجه نماید و هرگز نخواهد توانست؛ زیرا سرمایه‎داری به علاوۀ این‎که اساساً یک ایدیولوژی باطل است، به دلیل جدایی انداختن میان دین و زنده‎گی عملاً ناکام نیز است. به علاوۀ آن، مفکورۀ دموکراسی‎اش نیز یک ایدیولوژی فاسد است؛ زیرا سرمایه‎داران با استفاده از قوانین دموکراسی، مقام‎های بلند را غصب نموده و امتیازات زیادی را به خود اختصاص می‎دهند. در عین حال به دلیل جنگ علیه دین و دینداران و تمیز قائل شدن میان انسان‎ها بر اساس دین و نژاد، این ایدیولوژی یک ایدیولوژی ظالم و ستمگار نیز می‎باشد. نمونه‎های این ناکامی، فساد و ستم ناشی از این ایدیولوژی را به وضوح می‎توان در امریکا و اروپا مشاهده نمود.

بدون شک هیچ یک از قوانین وضعی زادۀ فکر ناقص بشر خالی از ظلم، فساد، جنایت و سوء استفاده نیست. این تنها اسلام است که به دلیل طراحی شدن‎اش توسط آفریدگار جهانیان، توان تحکیم حق و عدالت در میان مردم را دارا بوده و زنده‎گی بشر را استحکام می‎بخشد؛ زیرا الله سبحانه وتعالی می‎داند چه چیزی به صلاح مخلوقات او است.

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾

[ملک: ۱۴]

ترجمه: آيا كسى كه آفريده است نمى‏داند با اينكه او خود باريك بين آگاه است.

 بدون شک این تنها اسلام است که تمام ملت‎ها را در یک صف قرار داده و تفرقه‎ها و تنفرهای ناشی از ملیت‎گرایی و عصبیت را از آنان دور می‎کند؛ زیرا قوانین اسلام تمام کشش‎های ملی و تعصبات وطنی را حرام قرار داده و بدون در نظر داشت هیچ‎گونه ملاحظه‎ای، علیه آن می‎جنگد. آری، این تنها اسلام است که در رعایت و سرپرستی از امور زنده‎گی مردم، عدالت را بدون هیچ‎گونه تمیزی بر اساس دین، نژاد، رنگ جلد، جنسیت و هیچ چیز دیگری، در میان آنان تأمین نموده و تمام مردم در برابر محکمه‎ای که زیر سایۀ دولت خلافت راشده عمل می‎کند، با یکدیگر برابر و یک سان می‎باشند. امام احمد در مسند خویش می‎گوید: اسماعیل به نقل از سعید جریری و وی از ابو نضره و او از کسی‎که خطبه رسول الله صلی الله علیه وسلم را در ایام تشریق شنیده بود، روایت نموده که وی صلی الله علیه وسلم فرمود:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ، أَلَا إِنَّ رَبَّكُمْ وَاحِدٌ، وَإِنَّ أَبَاكُمْ وَاحِدٌ، أَلَا لَا فَضْلَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى عَجَمِيٍّ، وَلَا لِعَجَمِيٍّ عَلَى عَرَبِيٍّ، وَلَا أَحْمَرَ عَلَى أَسْوَدَ، وَلَا أَسْوَدَ عَلَى أَحْمَرَ، إِلَّا بِالتَّقْوَى أَبَلَّغْتُ»، قَالُوا: بَلَّغَ رَسُولُ اللَّهِ»

ترجمه: ای مردم! آگاه باشید که پروردگار تان یکی است و پدر تان یکی است. آگاه باشید که هیچ عربی بر هیچ عجمی برتری ندارد و هیچ عجمی بر هیچ عربی نیز برتری ندارد، هیچ سرخ پوستی بر هیچ سیاه پوستی و هیچ سیاه پوستی بر هیچ سرخ پوستی بر تری ندارد؛ مگر بر اساس تقوی و پرهیزگاری. آیا این پیام را برای تان رسانیدم؟ حاضران در آن خطبه همه گفتند: آری، رسول الله(صلی الله علیه وسلم) این پیام را برای مان رسانید.

این است شیرازۀ حق و عدالت:

﴿فَماذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ﴾

[یونس: ۳۲]

ترجمه: اين است الله(سبحانه وتعالی) پروردگار حقيقى شما و بعد از حقيقت جزء گمراهى چيست پس چگونه(از حق) بازگردانيده مى‏شويد.

Last modified onچهارشنبه, 16 می 2018

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه