دوشنبه, ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ترامپ: خاورمیانه در حال انفجار است و ممکن است در آستانه جنگ جهانی سوم قرار داشته باشیم

(ترجمه)

خبر:

نامزد جمهوری‌خواه و رئیس‌جمهور پیشین آمریکا دونالد ترامپ هشدار داد که جهان ممکن است در آستانه‌ی جنگ جهانی سوم قرار داشته باشد و به انفجار خاورمیانه اشاره نمود و واشنگتن را به ناتوانی در مدیریت بحران‌ها متهم نمود. این اظهارات در حالی مطرح شد که تنش‌ها در غزه و لبنان افزایش یافته و جنگ روسیه و اوکراین هم‌چنان ادامه دارد. او افزود: «خاورمیانه در حال انفجار است و ممکن است در آستانه‌ی جنگ جهانی سوم قرار داشته باشیم و کاخ سفید نمی‌داند چه باید انجام دهد.»

تبصره:

این اظهارات به عنوان هشداری به طرف‌های درگیری که توسط آمریکا برای خدمت به منافع آن در منطقه ساخته شده‌اند مطرح گردیده است. آمریکا با آماده‌سازی دست‌نشانده‌های خود در منطقه، تلاش می‌کند تا با کنترل اوضاع، هر یک از طرفین را در جایگاه مناسب آن در نبرد قرار دهد. این برنامه‌ریزی به گونه‌ای است که هیچ قدرتی نتواند با آمریکا مقابله کند یا به منافع آن تعرضی داشته باشد. آمریکا در منطقه کیانی را کاشته است که هر قدرتی‌که بخواهد با آن وارد رقابت شود، سرکوب نماید و قدرت‌های منطقه را درگیر حفظ و حمایت از این کیان می‌کند تا قدرت مقابله با آمریکا را نداشته باشند.

این همان چیزی است که نمایندگان رقابت بر سر  جایگاه در نظام سرمایه‌داری به آن اشاره می‌کنند؛ همان نظامی که خود را مظهر شجاعت می‌داند و گویا از مردم محافظت می‌کند؛ لیکن در عین حال ضعف بر آن چیره شده و این حقیقتی است که این نظام بنابر دلایل ذیل به شکست قریب الوقوع مواجه است:

- از داخل اوضاع را با نمایش انتخابات و رقابت‌های نمایشی مشغول نگه می‌دارد تا به نخبگان فرصت بیشتری بدهد و آن‌ها را با این نمایش‌ها راضی کند.

- به دلیل اعتماد کورکورانه و نادانی‌اش منطقه را به سمت سرنوشتی نامعلوم می‌برد. او به سرعت می‌خواهد به هدفش برسد و به عواقب جهانی و عربی، خسارات اقتصادی و فساد و تفرقه داخلی‌ توجهی ندارد. چندین مرحله را پشت سر می‌گذارد؛ بدون این‌که در هیچ‌کدام پیشرفتی داشته باشد.

- هم‌چنین بخاطر ترس از بیداری امت اسلامی، مزدوران آمریکایی و پایگاه‌های نظامی‌ خود را در منطقه ایجاد کرده‌اند؛ زیرا این امت قرار نیست برای مدت طولانی ساکت بماند و تحت تأثیر قرار بگیرد. هم‌چنین واقعیت ظلمی که هر روز از متحدان آمریکایی بر آن وارد می‌شود نمایان شده و مصیبت‌هایی را برای کشورهای مستعمره به وجود آورده است؛ به طوری‌که حتی به مردم خود آمریکا نیز ظلم کرده است. آمریکا خود مسئول این ظلم است و حکام مسلمان نیز در این امر شریک هستند.

آمریکا از جنگ هشدار می‌دهد؛ اما در واقع می‌خواهد حمله‌ی مزدورانش به کسانی را که برای مقاومت آماده شده‌اند به تعویق بیندازد. این دشمن دولت خلافت است که آمریکا مانع بازگشت آن شده و افرادی را که برای بازگرداندن آن تلاش می‌کنند تروریست می‌خواند و تمام امکانات خود برای ناکام کردن آن به کار گرفته و سعی دارد هرگونه نیروی مادی و معنوی مانند جهاد را که به بازگشت خلافت کمک می‌کند متوقف سازد. به این ترتیب، آمریکا دست به راه‌اندازی جنگی می‌زند تا از برآورده شدن مسئولیت‌های ارتش‌های اسلامی جلوگیری کند و آینده‌ی آن‌ها را به وابستگی به طاغوت و فرمانبرداری از آن محدود کند.

زود است که چشم بصیرت امت اسلامی باز شود و با سوق دادن قدرتمندان و فرزندانش به دفاع و انتقام و بازپس‌گیری غرور باقی مانده‌اش به وظیفه ایمانی و عملی خود عمل کند تا بتواند پیام رسانه‌ها را به شیوه‌ی خودشان درک کند؛ نه آن‌طور که آمریکا می‌خواهد.

﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلاً﴾ [النساء: ۸۳]

ترجمه: و هنگامى‌كه خبرى از ايمنى يابيم به آنان رسد، آن را شايع كنند و اگر آن را به رسول‌الله و صاحبان امرشان باز مى گرداندند، كسانى از آنان كه آن را در مى يابند، [مصلحت] آن را مى‌شناختند. و اگر فضل و رحمت الله بر شما نبود، جز اندكى، از شيطان پيروى مى‌کردید.

نویسنده: أم فاطمة سباتين_ سرزمین مبارک فلسطین

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

اظهارات شرم‌آور وزیر خارجۀ اردن

(ترجمه)

پس از جلسه‌ای تحت نام "کمیتۀ وزارتی عربی و اسلامی، مأمور به اقدام بین‌المللی برای توقف جنگ در غزه" ایمن الصفدی، وزیر خارجۀ اردن، اظهارات شرم‌آوری به خبرنگاران بیان کرد که متناسب با بزرگی رویدادی که برای آن گرد هم آمده بودند نبود. او دربارۀ پیمان صلح بین اردن و رژیم یهود صحبت نمود و گفت که این پیمان اکنون غبار گرفته است. او اظهار داشت که تشدید اقدامات رژیم یهود کل منطقه را به پرتگاه می‌کشاند و منطقه در بدترین دوران خود به سر می‌برد؛ زیرا امید برای دستیابی به صلح از بین رفته است. او افزود: «ما بر این باور نیستیم که لغو پیمان صلح (با یهود) به نفع اردن و فلسطین باشد و از این پیمان برای حفاظت از منافع اردن و خدمت به مردم فلسطین استفاده می‌کنیم.» سپس در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران گفت: «تمام گزینه‌های موجود برای توقف تجاوز به غزه در حال بررسی است.» وی هم‌چنین اشاره نمود که اشغالگران حتی حامیان خود را نیز به چالش می‌کشند و باید تحریم‌هایی علیه آن‌ها اعمال شود. او افزود: «ما همیشه درباره اتفاقاتی که در کرانه باختری جریان دارد، زنگ خطر را به صدا درآورده‌ایم.»

در مقابل این اظهارات ضعیف که موقف نظام اردن و سایر نظام‌های بلاد مسلمان را واضح می‌کند، می‌گوییم:

اول: این رویداد بزرگ به "کمیته وزارتی مأمور به اقدام بین‌المللی برای توقف جنگ در غزه" نیازی ندارد، بلکه نیازمند شورای نظامی است که شامل فرماندهان ارتش‌های مسلمان باشد تا یک طرح نظامی برای آزادسازی فلسطین تدوین کرده و سپس این ارتش‌ها را برای حمله و نابودی رژیم غاصب یهود به حرکت درآورد.

دوم: این رویداد بزرگ که برای آن گردهم آمده‌اید، به مردان بزرگ نیاز دارد، نه به افراد پست و بی‌ارزشی که سخنان اربابان پست خود را تکرار می‌کنند؛ کسانی‌که با چسپیدن به کرسی‌های ناپایدار خود امت را تکه‌تکه کرده، مسائل مهم و حیاتی امت را نادیده گرفته و باعث نابودی آن‌ها می‌شوند و آن را به دشمنانش تسلیم می‌کنند.

سوم: وزیر خارجه اردن از پیمان ننگین و خیانت‌کارانه با رژیم یهود دفاع می‌کند و ادعا دارد که این پیمان در خدمت مردم اردن و مردم فلسطین است؛ در حالی‌که مردم را بی‌عقل و بی‌خرد می‌پندارند؛ زیرا مردم به‌خوبی می‌دانند که خدمت به منافع اردن و مردم فلسطین در از بین بردن رژیم اشغالگر یهود و محو آن از صفحه روزگار است؛ نه در انعقاد پیمان‌، حمایت و فراهم کردن اسباب بقای آن.

چهارم: شما گزینه صحیح و ضروری یعنی اقدام نظامی را کنار گذاشتید، سپس جناب وزیر ادعا می‌کند که «همه گزینه‌های موجود برای توقف تجاوز به غزه در دست بررسی است» و عقل‌های مردم را نادیده می‌گیرد؛ زیرا گزینه نظامی در میان گزینه‌های پیشنهادی وجود ندارد. آن‌گاه وزیر خارجه می‌گوید که باید تحریم‌هایی علیه اشغالگران اعمال شود.  این تمام صلاحیت او و بیشترین چیزی است که می‌تواند بگوید و اعلام کند. او هرگز به جایگاه بلند و اراده قوی کسانی‌که آماده‌اند جان و مال خود را برای آزادسازی سرزمین‌های اشغال‌شده مسلمانان قربانی کنند، نخواهد رسید.

پنجم: این چه خطری است که ادعا می‌کنید همیشه زنگ خطر آن را به صدا در می‌آورید؟! آیا به ذهن شما خطور نکرده که به راه‌حل صحیح برای از بین بردن این خطر فکر کنید؛ به‌جای این‌که فقط زنگ خطر را به صدا درآورید؟! مردانه بایستید و درک کنید که برای مقابله با تجاوز مسلحانه باید به همان شکل وارد میدان شویم و به‌جای این‌که خود را به صدا درآوردن زنگ خطر مشغول کنید، باید خطر را از بین ببرید.

ششم: وزیر هنوز امیدوار به تحقق صلح است؛ صلح با کسانی که زمین‌ها را غصب می‌کنند، حرمت‌ها را نقض می‌کنند، مردم را می‌کشند، آواره می‌کنند و گرسنه نگه می‌دارند. بنابراین این سخن رسول الله صلی‌الله علیه وسلم در حق آن‌ها صدق می‌کند:

«... إِذَا لَمْ تَسْتَحْيِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ»

ترجمه: ... اگر حیا نمی‌کنی، هرچه می‌خواهی انجام بده.

دشمن اشغالگر هر کاری‌که می‌خواهد انجام می‌دهد و وزیر خارجه، همتایان و اربابانشان نغمه صلح می‌نوازند، این افراد چه نوع انسان‌هایی هستند؟ و با چه معیاری سنجش می‌کنند؟!

هفتم: این وزیر، همتایان و اربابان خیانتکارشان، سخنان ارباب‌های خود در پایتخت‌های کشورهای غربی را تکرار کرده و از این‌که اوضاع منطقه به هم ریخته و به سمت پرتگاه پیش برود ابراز نگرانی می‌کنند و از ترس‌های خود از یک جنگ منطقه‌ای صحبت می‌کنند. وزیر باید بداند - اگر نمی‌داند- که غرب از تحرک امت اسلامی برای از بین بردن رژیم یهود می‌ترسد. به همین دلیل است که با ناوگان‌ها و هواپیماها و نیروهایش به منطقه آمده و تصور می‌کند که می‌تواند از حرکت آن جلوگیری کند؛ اگر اراده‌ای برای این کار وجود داشته باشد.

هشتم: هنوز هم حکام پَست و فرومایۀ مسلمانان و پیروان‌شان بیرون از صف مسلمانان به سر می‌برند. امت حقیقت آن‌ها را شناخته و پی برده است که این حکام دلیل تمام مشکلات هستند و سقف درخواست‌های امت به قدری افزایش یافته که از آن‌ها فراتر رفته و فقط این مانده است که بر آن‌ها یورش برده، تاج و تخت‌شان را سرنگون کنند و امور امت را به فرزندان مخلص و آگاه امت بسپارند تا خلافت راشده بر منهج نبوت تأسیس شود. آن‌گاه ارتش‌های مسلمانان برای نابود کردن رژیم یهود به صورت کامل و ریشه‌ای اقدام خواهند کرد.

در نهایت حکام پست ما و همراهان آنان ذلت و خواری را پذیرفته و طعم مردانگی، عزت و کرامت را نچشیده‌اند. آن‌ها راضی به این هستند که پیروان کفار استعمارگر و نگهبان رژیم یهود باشند؛ در حالی‌که جنایات آن‌ها در حق مردم فلسطین و دیگر مسلمانان را مشاهده می‌کنند و عرق شرف پیشانی‌شان را تَر نمی‌کند و از خیانت خم به ابرو نمی‌آورند. بهترین عکس‌العمل‌شان اینست که سخنان سروران غربی خود را تکرار کنند و به دروغ‌های جامعه بین‌المللی، قوانین بین‌المللی و سازمان ملل که اساساً برای جنگ علیه اسلام و مسلمانان وضع شده است، چنگ بزنند. آن‌ها در حقیقت همکاران غرب در جنگ علیه اسلام و مسلمانان هستند! شاید با آگاهی امت نسبت به این حکام بشارت‌هایی در پیش باشد و زود است که در مقابل آنان طوفانی بر خیزد که بعد از آن‌ها باعث نابودی یهود و غرب شود و آن روز به اذن الله سبحانه وتعالی نزدیک است.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

19 ربیع الاول 1446ه‍.ق.

22 سپتامبر 2024م.

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

ای حکام سرزمین‌های اسلامی! آیا شرم و حیا ندارید؟ آیا از رسوایی دنیا و عذاب آخرت نمی‌ترسید؟ آیا عقل ندارید؟

  • نشر شده در حزب

(ترجمه)

شما آشکارا جنایات یهود را می‌شنوید و مشاهده می‌کنید؛ آن‌ها خانه‌ها را بر سر ساکنانش ویران می‌کنند، مجاهدین را تعقیب کرده و به قتل می‌رسانند، چه در روی زمین و چه در زیر زمین. جنایات یهود از غزه شروع و سپس تمام فلسطین را در برگرفت و هنوز هم ادامه دارد. آن‌ها هزاران تن را کشته و ده‌ها هزار تن دیگر را مجروح کرده اند؛ سپس جنایات شان به ضاحیه رسید وحتی رئیس مقاومت را در حین برگزاری جلسه با دیگر رهبران هدف قرار دادند. این جنایات به مناطق وسیع‌تری از لبنان نیز سرایت کرد. به همین ترتیب، جنایات یهود در میان مردم شام نیز افزایش یافت. با وجود این همه، شما هیچ حرکتی نکرده و هیچ ارتشی را تحریک نکرده اید و یهود از سوی شما هیچ درد و اذیتی را متقبل نشده است؛ نه از نزدیک و نه از دور! بلکه بهترین کاری‌که می‌کنید، اینست که شهداء را به عنوان کشته معرفی می‌کنید تا احساسات یهود جریحه‌دار نشود! الله سبحانه وتعالی شما را نابود گرداند، چگونه منحرف می‌شوید!

آنچه یهود را جرئت بخشیده تا این جنایات را مرتکب شوند، اینست که آن‌ها هیچ دولتی در همسایگی خود نمی‌بینند که در برابرشان ایستادگی کند؛ حتی یک دولت هم در برابرش نایستاد! بلکه ایران -که حزب خود را در لبنان ایجاد کرده- آن را در آغاز حمله بر ضاحیه تنها گذاشت؛ نه طیاره‌های خود را فرستاد و نه هم پهپادهای و موشک‌های خود را برای دفاع و نجات از ویرانی ضاحیه! اما دولت‌های نزدیک دیگر، چه آن‌هایی‌که هم‌مرز با فلسطین هستند؛ مانند مصر، عربستان، اردن، عراق، سوریه و ترکیه... و چه آن‌هایی‌که هم‌مرز نیستند؛ گویا این مسأله برای شان هیچ ارتباطی ندارد. آن‌ها ارتش‌های خود را از شمال تا جنوب تحت مراقبت دارند تا مبادا حرکتی انجام ندهند؛ حتی اگر مردم در تظاهراتی خواستار حرکت ارتش‌ها شوند، حکام آن‌ها را تجاوز از حد دانسته و مردم را زندانی می‌کنند! و اما دولت‌های دورتر، خوشحال‌اند که به این بحران نزدیک نیستند!

ای مسلمانان! یهودیان اهل جنگ نیستند؛ چرا که الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ﴾ [آل عمران: 111]

ترجمه: آنان هرگز نمیتوانند به شما زيانی (ژرف و پردامنه) برسانند؛ مگر آزار مختصری (كه اثر چنداني بر جای نمیگذارد) و اگر با شما بجنگند پشت كرده و پای به فرار مينهند، سپس ياری نمیشوند (و نصرت و پيروزی را فراچنگ نمیآورند).‏

آن‌ها تنها با حمایت و یاری از سوی الله و مردم می‌توانند پایدار بمانند؛ چرا که الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ﴾ [آل عمران: 112]

ترجمه: آنان هركجا يافته شوند، (مُهر) خواری بر ايشان خورده است؛ مگر (اين‌كه از روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خويش تجديدنظر كنند و) با پيمان الله (يعنی رعايت قوانين شريعت) و پيمان مردم (يعنی رعايت مقرّرات همزيستی مسالمتآميز، خويشتن را از اذيّت و آزار در امان دارند و از مساوات حقوقي و قضائی برخوردار گردند).

حمایت و ارتباط‌شان با الله سبحانه وتعالی از زمانی‌که پیامبران‌شان را نافرمانی کردند، قطع شده است و تنها حمایت و ارتباط شان با مردم باقی‌ مانده است. ابتدا انگلیس و دست‌نشانده‌هایش در هنگام تأسیس رژیم یهودی، پشتیبان آن‌ها بودند و اکنون امریکا و دست‌نشانده‌هایش از میان حکام سرزمین‌های اسلامی، حامی و پشیبان جدیدشان هستند. حکام خائن مسلمانان بخش تأثیرگذارتر در ممانعت از جنگ با یهودیان هستند و این به دستور کفار استعمارگر انجام می‌شود تا این ارتباط برای حمایت از یهودیان و حفظ رژیم‌شان ادامه داشته باشد. این ارتباط و پشتیبانی جز با جنگی که توسط رهبر صادق و مخلص هدایت شود و دشمنان را بترساند، قطع نخواهد شد و برای تحقق این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین چیزی لازمی است:

«لَتُقَاتِلُنَّ الْيَهُودَ فَلَتَقْتُلُنَّهُمْ» (مسلم)

ترجمه:  حتماً با یهودیان می‌جنگید، پس حتماً آن‌ها را می‌کشید (و متلاشی می‌سازید)!

ای سربازان سرزمین‌های اسلامی! آیا در میان‌تان مرد رشیدی نیست؟ کسی‌که ارتش را رهبری کند؛ به ویژه از سرزمین مصر، شام و سرزمین فاتحان که سایر ارتش‌ها یکجا با امت تکبیرگویان به خاطر نصرت الله سبحانه وتعالی وی را دنبال کنند:

﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا فِى الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَٰدُ﴾ [غافر: 51]

ترجمه: ما قطعاً رسولان خود را و مؤمنان را در زندگی دنیا و در آن روزی‌که گواهان بپا می‌خیزند، یاری می‌دهیم و دستگیری می‌کنیم.

ای ارتش‌ها! صبر به پایان رسیده و دیگر عذری برای  کسی باقی نمانده است! کافی نیست که از خشم بر دشمنان تان دندان به هم بفشارید و باید کاری بکنید که الله سبحانه وتعالی دستور عمل آن را داده است:

﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ﴾ [توبه: 14]

ترجمه: ای (مؤمنان)! با آن کافران بجنگید تا الله آنان را با دست شما عذاب کند و خوارشان دارد و شما را بر ایشان پیروز گرداند و (با فتح و پیروزی مؤمنان بر کافران) سینه­های اهل ایمان را شفا بخشد (و بر دل­های زخمی ایشان مرهم نهد و درد دیرینه أذیت و آزار کفار را از درون آنان بزداید).

ای ارتش‌ها! برای نصرت برادران‌تان بپا خیزید...! به یاری برادران مستضعف تان با لبیک گفتن به دستور الله سبحانه وتعالی بشتابید تا الله سبحانه وتعالی شما را یاری کند:

﴿يَٰأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾ [محمد: 7]

ترجمه: ای مؤمنان! اگر (دین) الله را یاری کنید، الله شما را یاری می‌کند (و بر دشمنان‌تان پیروز می‌گرداند) و گام‌های تان را استوار می‌دارد (و کاروبارتان را استقرار می‌بخشد).

حزب‌التحریر

26 ربیع الاول 1446ه.ق.

29 سپتمبر 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

در روسیه، زنان مسلمان و پاک‌دامن دستگیر و شکنجه می‌شوند!

(ترجمه)

به نقل از رسانه‌های روسی، در تاریخ ۱۸ سپتمبر ۲۰۲۴م، خبرهایی از انجام حملات و دستگیری‌ها در تاتارستان منتشر شد که در آن چهار خواهر مسلمان به اتهام پیوستن به حزب‌التحریر دستگیر شده‌اند. آن‌ها با مجازات حبس بیش از ده سال به موجب ماده ۲۰۵ / ۵ قانون فدرال روسیه مواجه شدند.

لیسان صدیقفا، علِیه وایسوفا، آلشینا خیرالدینا و آلبینا والی‌احمیدف، این زنان به شکل تحقیرآمیز و همانند مجرمان، به دادگاه فاخیتوفسکی در قازان آورده شدند؛ در حالی‌که دست‌های‌شان بسته و تحت حفاظت نیروهای امنیتی روسیه بودند.

مقامات امنیتی به درخواست وکیل مبنی بر این‌که این زنان مادر کودکان هستند، توجهی نکرده و اصرار داشتند که آن‌ها باید زندانی شوند، زیرا متهم به توزیع و نشر افکار مرتبط با عقیدۀ خلافت جهانی از مارچ ۲۰۱۹م بوده‌اند، یعنی پنج سال پیش. این در حالی است که نیروهای امنیتی از آن زمان به فعالیت‌های آن‌ها آگاه بودند؛ اما هیچ اقدامی برای دستگیری آن‌ها نکرده بودند!

به این ترتیب، دلیل دستگیری آن‌ها طبق این ماده به این معناست که آن‌ها هیچ خطری برای جامعه ندارند و این دستگیری به دلیل فعالیت‌هایشان در یک سازمان “تروریستی” نیست، بلکه به دلیل این‌ست که روسیه تحت کنترل ذهنیت‌هایی مشابه با کی‌جی‌بی در دوران شوروی قرار دارد که به نظر می‌رسد مأموریت شان ترساندن مسلمانان به طور خاص و جامعه به‌طور کل است.

این دستگاه‌های امنیتی فقط به جداسازی کودکان از پدران شان با حبس طولانی بسنده نکرده، بلکه روند دستگیری مادران شان را نیز شروع کرده اند تا کودکان را کاملاً از والدین شان محروم گردانند. به عنوان مثال، امیر والی‌احمیدف که از سال ۲۰۱۶م به حبس محکوم شده و پدر دو کودک است، حالا همسرش آلبینا والی‌احمیدف نیز دستگیر شده است که هدف آن ترساندن مسلمانان و جامعه به‌طور کلی است.

بر حکام سرزمین‌های اسلامی و جنبش‌هایی که هنوز روابطی با روسیه دارند، لازم است که فشار بیاورند تا این زنان مسلمان عفیف و پاک‌دامن آزاد شوند وگرنه باید روابط خود را با این کشور قطع کنند. اگر این روابط برای آن‌ها مهم‌تر از این زنان و گریه‌های کودکان شان باشد، از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که این ظالمان و همکاران شان را در دنیا و آخرت به سبب این جنایت وحشیانه ذلیل گرداند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾ [بروج: 8]

ترجمه: نفرت آنان از مؤمنان برای این بود که به الله عزیز و ستوده ایمان آورده بودند.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

 20 ربیع الاول سال 1446هـ.ق.

 23 سپتمبر سال 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

فصل جدیدی از تلاش‌های امریکا برای تحکیم سلطۀ رژیم صهیونیستی بر سرزمین‌های اسلامی

(ترجمه)

 در سلسله‌ای از عملیات‌های پیچیده و محرمانه که در هفته جاری انجام شد، هزاران نفر از اعضای حزب‌الله در لبنان هدف قرار گرفتند، به نظر می‌رسد که این یک اقدام اطلاعاتی به رهبری موساد باشد که به مرحله جدیدی در جنگ اسرائیل اشاره دارد.

روز سه‌شنبه، انفجارهایی منطقه را لرزاند که طی آن هزاران دستگاه فرستنده وابسته به عناصر حزب‌الله منفجر شد و پس از آن، موج دوم انفجارات که جان صدها نفر از دارندگان دستگاه‌های ارتباطی بی‌سیم را گرفت، در روز چهارشنبه رخ داد. این حملات خسارات سنگینی بر جا گذاشت، به طوری که ۱۲ نفر کشته و بیش از ۲۰۰۰ نفر در نتیجۀ انفجار دستگاه‌های فرستنده زخمی شدند؛ در حالی‌که انفجارهای دستگاه‌های بی‌سیم ۲۰ کشته و حداقل ۴۵۰ زخمی برجا گذاشت.

رژیم صهیونیستی در مورد این حملات سکوت اختیار کرده و هیچ‌گونه اظهارنظری نکرده است، اما اظهارات وزیر جنگ اسرائیل، یوآف گالانت، دربارۀ «مرحلۀ جدیدی در جنگ» در روز چهارشنبه به یک تغییر استراتژیک در موضع نظامی وی اشاره دارد؛ تغییراتی‌که هدف آن نابود کردن توان نظامی حزب‌الله و تأمین مرزهای شمالی اسرائیل با لبنان است.

و بعد از این‌که رژیم صهیونیستی نزدیک به اتمام عملیات‌های وحشیانۀ خود در غزه و کرانۀ باختری با همکاری انواع نیروها و کشورها محلی، منطقه‌ای و بین‌المللی شد، نوبت به لبنان و مقاومت در آن رسید. حزب‌الله لبنان همواره تهدیدی برای امنیت رژیم صهیونیستی در شمال بوده است. از جریان هدف قراردادن دستگاه‌های ارتباطی که اعضای آن استفاده می‌کنند، به نظر می‌رسد رژیم صهیونیستی بر تخریب و تفکیک زیرساخت‌های رهبری حزب‌الله و کنترل بر آن متمرکز شده است.

این تمرکز استراتژیک بر سامانۀ ارتباطی حزب‌الله ممکن است مقدمه‌ای برای عملیات‌های جامع‌تری باشد که هدف آن تضعیف توانایی حزب‌الله در حمله یا هماهنگی با نیروهای ایرانی در منطقه است، تا رژیم صهیونیستی به‌تنهایی در منطقه بدون رقیب یا مزاحمت باشد.

هدف رژیم صهیونیستی واضح است: تضعیف توانایی حزب‌الله برای آغاز جنگ و ایجاد محیط امن‌تر برای تسهیل بازگشت یهودیانی که از شمال فرار کرده‌اند، که بیش از یک میلیون نفر هستند و به دلیل درگیری‌های مستمر مجبور به ترک منطقه شدند. دقت و حجم این حملات نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی احتمالاً برای یک عملیات نظامی گسترده‌تر آماده می‌شود تا تهدیدات در طول مرزهای شمالی‌اش را بی‌اثر کند.

به‌دلیل هم‌پیمانی و همکاری استخبارات غربی، حجم و پیچیدگی این عملیات نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی به تنهایی آن را انجام نداده است. اگرچه موساد سابقۀ طولانی در اجرای عملیات‌های اطلاعاتی مخفی دارد، انفجار وسیع دستگاه‌های ارتباطی نشان‌دهندۀ نقش دستگاه‌های استخباراتی غربی، به‌ویژه در ارائه تجربه‌های تکنالوژی و فناوری لازم برای اجرای این عملیات است. هم‌چنین ادغام چنین فناوری‌های پیچیده‌ای در سیستم‌های ارتباطی حزب‌الله نشان می‌دهد که تجهیزات ارائه‌شده یا فروخته‌شده توسط کشورهای غربی یا دستکاری شده یا نفوذپذیر بوده‌اند. به‌دلیل واکنش‌های ضعیفی که رژیم صهیونیستی از ایران و حزب‌الله پس از هر جرم خود انتظار دارد، این رژیم جسارت بیشتری برای ارتکاب چنین اقداماتی پیدا کرده است.

در مورد ریشه این مسائل، امریکا نیز در عملیات‌های نفوذ مشابهی در سرزمین‌های اسلامی نقش داشته است. به‌عنوان مثال، ویروس استاکس‌نت که در سال ۲۰۱۰م. توسط امریکا و رژیم صهیونیستی توسعه یافت، تأسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار داد. هم‌چنین در جریان حملۀ به عراق در سال ۲۰۰۳م، امریکا به‌طور غیرقانونی به سیستم دفاع هوایی عراق، که توسط فرانسه ساخته شده بود، نفوذ کرد. در مصر نیز در طول انقلاب ۲۰۱۳م، گمان می‌رفت که هواپیماهای اف-۱۶ که به این کشور تحویل داده شده بودند، تحت نفوذ قرار گرفته‌اند. هم‌چنین عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹م نتوانست از سیستم دفاع موشکی پاتریوت که به آن ارائه شده بود، برای جلوگیری از حملات به تأسیسات نفتی خود استفاده کند که این موضوع سوالات زیادی را دربارۀ اعتماد به فناوری‌ها و تکنالوژی غربی مطرح کرد.

این حادثه یادآوری قاطع برای همه، به‌ویژه برای امت اسلامی و نیروهای مسلح آن است که وابستگی به تکنالوژی غربی می‌تواند سلاحی دو لبه باشد. دولت‌های که به تجهیزات ارائه‌شده توسط غرب برای زیرساخت‌های حیاتی، ارتباطات یا اهداف نظامی تکیه می‌کنند، به طور فزاینده‌ای در معرض خطر نفوذ به دستگاه‌های خود یا استفاده از آن‌ها علیه خود قرار دارند، همان‌طور که انفجارات اخیر که حزب‌الله را هدف قرار داد، نشان داد.

تخریب پیشرفته می‌تواند به‌صورت از راه دور و با تأثیرات ویران‌گر بزرگی انجام شود. درس واضح اینجا این است: دولت‌های خواهان حفظ حاکمیت خود دیگر نمی‌توانند به تکنالوژی و فناوری‌های غربی اعتماد کنند یا بر آن‌ها تکیه نمایند، هرچقدر هم که پیشرفته باشند. دولت‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی، به‌ویژه، باید در ادامۀ وابستگی به تجهیزات ساخت غرب که می‌تواند توسط دستگاه‌های اسخباراتی خارجی استفاده شود، احتیاط کنند. خطر نفوذ یا دستکاری واقعی بوده و می‌تواند عواقب فاجعه‌باری به همراه داشته باشد.

اگر دولت‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی مستقل می‌بودند، باید به توسعۀ مجموعه‌های فناوری و تکنالوژی جایگزین یا سرمایه‌گذاری در ساخت ظرفیت‌های داخلی خود می‌پرداختند. این دولت‌ها اگر می‌خواستند ارتباطات نظامی و زیرساخت‌های استخباراتی و شبکه‌های مدنی خود را تأمین کنند، باید فراتر از تأمین‌کنندگان غربی به دنبال راه‌حل‌هایی می‌بودند تا خود را در برابر تهدیدات خارجی، به‌ویژه تهدیدات سایبری و استخباراتی، محافظت کنند.

توسعۀ فناوری‌ها و تکنالوژی داخلی ممکن است به‌دلیل استفادۀ بیشتر از منابع دشوارتر باشد، اما امنیت و خودکفایی مورد نیاز در عصر حاضر را فراهم می‌سازد، جایی که جنگ اطلاعات به جنگی کلیدی در تعیین نتایج نبردها و جنگ‌ها تبدیل شده است. بنابراین، نیروهای مسلح سرزمین‌های اسلامی باید از وابستگی به غرب رها شوند؛ زیرا این نیروها نمی‌توانند ریسک آسیب به توان نظامی خود را بپذیرند. حمله به لبنان تنها به حزب‌الله مربوط نمی‌شود، بلکه هدف آن تضعیف هر گونه قدرت نظامی است که سرزمین‌های اسلامی ممکن است داشته باشند، با بهره‌برداری از نقاط ضعف فناوری و تکنالوژی آن‌ها.

بلی، زمان آن فرا رسیده که نیروهای مسلمان از قید وابستگی به غرب رها شوند. برای تأمین حاکمیت و امنیت خود، باید از فناوری‌های خارجی فاصله بگیرند و سیستم‌های نظامی و ارتباطات داخلی خود را توسعه دهند تا خود را در برابر نفوذ و کنترل خارجی در آینده محافظت کنند.

اقتصاد، ارتش و فناوری مستقل تنها در سایۀ دولتی که از وابستگی به امریکا و هم‌پیمانانش در منطقه رها باشد، رونق خواهد گرفت. اما این موضوع در دولت‌های اجیر و مزور موجود در سرزمین‌های اسلامی امکان‌پذیر نیست؛ زیرا این دولت‌ها زیر سلطۀ غرب و تحت فرمان حکام نالایقی هستند که تنها به جاسوسی و آسیب رساندن به مسلمانان مشغول‌اند. بنابراین، رهایی از وابستگی به غرب و صنعت آن تنها در سایۀ خلافت بر اساس منهج نبوت ممکن است.

از این رو، از نیروهای مخلص در ارتش‌های مسلمانان می‌خواهیم که به خود آمده و حکام وابسته را سرنگون کنند و از حزب‌التحریر حمایت کنند تا خلافت را برپا کند؛ خلافتی‌که قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فناوری مستقلی را ایجاد خواهد کرد که از سلطۀ غرب و توانایی نفوذ بر آن دور خواهد بود.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

18 ربیع الاول سال 1446هـ.ق.

 21 سپتمبر سال 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

حقیقت نظام خمینی و هدف تشکیل آن

(ترجمه)

خبر:

سپاه پاسداران ایران به حزب الله لبنان وعده داده است که پاسخی کوبنده و ویرانگر به رژیم یهود خواهد داد. (قناة الرابعة، ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴).

تبصره:

از روز اول عملیات "طوفان الأقصی" احساسات امت حول قضیۀ حیاتی و سرنوشت‌ساز آن یک‌پارچه و متمرکز شده است. آری این امت واحدی است که می‌خواهد مجد، عظمت و نقش رسالتی خود را به آن شیوۀ زندگانی باز گرداند که کفار استعمارگر با نابود کردن خلافت اسلامی (دولت عثمانی) آن را از بین بردند و یهود را در میان امت به حیث یک پایگاه نظامی برای خود مقرر کردند. بنابر این آزادی فلسطین و قدس هدفی است که امت باید برای رسیدن به آن متحد شود. اما رسانه‌های غربی که دشمن امت اسلامی هستند از روز اول عملیات تلاش کردند که این عملیات را به ایران نسبت دهند تا "طوفان الاقصی" را از چشم امت انداخته و کاری کنند که امت از حمایت آن دست بکشد.

امت اسلامی تجربه موضع‌گیری واقعی ایران را دارد و ماهیت طایفه‌گرایانه و توطئه‌های آن علیه قضایای امت اسلامی را از طریق همکاری و هماهنگی با رژیم یهود به خوبی می‌شناسد. ایران نیز در این راستا اقدامات و فعالیت‌هایی انجام داد و هدفش این بود تا امت را ناامید کند؛ زیرا امت با برگزاری تظاهرات‌های گسترده ارتش‌های مسلمانان به ویژه ارتش مصر و اردن را به حمایت از مردم فلسطین فرا می‌خواند و آمادگی خود را برای مقابله با یهود اعلام کرده بود.

یکی از مهم‌ترین اقدامات ایران اینست که هرگز به صورت رسمی با رژیم یهود وارد جنگ نشده است، با وجود این‌که جنگ با یهود و آزادی فلسطین از شعارهای مهم انقلاب ایران بوده و 45 سال پیش ارتشی تحت نام «ارتش قدس» برای آزادسازی مسجد الاقصی تشکیل داده است. همۀ این شعارها بدون واکنش قاطع، فقط به هدف ناامید کردن امت اسلامی است و با این کار‌شان بذر یأس و ناامیدی را در دل امت کاشته تا آن‌ها فکر کنند که نمی‌توانند با کیان یهود و غرب مقابله کنند.

پاسخ نمایشی ایران به رژیم صهیونیستی پس از حمله به کنسولگری‌ آن در سوریه و کشته شدن یکی از فرماندهان سپاه پاسداران، بزرگترین مدرک این خیانت است. ایران هم‌چنان به تکرار جملۀ کلیشه‌ای «حق پاسخ در زمان و مکان مناسب» بسنده می‌کند، همان‌طور که پس از ترور اسماعیل هنیه نیز همین را گفت، پس تمام این موارد دلیلی بر خیانت ایران است.

ای مسلمانان! حکام ایران در خیانت به امت اسلامی پا جای پای حکام عرب می‌گذارند، اگرچه نقش‌های‌شان متفاوت است. فریب شعارهایی توخالی‌شان را نخورید؛ زیرا اعمال‌شان هیچ مطابق گفتار‌شان نیست و اگر بگوبیم که رژیم خمینی از لحاظ پایه و اساس با کیان یهود تفاوتی ندارد، غلو نکرده‌ایم؛ همان‌طوری که کیان یهود برای تکه‌تکه کردن امت اسلامی و ایجاد درگیری‌های قومی ایجاد شد، رژیم خمینی نیز به منظور ترویج طایفه‌گرایی و ممانعت از تشکیل دولت اسلامی تأسیس گردید. بزرگ‌ترین شاهد بر این ادعا، حمایت آن‌ها از بشار اسد و تلاش برای سرکوبی انقلاب سوریه است که نزدیک بود دولت اسلامی در آن تأسیس شده و به پیروزی دست یابد.

در اخیر می‌گوییم: این نبرد غزه و مردم فلسطین همه نقاب‌ها را کنار زده است و افرادی را که خود را به پشت دین، وطن‌پرستی و ملیت‌گرایی پوشانده بودند رسوا کرده است. ان‌شاءالله این درگیری به دو اردوگاه ختم خواهد شد، یک اردوگاه برای کفر و یک اردوگاه برای اهل ایمان، و به زودی این تحقق خواهد یافت و نصرت فقط از جانب الله سبحانه وتعالی است.

نویسنده: ابو محمد الحمدانی

20 ربیع الاول 1446 هـ ق.

23 سپتمبر 2024م.

مترجم: حسین سلحشور

ادامه مطلب...

خلافت، تنها راه تأمین امنیت و کرامت زنان مسلمان در دنیای مدرن!

(ترجمه)

خبر:

روزنامه گاردین گزارشی را با عنوان پس از شورش‌ها: «زنان مسلمان برای حفظ امنیت خود همه چیز را ثبت می‌کنند» منتشر کرده است.  این گزارش به لیلا تامیا، یک مسلمان ساکن بریتانیا،می‌پردازد که در سپتابر 2024 در مسجد عبدالله کویلیام در لیورپول، هنگام حمله‌ی شورشیان راست‌گرا، در جمع نمازگزاران حضور داشت.  پس از این حوادث خشونت‌آمیز، لیلا به رهبری جامعه‌اش پرداخت و تلاش کرد آن را دوباره بسازد. با وجود وعده‌های مقامات محلی برای ایجاد انسجام اجتماعی، احساس ترس و بی‌اعتمادی هم‌چنان زندگی روزمره زنان مسلمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

تبصره:

متأسفانه، تلفن‌های همراه به تنها وسیله‌ای تبدیل شده‌اند که زنان مسلمان برای دفاع از خود به آن اتکا می‌کنند. این وضعیت به‌ویژه در غزه مشهود است، جایی که زنان به‌طرز عجیبی متوجه شده‌اند که هیچ‌کس نمی‌تواند از شرف و امنیت آن‌ها محافظت کند. آن‌ها دیگر امیدی به مداخله حکام سرزمین‌های اسلامی برای نجات از ظلم ندارند و بنابراین، تلفن‌های همراه به ابزاری برای مستند کردن درد و رنج‌هایشان تبدیل شده است. در این میان، رهبران جهانی به طور بی‌تفاوت و غافل از آنچه در حال وقوع است، نظاره‌گر هستند.

متأسفانه، تلفن‌های همراه به ‌جای اینکه به‌عنوان وسیله‌ای برای مستند کردن پیروزی‌های قرآن و سنت در زندگی ما استفاده شوند ،ابزاری برای ثبت مصیبت‌ها و تخریب ارزش‌های اسلامی تبدیل شده‌اند؛ اما وقتی خلافت به حکمرانی بر اساس اسلام بازگردد، همان‌ طوری که پیامبر ﷺ انجام داد، این شواهد می‌توانند برای تحقق عدالت و محاکمه کسانی که از وظایف خود غافل شده‌اند، مورد استفاده قرار گیرند. لذا به عنوان یک امت، نباید به ادامه این ظلم رضایت دهیم، به‌ ویژه زمانی که مسئولان از حفاظت ما دست می‌کشند و تنها به منافع غیرمسلمانان توجه می‌کنند. ما باید برای احقاق حقوق خود و بازگرداندن کرامت‌مان تلاش کنیم.

 تاریخ شاهد است که زنان نقش‌های مهمی را در حفاظت و مدیریت در حکومت اسلامی داشته‌اند. شفاء بنت عبدالله، یک عالم و صحابی بزرگ، به عنوان قاضی حِسْبَه در مدینه منوره منصوب شد. رابطه نزدیک او با پیامبر ﷺ به او دانش عمیقی از اسلام بخشید، که سبب شد عمر بن خطاب رضي الله عنه او را به این سمت انتخاب کند. وظایف او شامل نظارت بر رعایت احکام اسلامی در تجارت و ارائه مشاوره درباره مشروعیت معاملات بود. به همین شکل، سمراء بنت نهيک نیز در مکه به این سمت منصوب شد. این انتصابات تاریخی نشان‌ دهنده اعتماد به توانایی‌ها و دانش زنان در شریعت اسلامی است.

 این مثال‌های تاریخی بحثی را درباره نقش زنان در جوامع اسلامی گذشته مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که مدیریت اسلامی بر اساس شایستگی و لیاقت بوده است. زنان در امور عمومی و اقتصادی مسئولیت‌های مهمی داشته‌اند. این سیاق تاریخی بینش‌های ارزشمندی درباره تحول نقش زنان در جوامع اسلامی به ما می‌دهد و مقایسه‌ای روشن با برخی از مفاهیم رایج امروز ارائه می‌کند.

از الله سبحانه وتعالی  می‌خواهیم که به ما و خواهرانمان رحمت و کرامت عطا کند که به زودی إن شاء الله به برکت خلافت، عفت و امنیت باز خواهد گشت.

نویسنده: عمرانة محمد

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...

اردوغان باز به دروازه‌ی اشتباه رفته؛ نگاهی به سخنرانی اردوغان در سازمان‌ملل

خبر:

«رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور ترکیه در ۷۹مین مجمع عمومی سازمان‌ملل برای حدود ۳۷ دقیقه بدون تکیه به یادداشت و کاغذ، سخنرانی کرد. وی در سخنرانی‌اش از تشکیل ائتلاف «انسانیت» برای توقف نسل‌کشی یهود در غزه یاد کرد و گفت: نتانیاهو باید مانند هیتلر متوقف شود؛ چنانچه دولت‌ها در جنگ جهانی دوم برای توقف هتلر ائتلاف کرده بودند. اردوغان همچنین گفت که غزه به بزرگ‌ترین قبرستان زنان و کودکان جهان تبدیل شده افزود: "اسرائیل در حال نسل‌کشی است." (منبع: خبرگزاریTRT)

تبصره:

در حالی‌که از سوی برخی‌ها ادعا می‌شود اردوغان از رهبران برجسته‌ی جهان اسلام بوده و در پی احیای خلافت عثمانی می‌باشد؛ اما او بار دیگر تعهد و سرسپردگی خود و دولتش را به نظم طاغوتی جهان به رهبری امریکا ابراز داشت. بلی کشور ترکیه دارای ظرفیت بلند نظامی، صنعتی و میراث‌دار دولت بزرگ همچون خلافت اسلامی عثمانی می‌باشد، که اروپا از هیبت آن به لرزه می‌آمد؛ اما دولت کنونی ترکیه به رهبری اردوغان به هیچ وجه آن تاریخ بزرگ را پاسداری ننموده، و نه در آن مسیر حرکت می‌کند. دولت سیکولر ترکیه هنوز در رکاب مصطفی کمال به راه خود ادامه می‌دهد، و در این نظم کفری جهانی به کلی ذوب شده است. این حقیقت نه تنها از سخنرانی اردوغان بل از سیاست‌های میدانی آن مشهود است.

ترکیه هنوز عضو ناتو و هم‌پیمان امریکاست. ترکیه هنوز با یهود/اسرائیل مراودات دیپلوماتیک و تجارتی دارد. هرچند در اعتراض به جنگ غزه برخی از روابط تجاری‌اش را با یهود توقف داده، اما هنوز لوله‌ی نفت و گاز آذربایجان از طریق ترکیه به اسرائیل جریان دارد که از آن در تانک و طیاره یهود تیل ریخته می‌شود تا مسلمانان غزه را قتل‌عام کنند، و یا با گاز آن غذای شان آماده گردد. حال آنکه دولت یهود، آب و نان، برق، گاز و نفت را بر مسلمانان غزه بسته و برعلاوه ریختن هزاران تن باروت، با گرسنگی و تشنگی و نبود امکانات اولیه همچنان آنان را به قتل می‌رساند.

اردوغان در جایگاهی که ایستاده بود، خاک امریکا، بزرگ‌ترین حامی اسرائیل است. شورای امنیت که او از آن انتقاد کرد، امریکا یکی از اعضای دایمی آن است، و مدام قطعنامه‌ها علیه یهود و در حمایت از فلسطین را وتو کرده است. امریکا به عنوان بزرگ‌ترین حامی و متحد دولت یهود با ارسال پول، تجهیزات نظامی و مهمات عملاً در این کشتار دخیل است، و هشدار می‌دهد که تا آخرین دم از یهود حمایت خواهد کرد.

همان امریکای که بزرگ‌ترین حامی سازمان‌ملل بوده و اجلاس را سالانه برگزار می‌کند، و این فرصت را برای رهبران فراهم می‌سازد. همان سازمان‌مللی که برای توقف کشتار در غزه هیچ کاری نتوانسته و ده‌ها معضل دیگر مانند آن را تماشا می‌نماید، و به نحوی تسهیل می‌کند. حمایت امریکا از این نسل‌کشی در غزه مانند آفتاب روشن است. پس چرا اردوغان از امریکا مستقیم نام نبرد؟! چرا اردوغان به دروازه‌ی امریکا رفته و دادخواهی می‌کند؟

آنجا که اردوغان از ائتلاف خیالی «انسانیت» برای توقف نتانیاهو یاد می‌کند به خوبی آشکار می‌شود که او نه راه حل اسلامی و نه پراگماتیک ارائه می‌کند، بلکه بار دیگر به چشم امت خاک می‌پاشد. هرچند اردوغان بخاطر جلب توجه و حمایت مسلمانان از غزه و ترکستان شرقی یاد کرد، اما اصلاً از امت به عنوان کتله‌ی دومیلیاردی مسلمانان یاد نکرد. او در واقع خود را نماینده مردم ترکیه معرفی نموده و از همان موقف سخن گفت.

اروغان در حالی از ارسال کمک‌های بشردوستانه به غزن سخن گفت که این کمک‌ها به مرحمت دولت یهود بطور خیلی محدود از مرز رفح و از طریق مصر وارد غزه می‌شود، که چندین بار محموله‌ها و کاروان‌های آن مورد حملات شدید یهود قرار گرفت؛ آنهم هنگامی‌که مردم گرسنه و محتاج غزه برای بدست آوردن این کمک‌ها جمع شده بودند. اردوغان حتی نمی‌تواند از دریای مدیترانه (که بین ترکیه و غزه واقع شده) به غزه کمک‌های بشردوستانه بفرستد. وی مکرر از همین جامعه‌جهانی و نظم طاغوتی که این وضعیت فجیع را ببار آورده، درخواست کمک و رسیدگی کرد، و هیچ نشانه‌ای از یک راه‌حلِ واقعی برای امت در سخانش پیدا نبود.

اردوغان همچنان بر تمامیت ارضی و حاکمیت کشورهای کفری مانند اوکراین پافشاری کرد که روزی برخی از آن در قلمرو خلافت عثمانی بود. وی بر تمامیت ارضی و حاکمیت دولت غاصب چین نیز تاکید کرد. همان چینی که گوشه‌ای عظیم و غنی از سرزمین مسلمانان یعنی ترکستان شرقی را اشغال نموده و بر مسلمانان اویغور انواع ظلم و ستم را روا می‌دارد. اردوغان دروغ گفت، که در این راستا با دولت چین در گفتگوست؛ چون هیچ نشانه‌ای از بهبود وضعیت در ترکستان شرقی مشهود نیست.

اردوغان و سایر رهبران و نظام‌های حاکم در جهان اسلام که در نظم حاکم جهانی مدغم شده‌اند و یا آرزوی ادغام را دارند، برای امت اسلامی هیچ دردی را دوا کرده نمی‌توانند.

آن‌ها در حقیقت خود عامل بدبختی مسلمانان اند. این دولت‌ها باوجود داشتن ارتش‌های تا به دندان مسلح، علیه یهود غاصب که دشمن آشکار مسلمانان است، و سرزمین مقدس فلسطین را اشغال نموده، جهاد نمی‌کنند. بلکه سایر گروه‌های اسلامی و میلیون‌ها تن از رعیت مسلمان را که حاضرند با جان و مال خود جهاد کنند، ممانعت می‌نمایند. آنان مرزهای استعماری کشیده شده از سوی همین قلدر‌های شورای امنیت -همچون انگلستان، فرانسه، امریکا و روسیه- و قوانین و مقررات تحمیلی آن‌ها برجهان را پاسداری نموده و استحکام می‌بخشند. در نتیجه دولت یهود به کشتار مردم مظلوم فلسطین و حالا هم لبنان با غرور ادامه می‌دهد بدون این‌که از هیچ نوع عواقب آن باکی داشته باشد.

برای جهان اسلام شخصیتی رهبر بوده می‌تواند که از مصالح و ارزش‌های آن‌ها دفاع کرده و به نظم‌جهانی حاکم پشت نموده و روی خود را به سوی قرآن و سنتِ رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم گرداند، و حمایت امت اسلامی را جلب و متکی به نصر الهی باشد. جرئت اعلان جهاد و دشمنی با قتل‌عام جاری در غزه و نیز اشغال سایر سرزمین‌های اسلامی جز با جهادِ امیر و خلیفه‌ی مسلمانان امکان‌پذیر نیست. چنانچه رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید:

‏«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ» (رواه البخاري و أبوداود)

ترجمه: إمام (خلیفه) مسلمانان سپر است که به امر وی جهاد کرده می‌شود و به تدبیر او مسلمانان از شر دشمن حفاظت می‌شوند.

نویسنده: ابوحسن غزنوی

 

ادامه مطلب...

سیاست‌ منافقانه ایران؛ خیانت به شیعیان، خدمت به امریکا Featured

در چند روز گذشته، حدود ۵۰۰ تن از مسلمانان لبنان در اثر حملات دولت یهود به شهادت رسیده و هزاران نفر دیگر زخمی شده‌اند. این حملات به اشکال مختلف از جمله انفجار دستگاه‌های ارتباطی مانند پیجرها و بی‌سیم‌ها، و همچنین حملات هوایی علیه زنان، مردان و کودکان صورت گرفته است. این وقایع موجی از احساسات را در میان مسلمانان افغانستان نیز برانگیخته است.

متأسفانه در عصر حاضر، سرزمین‌های اسلامی از وجود خلیفه‌ای که همچون سپری در برابر ظلم یهود ایستادگی کند، محروم‌اند. از این‌رو، عکس‌العمل به این حملات، همانند دیگر حوادث مشابه، تنها به محکومیت‌های لفظی محدود شده است. در این محکومیت‌ها، تفاوت چندانی میان حُکام کشورهای اروپایی و حُکام سرزمین‌های اسلامی مشاهده نمی‌شود.

با این حال، این حُکام همانند دولت ایران و گروه‌های وابسته به آن، به اغوای افکار عمومی مشغول‌اند و در برابر این جنایات خاموش مانده‌اند. زمانی‌که جنایات وحشیانه و نسل‌کُشی در غزه نتوانسته است حُکام ایران را به واکنش وادارد، روشن است که جنایات در لبنان نیز آنها را تکان نمی‌دهد. سال‌هاست که دولت ایران با شعار حمایت از مسلمانان به‌خصوص شیعیان حنجره‌اش را پاره کرده، اما هرگاه زمان عمل فرا می‌رسد، سکوت و خیانت آن‌ها برملا می‌شود. در واقع، دولت ایران نه اسلامی است و نه قلبش برای شیعیان می‌تپد. ایران یک دولت ـ ملتِ است که در خدمت منافع امریکا در منطقه عمل می‌کند و دفاع از شیعیان را تنها به‌عنوان شعاری برای مشروعیت سیاست‌های خود به‌کار می‌برد. این سیاست‌ها عده‌ای از سطحی‌فکرانِ را که دید دقیق از اوضاع سیاسی ندارند، فریب می‌دهد.

در واقع، هر دولت ملی که شعار اسلام سَر می‌دهد، توانایی انجام کاری برای مسلمانان را ندارد. این دولت‌ها سال‌هاست تحت نام سنی و شیعه به تفرقه‌اندازی میان امت اسلامی مشغول بوده‌اند، و امروز هیچ دولت سنی برای مردم غزه و هیچ دولت شیعه برای مردم لبنان اقدامی انجام نداده‌اند. زیرا هرنوع اقدام اساسی در تضاد با منافع ملی آن‌ها و خواسته‌های امریکا قرار دارد. وقتی امریکا خواستار سرکوب انقلاب سوریه بود، همین حُکام خائن منطقه به میدان آمدند و انقلاب را سرکوب کردند. همین ایران بود که در جنگ افغانستان و عراق امریکایی‌ها را همکاری کرد و به این همکاری علناً افتخار نیز می‌کند. بنابرین زمانی‌که منافع امریکا ایجاب می‌کرد، ایران با شعار شیعه‌گرایی و ملی‌گرایی از برخی گروه‌های نیابتی حمایت می‌کرد؛ اما امروز که سیاست‌ و پالیسی امریکا تغییر کرده، ایران نیز به تناسب آن، سیاست خود را تغییر داده است. این واقعیت نشان می‌دهد که این دولت‌ها تنها به منافع ملی خود و دستور قدرت‌های خارجی، به‌ویژه امریکا، عمل می‌کنند، نه برای منافع اسلام و مسلمانان.

بنابراین، هیچ فرد و هیچ گروهی نباید به حمایت از این حُکام، به‌ویژه حُکام ایران، امید ببندد. این حُکام برای بقای خود آماده‌اند به هر گروه، قوم و مذهبی خیانت کنند. در مقابل، حزب‌التحریر دارای قیادتی است که به مردم خود دروغ نمی‌گوید، به تعصبات مذهبی آلوده نیست و تمام مسلمانان را به سوی تأسیس خلافت راشده ثانی دعوت می‌کند. زیرا تنها با برپایی خلافت بر منهج نبوت است که می‌توان حُکام مخلص داشت که حمایت از مسلمانان، اعم از سنی و شیعه، را جزء اساسی رسالت ایمانی خود می‌دانند. چنانچه رسول الله صلی‌الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ» (رواه البخاري وأبو داود)

إمام(خلیفه) مسلمین سپر است که به امر وی جهاد کرده می شود و به تدبیر او مسلمین از شر دشمن حفاظت می شوند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

منطقه‌ی بلوچستان بین پاکستان، افغانستان و ایران

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

 در تاریخ ۱۴ سپتمبر ۲۰۲۴، دارالهلال اعلام کرد که: «پلیس پاکستان امروز شنبه خبر داد که دست‌کم دو نفر از اعضای آن‌ها در انفجاری نزدیک یک اتوبوس پلیس در شهر کویته، مرکز ایالت بلوچستان در جنوب غربی کشور، کشته شدند.» پاکستان پیش از این شاهد گسترده‌ترین حملات در سال‌های اخیر بود که در چارچوب یک شورش قومی از سوی افراد مسلح برای دهه‌ها ادامه داشته است «که در آن بیش از ۷۳ نفر در چندین حمله کشته شدند.» در بیانیه‌ای که از طریق ایمیل به خبرنگاران ارسال شد، گروه ارتش آزادی بلوچستان مسئولیت این حملات را به عهده گرفت. (منبع: الحرة، ۲۷ اگست ۲۰۲۴) چرا این حملات در بلوچستان افزایش یافته است؟ آیا بریتانیا در ایجاد مشکلات برای ارتش نقش دارد؟ آیا امریکا خودش مشکلاتی ایجاد می‌کند تا ارتش را از کشمیر اشغالی و هند دور کند؟ آیا هند نیز در این امر دخیل است؟ و آیا چین نقشی در این مسائل دارد؟

جواب: برای روشن کردن پاسخ به سوالات مطرح‌شده، نکات زیر را بررسی می‌کنیم:

نخست: منطقه بلوچستان بین پاکستان، افغانستان و ایران واقع شده است. در جنوب غرب پاکستان، به نام ایالت بلوچستان پاکستانی شناخته می‌شود و مرکز آن شهر کویته است. در جنوب شرق ایران، به عنوان شهر سیستان-بلوچستان با مرکزیت شهر زاهدان قرار دارد. این منطقه بیش از ۱۰۰ کیلومتر به داخل افغانستان گسترش یافته و شامل قسمت‌هایی از شهر‌های نیمروز، هلمند و قندهار است. از نظر جمعیت، بخش پاکستانی بلوچستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و حدود ۲۰ میلیون بلوچ و پشتون در آن ساکن‌اند. مساحت این منطقه حدود ۴۴ درصد از خاک پاکستان را تشکیل می‌دهد و نزدیک به ۶ درصد از جمعیت کل پاکستان، که حدود ۲۴۰ میلیون نفر است، در آن زندگی می‌کنند. بلوچستان یکی از غنی‌ترین مناطق پاکستان از نظر منابع طبیعی، به‌ویژه گاز و معادن، محسوب می‌شود و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ذخایر مس و طلا در جهان به شمار می‌رود. به عنوان نمونه، شرکت باریک گلد کانادا حدود ۵۰ درصد از معدن ریکو دیک واقع در بلوچستان را در اختیار دارد.

علاوه بر این، بلوچستان به عنوان یک نقطه‌ی کلیدی در پروژه‌ی کریدور اقتصادی چین-پاکستان در نظر گرفته می‌شود که تحت طرح «یک کمربند، یک جاده» چین تأمین مالی می‌شود و به دریای عرب و بندر گوادر در نزدیکی خلیج عمان متصل است. در کنار این، چین در حال ساخت یک میدان هوایی بین‌المللی در بندر گوادر است. به همین دلیل، ایالت بلوچستان در پاکستان از اهمیت بسیاری برخوردار است. بخش ایرانی این منطقه حدود ۳ میلیون نفر جمعیت دارد، در حالی‌که جمعیت بلوچ‌ها در افغانستان کمتر از یک میلیون نفر تخمین زده می‌شود. مردم بلوچستان در این سه کشور عمدتاً مسلمانان سنی هستند و اسلام به این مناطق در سال ۲۳ هجری در زمان خلافت سیدنا عمر بن خطاب رضی الله عنه وارد شد. پس از برخی آشفتگی‌ها که ناشی از سلطه‌ی پادشاهی هندوسند بود، خلافت اسلامی در زمان خلافت سیدنا معاویه رضی الله عنه دوباره کنترل این مناطق را به دست آورد و آن‌ها را فتح کرد. هم‌چنین، خلیفه‌ی اموی عبد الملک بن مروان این مناطق را به عنوان پایگاهی برای فتح سرزمین سند برگزید.

دوم: در ایالت بلوچستان پاکستان، چندین گروه جدایی‌طلب قومی وجود دارند که از اواخر دهه ۱۹۶۰ علیه ارتش پاکستان جنگ‌های چریکی را آغاز کرده‌اند. معروف‌ترین و بزرگ‌ترین این گروه‌ها، ارتش آزادی بلوچستان است که در سال ۲۰۰۰ تأسیس شده است. این گروه به‌طور محلی با گروه قدیمی‌تری به نام جبهه آزادی بلوچستان که در سال ۱۹۶۴ تأسیس شده و جنگ‌های چریکی علیه ارتش پاکستان را آغاز کرده، همکاری می‌کند. این گروه هم‌چنین در عملیات‌های علیه ارتش ایران در داخل این کشور نیز شرکت کرده است. علاوه بر این، گروه‌های دیگری با وزن کمتر نیز در این منطقه فعال هستند و مانند سایر گروه‌های مسلح که به تأمین مالی و تسلیحات نیاز دارند. جدایی‌طلبان بلوچستان نیز به سرعت به عنوان هدفی برای دستگاه‌های اطلاعاتی مختلف تبدیل شدند.

با اشغال افغانستان توسط شوروی در سال ۱۹۷۹ و تبدیل پاکستان به پایگاهی برای مجاهدین علیه شوروی، مسکو به حمایت از گروه‌های جدایی‌طلب در بلوچستان پرداخت تا به پاکستان آسیب برساند. هم‌چنین با پیروزی انقلاب خمینی در ایران و آغاز جنگ ایران و عراق، رژیم عراق از این گروه‌ها (ارتش آزادی بلوچستان) حمایت کرد تا در ایران عملیات نظامی انجام دهند. علاوه بر این، هند نیز به‌دلیل تنش‌های خود با پاکستان در مورد کشمیر، از این گروه‌ها حمایت می‌کرد. در این راستا، امریکا نیز به منظور تبدیل هند به یکی از ارکان محوری خود در برابر چین، از این گروه‌ها در بلوچستان پشتیبانی کرد تا ارتش پاکستان را درگیر کشمکش‌های داخلی کند و آن را از مرزهای هند و کنترل آن در جامو و کشمیر دور نگه دارد.

سوم: این‌ها حقایق سیاسی ضروری برای درک واقعیت حملات و جنگ‌های چریکی هستند که توسط گروه‌ها یا جناح‌های مسلح در بلوچستان علیه ارتش پاکستان انجام می‌شود. با پیگیری این حملات و تحولات آن‌ها طی چند دهه، به موارد زیر می‌رسیم:

1. پیش از اشغال افغانستان توسط امریکا، دولت‌های پاکستان با این گروه‌ها در ارتباط بودند و با آن‌ها پیمان‌های صلح می‌بستند. بنابراین، دهه ۹۰ میلادی دوره‌ای از آرامش نسبی بود. اما از سال ۲۰۰۳، حملات این گروه‌ها، به‌ویژه ارتش آزادی‌بخش بلوچستان، به‌شدت افزایش یافت و گستردگی بیشتری پیدا کرد. پاکستان به پاسخ آن، در سال ۲۰۰۶ رهبر جدایی‌طلب بلوچستان، نواب اکبر بوگتی، را کشت و اوضاع بحرانی شد.

2. پاکستان در روزهای ۲۵ و ۲۶ اگست ۲۰۲۴ شاهد گسترده‌ترین حملات ارتش آزادی‌بخش بلوچستان طی سال‌های اخیر بود. شدیدترین حملات در روز دوشنبه ۲۶ اگست ۲۰۲۴ در شاهراهی که بلوچستان و پنجاب را به منطقه‌ی موسی متصل می‌کند، رخ داد. به گفته منابع محلی، افراد مسلح اتوبوس‌ها و موتر‌ها را متوقف کرده و پس از بررسی هویت، ۲۳ کارگر اهل پنجاب را به ضرب گلوله کشتند. هم‌چنین ارتش پاکستان اعلام کرد که ۲۱ نفر از جدایی‌طلبان مسلح را در بلوچستان کشته است. بر اساس آماری از مؤسسه‌ی مطالعات صلح پاکستان، مستقر در اسلام‌آباد، در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۱۰ حمله و در ماه‌های ابتدایی ۲۰۲۴ حدود ۶۲ حمله انجام شده است. (منبع: الجزیره، ۲۶ اگست ۲۰۲۴)

3. پلیس پاکستان امروز شنبه اعلام کرد که حداقل دو نفر از نیروهایش در انفجاری که نزدیک یک اتوبوس پلیس در شهر کویته، مرکز استان بلوچستان در جنوب غربی کشور رخ داد، کشته شده‌اند. بر اساس گزارش‌های اولیه، این انفجار ناشی از بمب کار گذاشته‌شده در کنار جاده بوده است. منبع: )دارالهلال، ۱۴ سپتمبر ۲۰۲۴)

چهارم: علاوه بر هدف قرار دادن ارتش و پلیس پاکستان، این گروه‌ها به‌طور خاص چینی‌ها و پروژه‌های چینی در چارچوب کریدور اقتصادی چین در پاکستان را هدف قرار داده‌اند. می‌توان به تفصیل این حملات به شرح زیر اشاره کرد:

1. در بلوچستان پروژه‌های بزرگ متعددی وجود دارد که توسط چین مدیریت می‌شوند. در یکی از موارد، پنج چینی که در ساخت سد داسو در ایالت خیبرپختونخوا مشغول به کار بودند، همراه با راننده پاکستانی‌شان در یک حمله انتحاری کشته شدند. (منبع: الحرة، ۲۷ اگوست ۲۰۲۴)

2. شش نفر در انفجاری که کاروان‌شان به حمله انتحاری مواجه شد، جان باختند. این سومین حمله بزرگ به منافع چینی در پاکستان در طول یک هفته اخیر است. دو انفجار قبلی یک پایگاه هوایی و یک بندر استراتژیک در ایالت بلوچستان در جنوب غربی کشور را هدف قرار داده بودند، جایی که چین میلیاردها دالر در پروژه‌های زیربنایی سرمایه‌گذاری کرده است. (منبع: الشرق الأوسط، ۲۶ مارچ ۲۰۲۴)

3. ارتش آزادی‌بخش بلوچستان شامل گردان مجید است که عملیات "انتحاری" را انجام می‌دهد. یکی از برجسته‌ترین حملات آن، انفجار "انتحاری" در یک مؤسسه چینی در دانشگاه کراچی واقع در ایالت سند بود که در اپریل ۲۰۲۲ رخ داد. (منبع: الجزیره نت، ۱ /۲/ ۲۰۲۴)

4. این حملات بارها تکرار شده‌اند: از قتل مهندسان چینی در اگست ۲۰۱۸ (رویترز، ۱۱ اگوست ۲۰۱۸) تا حمله به کنسولگری چین در کراچی در نوامبر ۲۰۱۸ (اسکای نیوز عربی، ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸) و هم‌چنین حمله به یک هوتل لوکس در شهر گوادر در بلوچستان در می ۲۰۱۹ (الحرة، ۱۲ می ۲۰۱۹) که معمولاً چینی‌ها در آن اقامت دارند و در آنجا بندر معروفی که چین ایجاد کرده، واقع شده است.

