دوشنبه, ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
هفتادسال از تطبیق اعلامیۀ بالفور و ایجاد دولت یهود گذشت
بسم الله الرحمن الرحيم

هفتادسال از تطبیق اعلامیۀ بالفور و ایجاد دولت یهود گذشت

(ترجمه)

2 نومبر 2018م مصادف به صدویکمین سالروز اعلامیۀ بدنام بالفور می‌باشد. این اعلامیه طی هفتادسال به برپایی دولت یهود بر سرزمین مقدس، مراحل اولی تطبیق خود را گذرانده است. حال پرسش این است که آیا طبق خواسته و پلان غرب، مردم منطقه این دولت منفور را به رسمیت شناخته اند؟ و این‌که آیندۀ این دولت شرور به چه سمت و سوی روان خواهد بود؟

پیش از این‌که به این پرسش‌ها پاسخی ارائه شود، باید یادآورشد: در خصوص برپایی دولت یهوددر سرزمین مبارک فلسطین میان سیاسیون دولت‌های غربی و رهبران صهیونیستی‌ها و مناقشات زیاد صورت گرفت، دیدگاه‌های زیادی میان رهبران غربی و رهبران صهیونستی رد و بدل شد، که ناشی از شک و تردیدهای بود که نسبت به تحقق این امر داشتند؛ از عکس‌العمل امت اسلامی در برابر این پروژه وحشت می‌نمودند و می‌ترسیدند که نشود احساسات دینی مسلمان‌ها تحریک شده، برای یهود فاجعه آور باشد که این مردم بار دیگر به‌سوی دولت‌های اروپایی و دیگر نقاط جهان رانده شوند. اما علی‌رغم خطرات بسیاری‌که در پیش‌روی بود، منافع مشترک رهبران غربی و رهبران صهیونستی منجر به برپای دولت یهود بر سرزمین مبارک فلسطین گردیده و انگلیس تطبیق این پروژه را عهده‌دار شد.

باوجود مخالفت‌ها و اعتراضات مداوم فلسطین به حمایت دولت‌های جهانی و خیانت دولت‌های منطقه، این رژیم تأسیس و شوکت یافت تا اینکه نزد دولت‌های منطقه به یک واقعیت پذیرفته شده تبدیل شد. در آن وقت بود که مردم منطقه این جسد غریبه را در محیط اسلامی نپذیرفته و برای بیرون راندن آن درگیری‌های بسیاری آغاز یافت، مخصوصاً اینکه سرزمین مقدس قدس غصب گردیده بود؛ چون این سرزمین رابطه‌ای عمیقی به عقیدۀ مردم داشته، در احکام شریعت اسلامی ریشه دارد و مرتبط به تاریخ گذشته و اصیل این امت شرافت‌مند می‌باشد. همان بود که امت برای آزادسازی این سرزمین از چنگال بردگان صلیبی در قرون وسطی سال‌های زیادی را مشغول جهاد بودند.

در زمان تطبیق این پروژه نیز اگر دسیسه‌ها و گمراه‌گری‌های دولت‌های منطقه مانع نمی‌شد، امت اسلامی بالفعل توان بیرون راندن این موریانه را از پیکر سرزمین اسلامی داشته و بسیار به راحتی می‌توانست که بساط این رژیم منفور را برچیند.

کفار غربی با همدستی صهیونست‌ها و مزدروان‌شان از حکام منطقه برنامه‌ها و نقشه‌هایی را برای آیندۀ این رژیم-برای اینکه منجر به‌یک رژیم پذیرفته شده و جزء از نظام‌های منطقه گردد- طرح نموده بودند، اما در ابتدا این نقشه‌ها از عام مردم پوشیده بود، هیچ یک از حکام سرزمین‌های اسلامی علی‌رغم اینکه در خفاء در حال دسیسه‌پردازی بودند، جرئت آشکارساختن آن نقشه‌ها را نداشتند تا اینکه جمال عبدالناصر که در آن زمان رهبرقومی عربی بود، در آغاز دهۀ پنجاه در سال 1953م بساط معاملۀ قرن را  گستراند، اما با تظاهرات گسترده‌ای که از غزه راه افتاده بود، مواجه شد. درین تظاهرات ده‌ها مسلمان به دست فرزندان خود مان از اردوی مصر به شهادت رسید، اما این پروژه به شکست روبر و به تأخیر افتاد. در آن زمان تلاش‌های زیادی صورت گرفت تا میان حکام اردن و رهبران یهودی یک وضع معین بر قرار شود، اما درگیری‌های سیاسی در میان نیروهای غربی در سرزمین مبارک فلسطین و حالت جوش و خروش مسلمانان اردن، باعث شد که حکام اردن به آشکار سازی روابط خود با یهود، جرئت نکنند.

وضعیت همان‌گونه میان جنگ و صلح باقی ماند و دولت یهود در طول این مدت هم‌چنان برپا بود، هیچ‌یک از حکام جرئت نکرد که حرف صلح یا مذاکره را با دولت یهود در میان آورد، مگر بعد از جنگ اکتوبر سال 1973م و قیام انور سادات در سال 1977م برای دیدار قدس و پس از امضاء معاهدۀ کمپ دیوید در سال 1978م که خیانت‌ها داشت، کم و بیش یکی پس از دیگری برملاء می‌شد. در آن زمان بود که سروصداهای مذاکرات و صلح با دولت یهودبلند شد.

اولین نقشۀ طرح شده به وسیله دولت‌های منطقه آشکار شد، چیزی بود که در نشست سال 1982م در الجزائر(فاس) پس از جنگ یهود علیه لبنان درین سال، رونماگردیده و ملک‌فهد شاه عربستان سعودی شروع مذاکرات صلح با یهود را پذیرفت. سازمان آزادی‌بخش فلسطینی در سال 1983م روابطش را با مصر که به دلیل معاهده کمپ دیوید قطع نموده بود، از سرگرفت. در سال 1985م میان رهبران اردن و رهبران سازمان آزادی‌بخش فلسطنی برای سیر در مسیر مذاکرات با یهود و حل و فصل قضیۀ فلسطین به وسیلۀ هیئت مشترک اردنی فلسطنی توافقنامه‌ای به امضاء رسید، اما اوضاع با پیامدهای بسیاری مواجه شده و این توافق ادامه نیافت. سازمان آزادی‌بخش فلسطینی در سال1988م در کنفرانس الجزائر پیشنهادات جورح شولتز وزیرخارجۀ امریکا و تصمیم 242 سازمان ملل را قبول و در برابر پرپای دولت فلسطین بر مرزهای 1967م بیشترین قسمت از سرزمین مبارک فلسطین را واگذار شد و سپس رئیس سازمان آزادی‌بخش فلسطنی به مجلس سازمان ملل رفته و به سخنرانی مشهور خود در همان سال پرداخته و از منبر سازمان ملل اعلام کرد که صلح با یهود را بر اساس تصمیم 242 سازمان ملل و کنارگذاشتن تروریستی و خشونت، می‌پذیرد.

پس از این مرحله، امور یکی پس از دیگری بسیار به شکل سریع در حال اتفاق افتادن بود. در سال 1991م کنفرانس صلح در مادرید برگزار شد، بحث‌های توافق‌نامۀ اسلو به میان آمده و در نتیجه در سال 1993م این توافق‌نامه به امضاء رسید؛ توافق نامه‌ای که خطرش از اعلامیۀ بالفور کمتر نبوده و پایانی برای آن بود؛ چون این توافق‌نامه منجر به حل و فصل قضیۀ سرزمین مبارک فلسطین شد. بعد از توافق‌نامۀ اسلو معاهدات صلح با دولت یهودپی هم قرار گرفته و اوضاع به سمت به رسمیت شناخته شدن این رژیم سوق داده شد. در سال 1994م توافق "وادی عربه" صورت گرفت، حکام دولت‌های عربی در سال2002م برای به رسمیت شناختن دولت یهود نشست بیروت را تشکیل دادند و بعد از نشست "الظهران" و نشت استانبول در سال جاری 2018م که به‌صراحت از برپای رژیم فلسطینی در برابر رژیم یهودی در سرزمین غصب شده 1967م و فراموش شدن چیزی بنام فلسطین تاریخی و شرعی، سخن می‌گفت.

این دسیسه‌ها و خیانت‌ها در برابر سرزمین مبارک اقصی و اسراء بجای رسید که منجر به باز شدن سفارت‌خانه‌های دولت یهود با بعضی از نظام‌های حاکم در جهان اسلام شد؛ روابط تجاری با این رژیم بر قرار شد؛ تبادلات امنیتی و معادهات دفاع مشترک با این رژیم منعقد گشت و هم‌چنین رفت و آمدهای  هیئت‌های فرهنگی، دید و باز دیدها و دادوستدها همرای این رژیم در حال عادی شدن است. بگونۀ مثال: سفر اخیر نتنیاهو نخست وزیر دولت یهودبه "مسقط" و دیدارش با "سلطان قابوس"، هم‌چنین سفر میری ریغیف وزیر فرهنگ و ورزش دولت یهود در 29 اکتوبر2018م به ابوظبی به سرکردگی هیئت ورزشی یهودی و نواخته شدن سرود ملی دولت یهود درین شهر و دیدار این وزیر از مسجد شیخ زاید بن سلطان در آن‌جا.

اما در اخیر نیز بایدیاد آور شد: آنچه را که امروزه بنام صلح و سازش همرای دولت یهود می‌نامند، جز گمان و خیال دورغین چیزی بیش نیست؛ زیرا این به اصطلاح صلح هیچ ریشه و اساسی در میان عام مردم منطقه و امت ندارد؛ حقیقتی‌که بسیاری از مقامات یهودی نیز به آن اعتراف نموده اند. نتنیاهو نخست وزیر دولت یهودچنین می‌گوید: «آنچه که از توسعۀ صلح در منطقه جلوگری می‌نماید، در دشمنی ملت‌های عربی نسبت به اسرائیل نهفته است، نه در میان رهبران دولت‌های شان.» و در سخنرانی‌که در 22 نومبر2017م در کنیست به مناسبت یاد بود چهلمین سالروز دیدار انور سادات از ررژیم یهود، ایراد نمود، چنین افزود: «بزرگ‌ترین قله‌ای که در برابر توسعۀ صلح قرار دارد، به رهبران دولت‌های اطراف‌مان بر نمی‌گردد، بلکه به رأی عامی مرتبط است که در خیابان‌های سرزمین عربی حاکم بوده و اذهان را علیه دولت اسرائیل شستشوی می‌دهد و از اسرائیل یک چهرۀ مخدوش و منفور در اذهان عامه ایجاد می‌کند.»  و در ادامه نیز می‌افزاید: «حتی بدلیل فریبی‌که مردم خورده اند بعد از گذشت ده‌ها سال هم رهاسازی اسرائیل از این چهره و باز گرداندن حقیقت و چهرۀ خوب و واقعی آن کار بسیار سختی می‌باشد.»

 هر منطقۀ که یهود با حکام آن روابط بر قرار نموده است، مردم این روابط را نپذیرفته و از عمل‌کرد حکام‌شان راضی نمی‌باشند؛ بلکه حتی یهودی‌ها در هیچ پایتختی جرئت این را ندارند که بدون اسم مستعار و یا محافظ گشت وگذار نمایند. موارد یاد شده نیز دلایل روشنی بر این می‌باشند که امت این صلح نام نهاد را قبول ندارد.

مسئلۀ دیگری‌که سیاسیون یهودی، سیاسیون غربی و حکام سرزمین‌های اسلامی آن را به خوبی درک نموده اند، این است که دولت یهودیک پروژۀ استعماری موقت می‌باشد که در گروی بقای نظام‌های حاکم در جهان اسلام است. هرگاه که این نظام‌ها از بین بروند، این رژیم تحمیلی نیز از بین می‌رود و هیچ دولتی از دولت‌های جهان توان محافظت از آن را ندارد؛ چون این رژیم از هر طرف توسط مسلمان‌ها محاصره می‌باشد و در سرزمینی جای خوش کرده است که با عقیدۀ یک و نیم میلیار رابطۀ مستقیم دارد؛ امتی‌که بزودی از خواب‌اش بیدار خواهد شد.

نویسنده: احمد طبیب

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه