دوشنبه, ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
اجرائات عملی جهت انتصاب خلیفه
بسم الله الرحمن الرحيم

اجرائات عملی جهت انتصاب خلیفه

(ترجمه)

بخاری در صحیح خود روایت نموده است:

«عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا زَوْجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَاتَ وَأَبُو بَكْرٍ بِالسُّنْحِ، قَالَ إِسْمَاعِيلُ: يَعْنِي بِالْعَالِيَةِ، فَقَامَ عُمَرُ يَقُولُ: وَاللَّهِ مَا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَتْ وَقَالَ عُمَرُ: وَاللَّهِ مَا كَانَ يَقَعُ فِي نَفْسِي إِلَّا ذَاكَ وَلَيَبْعَثَنَّهُ اللَّهُ فَلَيَقْطَعَنَّ أَيْدِيَ رِجَالٍ وَأَرْجُلَهُمْ، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَكَشَفَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَبَّلَهُ قَالَ: بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي طِبْتَ حَيًّا وَمَيِّتًا وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يُذِيقُكَ اللَّهُ الْمَوْتَتَيْنِ أَبَدًا، ثُمَّ خَرَجَ فَقَالَ: أَيُّهَا الْحَالِفُ عَلَى رِسْلِكَ فَلَمَّا تَكَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ جَلَسَ عُمَرُ فَحَمِدَ اللَّهَ أَبُو بَكْرٍ وَأَثْنَى عَلَيْهِ وَقَالَ أَلَا مَنْ كَانَ يَعْبُدُ مُحَمَّدًا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَإِنَّ مُحَمَّدًا قَدْ مَاتَ وَمَنْ كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ وَقَالَ: {إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ}، وَقَالَ: {وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ} قَالَ: فَنَشَجَ النَّاسُ يَبْكُونَ قَالَ: وَاجْتَمَعَتْ الْأَنْصَارُ إِلَى سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ فِي سَقِيفَةِ بَنِي سَاعِدَةَ فَقَالُوا مِنَّا أَمِيرٌ وَمِنْكُمْ أَمِيرٌ فَذَهَبَ إِلَيْهِمْ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَأَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ فَذَهَبَ عُمَرُ يَتَكَلَّمُ فَأَسْكَتَهُ أَبُو بَكْرٍ وَكَانَ عُمَرُ يَقُولُ وَاللَّهِ مَا أَرَدْتُ بِذَلِكَ إِلَّا أَنِّي قَدْ هَيَّأْتُ كَلَامًا قَدْ أَعْجَبَنِي خَشِيتُ أَنْ لَا يَبْلُغَهُ أَبُو بَكْرٍ ثُمَّ تَكَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ فَتَكَلَّمَ أَبْلَغَ النَّاسِ فَقَالَ فِي كَلَامِهِ: نَحْنُ الْأُمَرَاءُ وَأَنْتُمْ الْوُزَرَاءُ، فَقَالَ حُبَابُ بْنُ الْمُنْذِرِ: لَا وَاللَّهِ لَا نَفْعَلُ مِنَّا أَمِيرٌ وَمِنْكُمْ أَمِيرٌ، فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: لَا وَلَكِنَّا الْأُمَرَاءُ وَأَنْتُمْ الْوُزَرَاءُ هُمْ أَوْسَطُ الْعَرَبِ دَارًا وَأَعْرَبُهُمْ أَحْسَابًا فَبَايِعُوا عُمَرَ أَوْ أَبَا عُبَيْدَةَ بْنَ الْجَرَّاحِ، فَقَالَ عُمَرُ: بَلْ نُبَايِعُكَ أَنْتَ فَأَنْتَ سَيِّدُنَا وَخَيْرُنَا وَأَحَبُّنَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَأَخَذَ عُمَرُ بِيَدِهِ فَبَايَعَهُ وَبَايَعَهُ النَّاسُ، فَقَالَ قَائِلٌ: قَتَلْتُمْ سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ، فَقَالَ عُمَرُ: قَتَلَهُ اللَّهُ»

ترجمه: عایشه رضی الله عنها همسر پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم وفات کرد و ابوبکر در موضع سنح (در منزل خود) بود، اسماعیل راوی حدیث می‌گوید؛ یعنی در بلندی‌های (مدینه)، عمر ایستاد؛ در حالی‌که می‌گفت: به الله (سبحانه وتعالی) سوگند که رسول الله صلی الله علیه وسلم وفات نکرده است. عایشه رضی الله عنها گفت: عمر گفت: به الله سوگند که چیزی در دل من نیفتاده بود، جز این‌که آن حضرت صلی الله علیه وسلم نمرده است و الله سبحانه وتعالی او را (از حالت بیهوشی) بر می‌خیزاند و دست و پاهای مردانی را (که قایل به مرگ وی‌اند) قطع می‌نماید. ابوبکر آمد و (چادر را) از روی رسول الله صلی الله علیه وسلم بر داشت و میان دو چشم او را بوسید و گفت: پدر و مادرم فدایت باد، در حال حیات و در حال مرگ خوش‌بو و پاکیزه هستی. سوگند به ذاتی‌که نفس من در ید قدرت اوست، الله سبحانه وتعالی دو مرگ را هرگز بر تو نمی‌چشاند. ابوبکر برآمد و گفت: ای سوگند خورنده (بر نمردن رسول الله صلی الله علیه وسلم) آرام باش و شتاب مکن. آنگاه که ابوبکر این سخن را گفت؛ عمر رضی الله عنه نشست. ابوبکر رضی الله عنه حمد و ستایش الله (سبحانه وتعالی) را کرده گفت: آگاه باشید؛ کسی‌که محمد را می‌پرستید، همانا محمد مرده است و کسی‌که الله سبحانه وتعالی را می‌پرستید، پس الله (سبحانه وتعالی) زنده است و نمی‌میرد و چنین تلاوت کرد: «قطعا تو خواهی مُرد و آنان (نیز) خواهند مُرد» (زمر: 30) و بعد از آن تلاوت کرد: «محمد، جز فرستاده‌ای که پیش از او هم پیامبرانی (آمده و) و گذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیدۀ خود بر می‌گردید؟ هرکس از عقیدۀ خود باز گردد، هرگز هیچ زیانی به الله نمی‌رساند و به زودی الله سبحانه وتعالی سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.» (آل عمران:144) راوی گفت: در حالی‌که مردم با صدای بلند گریه می‌کردند. انصار (در امر خلافت) بر سعد بن عبادۀ در سقیفۀ بنی ساعده گرد آمده بودند، می‌گفتند: یک امیر از ما (انصار) و یک امیر از شما (مهاجرین) باشد؛ ابوبکر، عمر بن خطاب و ابوعبیدة بن جراح نزد آنان رفتند، عمر رفت با آنان سخن بگوید، اما ابوبکر از وی خواست خاموش بماند. عمر می‌گفت والله چیزی نمی‌خواستم جز سخن‌ شگفت‌آوری‌که آن را آماده کرده بودم، می‌ترسیدم که ابوبکر آن را به خوبی و با بلاغت بیان نکند؛ بعد از آن ابوبکر چنان سخن گفت که بلیغ‌ترین مردم بود؛ چنان‌چه گفت؛ امراء از ما و وزراء از شما باشد، حباب بن منذر گفت، نه والله این کار را نمی‌کنیم؛ یک امیر از ما و یک امیر از شما. ابوبکر گفت امراء از ما و وزراء از شما؛ زیرا ایشان (قریش) شریف‌ترین عرب به لحاظ دار (قبیله) و واضح‌ترین شان از نظر قرابت (به رسول کریم صلی الله علیه وسلم و تقدم در اسلام) اند، پس با عمر و یا اباعبیده بن جراح بیعت کنید. عمر گفت؛ بلکه با تو بیعت می‌کنیم، تو سیِّد ما و بهترین ما هستی، محبوب‌ترین مان نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم هستی، سپس عمر دست ابوبکر را گرفت و با وی بیعت نمود؛ مردم نیز با وی بیعت نمودند. کسی گفت سعد بن عباده را کشتید (فروگذاشتید)، عمر گفت: الله (سبحانه وتعالی) او را بکشد.

در کتاب فتح الباری از ابن حجر عسقلانی در خصوص حدیث عایشه رضی الله عنها در مورد وفات و داستان سقیفه آمده است، آنچه مربوط به وفات می‌شود، در جایش در اواخر مبحث غزوات خواهد آمد و اما سقیفه که دربرگیرندۀ بیعت با ابوبکر رضی الله عنه به خلافت می‌باشد، هم‌چنان آن را مصنف از طریق ابن عباس از عمر در بخش حدود آورده است و بخشی از آن را در بخش احکام از طریق انس از عمر نیز ذکر کرده است و کامل‌ترین آن روایت ابن عباس است.  

دوستان گرامی!