5. جدایی‌طلبان هم‌چنین به منافع چینی و چینی‌هایی که در بلوچستان فعالیت دارند، حمله می‌کنند. به تازگی، در تاریخ ۱۳ اگست ۲۰۲۴،  به کاروانی که مهندسان چینی را به بندر گوادر می‌برد، حمله کردند. حوادث مشابهی در گذشته نیز رخ داده که در آن‌ها، دانشگاهیان چینی که در پروژه کریدور اقتصادی چین و پاکستان مشغول به کار بودند، جان خود را از دست دادند. این پروژه یکی از ارکان ابتکار "کمربند و جاده" چین به شمار می‌آید. شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، اظهار داشت: «این حملات هدفشان آسیب زدن به کریدور اقتصادی چین و پاکستان است.» (منبع: العربی، ۳۰ اگست ۲۰۲۴)

پنجم: در مورد طرف‌هایی‌که این حملات را علیه منافع چین و ارتش پاکستان هدایت می‌کنند، باید گفت که هند و پشت سر آن، امریکا است:

  1. منافع هند در این حملات به ارتش پاکستان را می‌توان در نکات زیر یافت:

الف) در سال 2018، روزنامه ذانیوز اینترنشنال در گزارش‌های امنیتی اشاره کرد که هند بیش از 50 میلیارد روپیه (261 میلیون دالر) برای ضربه زدن به کریدور اقتصادی از طریق ایجاد ناآرامی در بلوچستان اختصاص داده است. (منبع: الجزیره نت، 15 می 2022)

ب) رئیس ستاد ارتش پاکستان، جنرال راحیل شریف و نخست‌وزیر محلی ایالت بلوچستان، به همراه رضا ربانی رئیس مجلس سنای پاکستان، سازمان استخبارات هند را به دخالت در این مسئله متهم کردند. شریف اشاره کرد که هند قصد دارد پروژه‌های بزرگ اقتصادی به ارزش 46 میلیارد دالر را که چین در ایالت بلوچستان آغاز کرده است تخریب کند. دهلی نو نگران است که این پروژه‌ها به اقتصادش آسیب بزند. او گفت: «این تلاشی برای بی‌ثبات کردن امنیت در این ایالت و هدف قرار دادن پروژه کریدور اقتصادی بین پاکستان و چین است.» (منبع: نون پست، 18 اگوست 2016)

ج) این گروه دوباره در صحنه ظاهر شد؛ پس از آنکه مسئولیت یک حمله انتحاری را که در 29 جون گذشته بازار بورس پاکستان در شهر کراچی، پایتخت اقتصادی کشور را هدف قرار داد و منجر به کشته شدن هفت نفر شد، بر عهده گرفت. بلافاصله پس از این حمله، پاکستان هند را به برنامه‌ریزی آن و حمایت از ارتش آزادی‌بخش بلوچستان و تمامی گروه‌های جدایی‌طلب بلوچ متهم کرد. (مبنع: العربی الجدید، 12 جولای 2020)

د) پاکستان در تاریخ 9 اپریل 2023، گلزار امام، رهبر و بنیان‌گذار ارتش ملی بلوچستان را که در جنوری 2022 تأسیس شده بود و مسئول ده‌ها حمله در بلوچستان و پنجاب بود، دستگیر کرد. بخش رسانه‌ای ارتش پاکستان اعلام کرد که سازمان استخبارات ارتش اظهار داشته است: «گلزار امام به هند و افغانستان سفر کرده و دستگاه‌های استخباراتی دشمن تلاش داشتند او را برای اقدامات علیه پاکستان و منافع ملی آن به کار گیرند.» (منبع: الجزیره، 12 سپتامبر 2023)

2. اما منافع امریکا از حملات ارتش بلوچستان در موارد زیر نمایان می‌شود:

الف) هند از سال 2014 تاکنون تحت حکومت مزدوران امریکا در حزب بهاراتیا جاناتا به رهبری مودی است که سیاست‌های امریکا در قبال چین را اجرا می‌کند. بنابراین، هر اقدامی‌که هند علیه چین انجام داده یا انجام می‌دهد، در راستای خدمت به منافع امریکا با استفاده از ابزارهای هندی است.

ب) حنا ربانی، وزیر امور خارجه پاکستان، به ایالات متحده امریکا درباره‌ی دخالت در امور داخلی کشورش هشدار داد. این هشدار پس از آن بود که کنگره امریکا قطعنامه‌ا‌ی را تصویب کرد که خواستار حق تعیین سرنوشت برای ایالت بلوچستان شد. با این حال، وزیر امور خارجه پاکستان اعلام کرد که می‌داند این قطعنامه سیاست رسمی دولت امریکا را منعکس نمی‌کند. (منبع: بی‌بی‌سی، 20 فبروری 2012)

ج) در سال 2022، ایالات متحده توافق‌نامه‌ی با دولت بلوچستان برای ساخت اولین مدرسه‌ی تحقیقاتی پلیس در این ایالت امضا کرد که به ایالات متحده نقش عمده‌ای در توسعه تحقیقات قانونی، تحقیقات پلیسی و نظم و قانون در این منطقه داد. این موضوع مقدمه‌ای برای دخالت امریکا در امور بلوچستان شد!

ششم: بدین ترتیب، می‌بینیم که امریکا از این جنبش‌های قومی جدایی‌طلب در بلوچستان برای تهدید منافع چین در راستای سیاست‌های خود بهره‌برداری می‌کند. به نظر می‌رسد که امریکا و هند، که به دنبال ضربه زدن به منافع چین هستند و در این زمینه همکاری دارند؛ زیرا هند در حال رویارویی با چین به دلیل اختلافات مرزی و به نفع منافع امریکاست و تمام این اهداف امریکایی اکنون به واقعیت پیوسته‌اند.

ارتش پاکستان در مناطق داخلی خود مشغول شده و از هند، به‌ویژه کشمیر، دور مانده است و به جای آن در بلوچستان به مبارزه با شورش‌ها و پیگیری گروه‌های جدایی‌طلب پرداخته است و در پی افزایش تنش‌ها در این منطقه، دولت پاکستان 80 هزار سرباز برای مقابله با سازمان‌های بلوچ مستقر کرده است. (منبع: الجزیره نت، 1 فبروری 2024)

اظهارات و تهدیدات معمول پاکستان علیه هند به فراموشی سپرده شده و به جای آن، تهدیدات جدیدی علیه تروریسم و شورشیان مطرح شده است. بدین ترتیب، جبهه هند از سوی پاکستان تأمین شده و ارتش هند در امتداد مرزهایش با چین مستقر شده و در نتیجه درگیری‌های در آنجا به وجود آمده که امریکا به دنبال مشغول کردن چین به رویارویی با هند است.

هفتم: و اما بریتانیا، با اینکه شواهد روشنی از فعالیت‌های آن یا مزدورانش در خلیج فارس و بلوچستان پاکستان وجود ندارد، انشقاقی در ارتش آزادی‌بخش بلوچستان در سال 2010 به رهبری مهران مری، که دارای تابعیت بریتانیایی بود، ارتش بلوچ متحد را تأسیس کرد (منبع: الجزيرة نت، ۱/۲/۲۰۲۴) می‌تواند نشانی از تلاش‌های بریتانیا برای نفوذ در میان گروه‌های جدایی‌طلب در بلوچستان باشد. با این حال، تأثیر آن در مقایسه با امریکا و هند بسیار اندک است. نفوذ بریتانیا در هند و پاکستان به طور قابل توجهی کاهش یافته، چرا که در هردو کشور، حکومت تحت کنترل مزدوران امریکاست.

هشتم: خلاصه موارد فوق:

1. نظام حکومتی در پاکستان باید به مسأله بلوچستان، که بخشی از سرزمینش است، به‌طور شرعی، با عدالت و نیکی رسیدگی کند و از مالکیت عمومی در اراضی بلوچستان برای همه شهروندان، از جمله بلوچ‌ها، بهره‌برداری کند. اما به جای آن، این مشکل را به‌صورت امنیتی با قتل و بازداشت حل کرد، نه با حسن تدبیر چنانکه در اسلام بیان شده است:

«الْإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ» (رواه البخاری)

ترجمه:‌ امام، نگهبان است و مسئول رعیّت خود می‌باشد.

2. هم‌چنین، سازمان‌های مسلح در بلوچستان نباید اجازه دهند که دشمنان اسلام (امریکا و هند) از آن‌ها علیه سرزمین‌شان سوءاستفاده کنند و نباید به دنبال جدایی و تجزیه دولت باشند، زیرا این موضوع در اسلام امری بزرگ و گناهی بزرگ به شمار می‌رود. مسلمانان امت واحدی هستند که تجزیه‌پذیر نیستند.

﴿إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ﴾

ترجمه: این امت شما، امتی واحد است و من پروردگار شما هستم، پس مرا عبادت کنید.

3. سومین و خطرناک‌ترین جنبه اینست که نظام حکومتی در پاکستان به امریکا وابسته است و به جای متمرکز شدن بر امور داخلی خود و آزادسازی کشمیر، دستورهای آن‌ها را اجرا می‌کند. از سوی دیگر، گروه‌های جدایی‌طلب در بلوچستان به کفار و مشرکان تکیه کرده‌اند و همه این‌ها در اسلام ممنوع است.

﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلا﴾

ترجمه: و هرگز الله (سبحانه وتعالی) کافران را بر مؤمنان چیره نخواهد ساخت.

3. تنها چیزی‌که می‌تواند اتحاد واقعی مردم پاکستان را بازگرداند، اجرای احکام اسلام و گسترش مفهوم برادری اسلامی حقیقی است. هم‌چنین، باید برنامه‌ی برابری میان تمامی مسلمانان در بهره‌برداری از عواید مالکیت عمومی مانند گاز و معادن و غیره را پیاده‌سازی کرد تا ظلم، فقر و حاشیه‌نشینی از مردم مسلمان بلوچستان و سایر ملت‌های اسلامی برطرف شود. اسلام به شدت نعرات قومی را رد کرده و آن‌ها را ممنوع کرده است و میان مسلمانان برادری برقرار نموده است.

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾

ترجمه:‌فقط مؤمنان برادریکدیگرند؛ پس میان برادران خود صلح و صفا بر قرار کنید و از الله سبحانه و تعالی ترس و پروا داشته باشید تا مورد رحمت قرار گیرید.

در عین حال، این برادری اسلامی باید آن‌ها را به همکاری با فعالان برای تأسیس دولت واحدشان، خلافت راشده، که منبع وحدت و عزت آن‌ها و حقیقت برادری‌شان است، سوق دهد، و این همان کامیابی بزرگ است.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ(4) بِنَصْرِ اللهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾

ترجمه:‌ در آن روز مومنان شادمان می‌شوند (آری خوشحال می‌شوند) از یاری الله سبحانه و تعالی،‌ الله سبحانه و تعالی هر کسی را که بخواهد یاری می‌دهد و او بس چیره (بر دشمنان خود) و بسیار مهربان (در حق دوستان خویش) است.

۱۴ ربيع الأول ۱۴۴۶هـ.ق.

۱۷ اگست ۲۰۲۴م

مترجم:‌ احمد صادق امین

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه