تاریخ هجری :13 محرم 1441
تاریخ میلادی : شنبه، 12 اکتبر 2019م
دفتر مطبوعاتی
هالند
چهرۀ منفور دیموکراسی سیکولر یکبار دیگر آشکار شد
(ترجمه)
کمتر کسی یافت میشود که مقالات روزنامۀ آلمانی NRC و برنامههای تلویزیونی نیوزور را در مورد آموزش اسلامی در هالند نخوانده و ندیده باشد. این تحقیق روی آموزشهای رسمی و غیررسمی اسلامی، سروصداهای بسیاری را در جامعۀ هالند بهپا کردهاست. داستان از مراکز آموزشی سلفی یا هم آنهاییکه شدیداً از سلفیت متأثر استند شروع شد که شریعت (قوانین اسلام) را تدریس و تکریم میکنند. عدهای از سیاستمداران مسقیماً خواستار سانسور خبرها و افزایش صلاحیتهای هیأت مفتشین/بازرسان آموزشی شدند تا بتوانند حتی بر نهادهای آموزشی غیررسمی نیز نظارت کنند. حتی بعضیها خواستار ممنوعیت این آموزشها شدند؛ همانند بلجیم که دو دستی فرصت را قاپید و آموزش اسلامی را در این کشور زیر فشار آورد.
آنان با بهکارگیری از طرحهای تبلیغاتی پیچیده، چهرۀ ناخوشایندی را از نهادهای آموزشی رسمی و غیررسمی ایجاد کردند. ادعاهای دروغین بیشمار، سوءتعبیرها و اظهارات تخریبگرانه، رشتۀ مشترک همۀ این کارزارها را تشکیل میدهد، هرچند که نتیجه یکسان است. آموزش غیررسمی اسلامی (مدارس قرآنی در مساجد) و نهادهای آموزش اسلامی رسمی (که زیر نظارت مفتشین/بازرسان آموزشی فعالیت میکند) "ناخواسته" به تدریس مفاهیم اسلام میپردازند. منظور از مفاهیم اسلامی ناخواسته آنگاه واضحتر میشود که از آیات قرآن ایراد گرفته شود، آیاتیکه مسلمانان به آنها ایمان دارند و با همۀ توانشان عمل میکنند؛ مثلاً پذیرش قوانین طرز پوشش خاص، رد همجنسگرایی، رفتارهای مشخص بین مردان و زنان، ایمان به آخرت و امثال اینها. در حقیقت، آنچه باید یادآور شد این است که تمام نهادهای آموزشی اسلامی، بدون استثناء، مفاهیم، اصطلاحاً، معتدل اسلام را ناخواسته تدریس میکنند. بناءً حقیقت ندارد که این تحقیق تنها و تنها در مورد مفاهیم سلفیت است. هدف آنان نه فقط سلفیها، بل مفاهیم اساسی اسلام است که بهدلیل متقابل قرار گرفتنشان با چوکات آزادیهای دیمکراتیک، آنها را ناخواسته میپندارند. همان گونه که یکی از برادران ما میگوید: «اگر مسلمانان پس از مشاهدۀ تمام اینها بازهم به حملات برنامهریزیشده علیه اسلام پی نبرند، نمیدانم که دیگر درمورد چی فکر کنم.»
یافتههای این تحقیق تفوق سیاستهای ضد اسلامی را نشان میدهد، طوریکه ابتدا پوشش نقاب و ذبح حلال را منع کردند و اکنون نوبت به ممنوعیت آموزش اسلامی رسیدهاست. یک سازمان مخالف آموزش اسلامی که اوایل امسال از طرف AIVD تأسیس شد، در گزارش سالیانهاش از "واعظین مسلمان بنیادگرا" و تأثیرشان بر کودکان مسلمانیکه آموزشهای عربی و قرآنی را فرا میگیرند متذکر شد. براساس گزارش دیک اکوف، مدیر کل AIVD، صنوف مساجد و انجمنها، زمینه را برای "جهادیت" و رشد اطفال به عنوان ظرفیت بالقوۀ تروریستی فراهم میکند.
ما، در همین مورد، نگرانی خود را از چنین پیشرفتهای خطرناک از طریق اعلامیهای در ماه اپریل ابراز کردیم. در آنجا گفتیم: «زبان AIVD کاملاً واضح میسازد که میخواهد مسلمانان را بهعنوان یک خطر تعریف کند و از کودکان مسلمانی که قصد آموختن دینشان را دارند، یک تصویر بد ارائه کند تا از آنان بهعنوان یک نیروی بالقوۀ تروریستی تعریف شود. چنین گستاخی نگران کننده است و نگرانکنندهتر از آن اینکه هیچکس تقصیر این موضوع را بهدوش نمیگیرد. برعلاوه، مردم نیز دوست دارند که ابزار این تبلیغات ضداسلامی قرار گیرند.» تحقیق نیوزور و NRC با برجسته کردن تفاوتهای کلیشهای و حمله به مفاهیم معتدل اسلامی، تنها به تبلیغات ضداسلامی دولت کمک کردهاست. در واقع، آنان به هیچ نتیجۀ جدیدی دست نیافتهاند.
واضح است که بین تعالیم اسلامی و آزادیهای دیموکراسی تفاوتهایی وجود دارد. لازم نبود که برای دستیافتن به این نتیجه، تحقیق دیگری انجام شود. هرچند، سوال اساسی که باید به پاسخ آن پرداخت این است که چرا برای چنین مشکل بزرگ و غیرقابل تفوق در دیموکراسی لیبرال باید مواضع گوناگون گرفته شود؟ و چرا از مسلمانان میخواهند که هم به اصول اسلامیشان پایبند باشند و هم به دیموکراسی لیبرال ارزش قایل شوند؟ این همان چیزی است که آنان از مسلمانان میخواهند. عجیبتر از همه این که مسلمانان به داشتن تعصب در برابر کسانیکه متفاوت میاندیشند، عدم تمایل به زندگی همراه آنان و عدم سازگاری با مفاهیم آنها متهم میشوند؛ حالآنکه مسلمانان را مجرم مینامند و از مفاهیمشان، به بهانۀ اینکه با چوکات آزادیهای دیموکراسی سازگار نیست، ایراد میگیرند.
اسلامی را که آنان بهخاطر عدم سازشگری ستیزه میکنند، ۱۴۰۰ سال پیش ایجاد شد و تمام بشریت را بیتفاوت از رنگ، فکر، وغیره، با حفظ هویت، رسوم و سنتهایشان در خود جای میدهد؛ چنین است که مسلمانان به هیچگونه مشکلی دچار نمیشوند. تنها حامیان لیبرال دیموکراسی به مشکل مواجه میشوند. آنان از یکطرف صدای آزادی را بلند میکنند، ولی از طرف دیگر روشهای گوناگونی را برای اعمال فشار بر مسلمانان، دور کردن آنان از دینشان، و در آغوش گرفتن طرح لیبرال دیموکراسی بهکار میگیرند.
آیا این همان چیزی است که مسلمانان را به آن دعوت میکنند؛ آرمانیکه خودشان، با سرکوب کسانیکه متفاوت میاندیشند و وادار کردن آنان به ترک عقایدشان، لگدمال میکنند؟ پس میتوان گفت که اسلام بدیل بهتری است چون دورویی، ظلم و اجبار در دین را تحریم کردهاست.
اوکی پالا
عضو دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر–هالند
مترجم: محمد حارث پویا