در سقیفۀ بنی ساعده با ابوبکر رضی الله عنه بر خلافت بیعت صورت گرفت و از وقایع آن اجتماع در سقیفه که به بیعت با ابوبکر انجامید و سپس سكوت بقيه صحابه در قبال اين وقايع و تأييد آن‌ها نسبت به آن نشان می‌دهد كه پيشنهاد نامزدها از طرف اهل حل و عقدی که دارای شرايط انعقاد هستند، سپس بحث در مورد این‌که کدام یک از آن‌ها از همه بهتر است و سپس بیعت با او بر ولایت امور مسلمین، عبارت از اجرائات شرعی برای نصب خلیفۀ مسلمانان است و کسی‌که چگونگی نصب باقی خلفاء راشدین را تعقیب کند، همین حالت نصب ابوبکر را اما با تفاوت اسالیب در خواهد یافت. چنانچه برای عمر رضی الله عنه بیعت صورت گرفت، پس از آن که ابوبکر رضی الله عنه او را پیش از وفاتش به درخواست صحابه و اصرار آنان بر این امر، به مسلمانان انتخاب کرده بود، مسلمانان پس از مرگ ابوبکر پیرامون او گرد آمدند و با او بیعت نمودند. عمر رضی الله عنه قبل از وفاتش شش تن از اصحاب را برای این منصب کاندید نمود، نه یک شخص را، تا مسلمانان پس از مرگ عمر یکی از این شش نامزد را انتخاب کنند و با او بیعت نمایند. سپس آن شش تن در این امر باهم مشوره نموده و امر انتخاب کاندیدی را از میان شان که به مردم معرفی کرده شود تا با او بر خلافت بیعت کنند، به عبدالرحمن بن عوف سپردند، آن هم بعد از این‌که خودش را از رقابت خارج ساخت. او به بهترین شکل به این کار مهم پرداخت و تمام توان خود را به خرج داد و شب و روز در میان این پنج تن کاندید تلاش کرد که نخست ببیند در صورت برکناری هرکدام از آن‌ها چه کسی را معرفی می‌کند و برایش معلوم شد که رقابت محدود به عثمان و علی است؛ سپس به سراغ مردم رفت تا با آن‌ها مشورت کند که کدام یک از این دو نفر را انتخاب می‌نمایند و از مردان و زنان مهاجر و انصار پرسید، سپس مردم را در مسجد جمع کرد و بیعت را به علی پیش کرد و او با میل و علاقه اجابت نکرد؛ پس آن را به عثمان عرضه کرد و با او بیعت نمود. سپس بقیه مسلمانان در مسجد با او بیعت کردند و خلافت برای او منعقد شد. اما بیعت با علی رضی الله عنه توسط جمهور مسلمانان در مدینه و کوفه بعد از وفات عثمان رضی الله عنه صورت گرفت.

این اجرائات با تنوع اسالیب مورد تأیید صحابه رضی الله عنهم بوده و بر آن اجماع می‌باشد و از آن‌ چگونگی انتخاب خلیفه در دولت اسلام یعنی دولت خلافت، که به زودی به اذن الله سبحانه وتعالی خواهد آمد، گرفته شده است. با بررسی آن اجرائات متوجه می‌شویم که در تمام موارد:

1-      نامزدها برای مردم اعلان می‌شدند؛

2-      تمام آن‌ها شرایط انعقاد را داشتند؛

3-      سپس نظر اهل حل و عقد از مسلمانانی‌که نمایندۀ امت هستند گرفته می‌شود و آن‌ها در آن زمان صحابه بودند؛

4-      هرکس كه از طرف نمايندگان امت (اهل حل و عقد) و يا اكثريت آنان انتخاب شود، با وی بيعت انعقاد صورت می‌گیرد و خليفه مي‌گردد و اطاعت او واجب است؛

5-       سپس مردم با او بیعت طاعت می‌کنند.

با اشاره به ماجرای بیعت با عثمان و کاندید شدن شش نفر از صحابه توسط عمر رضی الله عنه، می‌توان چنین بیان کرد:

1-      وجود امیر مؤقتی که امور را تا مدت زمانی‌که خلیفه جدید نصب می‌شود، به عهده گیرد؛

2-      حداکثر تعداد داوطلبان شش نفر باشد.

این اجرائاتی است جهت نصب خلیفه برای مسلمانان، که از اقدامات صحابه در نصب خلفای راشدین برگرفته شده است. به اذن الله سبحانه وتعالی، مسلمانان به زودی این شرح حال معطر صحابه و خلفای راشدین را بر می‌گردانند و ما در آن فضای ایمانی زندگی خواهیم کرد که آن‌ها در آن زندگی می‌کردند؛ سپس دولت خلافت را احیا خواهیم کرد و خلیفه‌ای را نصب خواهیم نمود که از ساحت اسلام محافظت نماید و مصالح امت را در داخل و خارج رعایت نماید. اللهم آمین!

مترجم: احمد صادق امین

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه