دوشنبه, ۲۳ شوال ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۴/۲۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

اظهارات عالم بزرگوار شیخ عطاء بن خلیل ابوالرشته، امیر حزب‌التحریر به مراجعین صفحات‌شان به مناسبت فرارسیدن عید سعید فطر سال 1446هـ.ق موافق با 2025م

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

سوال وجواب

(ترجمه)

سوال:

سایت "العربية نت" در تاریخ ۴ فوریه ۲۰۲۵ گزارش داد: «ارتش سودان و نیروهای هم‌پیمانش در ساعات گذشته وارد بخش‌های جنوب شرقی ایالت خرطوم شدند. این نیروها از ایالت جزیره به این منطقه رسیده‌اند...» همچنین، سایت "الیوم السابع" در تاریخ ۲ فوریه ۲۰۲۵ گزارش داد: «خبرنگار کانال خبری قاهره در یک خبر فوری اعلام کرد که ارتش سودان تعدادی از روستاهای شرق نیل در ایالت خرطوم را بازپس گرفته است.» پیش از این، در تاریخ ۱۱ ژانویه ۲۰۲۵، نیروهای واکنش سریع در محور ایالت جزیره و پایتخت آن، ود مدنی، توسط ارتش سودان شکست خوردند. در ۱۳ ژانویه ۲۰۲۵، "حمیدتی" فرمانده نیروهای واکنش سریع، در یک فایل صوتی که به او منتسب شده است، شکست نیروهای خود را در ایالت جزیره تأیید کرد (منبع: الجزیره، ۱۳ ژانویه ۲۰۲۵). از آن زمان، مسیر درگیری‌ها به‌طور کامل در سه شهر اصلی پایتخت، یعنی خرطوم، بحری و ام درمان، به نفع ارتش سودان تغییر کرد. ارتش موفق شد کنترول چندین موقعیت مهم در این شهرها را به دست بگیرد و محاصره ستاد فرماندهی کل ارتش را بشکند.

این تحولات سریع و غیرمعمول در میدان نبرد چه دلایلی دارند؟ آیا این صرفاً یک تحول داخلی است که ناشی از قدرت ناگهانی و پیش‌بینی‌نشده ارتش سودان بوده یا اینکه این درگیری‌ها ابعاد بین‌المللی دارند و در چارچوب رقابت‌های قدرت‌های خارجی بر سر سودان باید تحلیل شوند؟

جواب:

برای روشن شدن پاسخ به پرسش‌های مطرح‌شده، موارد زیر را بررسی می‌کنیم:

اولاً: تسریع درگیری‌های نظامی در سودان:

۱- بلی، افزایش سرعت درگیری‌های نظامی در سودان کاملاً چشم‌گیر است. از زمان آغاز جنگ بین دو جناح حاکم در سودان از آوریل ۲۰۲۳، نبردها در یک دایره بسته از نظر کنترول بر زمین جریان داشت. هر یک از طرفین، مناطق تحت سیطره خود را حفظ می‌کردند و پیشروی یکی از طرفین علیه دیگری در ماه‌های گذشته اندک بود.

«در طول یک سال از آغاز جنگ در ۱۵ آوریل/نيسان ۲۰۲۳، ارتش سودان هیچ پیشروی قابل‌توجهی نداشت، جز بازپس‌گیری مقر رادیو و تلویزیون ملی و چند منطقه دیگر در ام درمان در مارس/آذار ۲۰۲۴. ارتش در این مدت یک تاکتیک دفاعی را برای حفظ سایر مراکز نظامی خود به‌کار گرفت.» (منبع: سایت الراكوبة السوداني، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵).

۲- اما اوضاع میدانی از سپتامبر ۲۰۲۴ تغییر کرد، زیرا ارتش سودان شروع به تجدید آرایش نیروهای خود کرد، با جدیت بیشتری وارد میدان شد و آنچه را "صبر استراتژیک" و "نفس طولانی" می‌نامید، کنار گذاشت. ارتش جبهه‌های نبرد را علیه نیروهای واکنش سریع گشود و موفق شد پل حلفایا و منطقه نیل سفید را تحت کنترل درآورد و مسیر را به سمت مرکز پایتخت و خرطوم بحری باز کند. در ادامه، تحولات میدانی سرعت بیشتری گرفت، به‌گونه‌ای که ارتش در ۱۱ ژانویه ۲۰۲۵ توانست شهر ود مدنی را، که یک سال پیش به تصرف نیروهای واکنش سریع درآمده بود، بازپس گیرد. این شهر، که پایتخت ایالت جزیره و در مرکز سودان قرار دارد، نقطه‌ای راهبردی محسوب می‌شود و تصرف آن به‌عنوان یک نبرد سرنوشت‌ساز در جنگ میان دو طرف تلقی شد، زیرا ود مدنی دومین شهر بزرگ سودان است و موقعیت مرکزی آن، امکان پشتیبانی نیروها در دیگر ایالت‌ها، به‌ویژه در منطقه پایتخت را فراهم می‌کند. تسلط ارتش بر این شهر ضربه‌ای سخت به نیروهای واکنش سریع وارد کرد و برنامه‌های آنان را به‌هم ریخت، زیرا از دست دادن این منطقه، توان آن‌ها را در ارسال تجهیزات و نیروی کمکی به منطقه خرطوم کاهش داد. علاوه بر این، نیروهای واکنش سریع پایگاه عملیاتی خود را از دست دادند، یعنی همان نقطه‌ای که از آنجا حملات خود را به ایالت جزیره، سنار، نیل سفید و شرق سودان انجام می‌دادند. در نتیجه، امیدها و جاه‌طلبی‌هایشان به‌شدت محدود شد. رئیس شورای حاکمیتی انتقالی و فرمانده کل ارتش، عبدالفتاح البرهان، در جریان بازدید از شهر ود مدنی پس از بازپس‌گیری آن، اعلام کرد که مقدمات لازم برای یک حمله گسترده علیه نیروهای باقی‌مانده واکنش سریع در داخل پایتخت خرطوم و مناطق اطراف آن در حال انجام است. (منبع: ایندیپندنت عربی، ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵).

ثانیاً: تشدید حملات ارتش سودان با قدرت بیشتر پس از تصرف ود مدنی:

۱- ارتش سودان اعلام کرد که پس از بیش از یک سال درگیری با نیروهای واکنش سریع، کنترل پالایشگاه نفت خرطوم را که در شمال شهر خرطوم بحری قرار دارد، بازپس گرفته است. (منبع: بی‌بی‌سی، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵)

۲- خبرنگار شبکه "العربية" روز جمعه گزارش داد که ارتش سودان محاصره‌ای را که نیروهای واکنش سریع به مدت یک سال و نیم بر ستاد فرماندهی کل ارتش در خرطوم اعمال کرده بودند، درهم شکست. همچنین گزارش‌های محلی سودان تأیید کردند که نیروهای ارتش موفق شدند محاصره‌ی یکی از پایگاه‌های مهم مخابراتی نظامی را نیز پس از نبردهایی در مرکز خرطوم بحری از بین ببرند. (منبع: العربیه، ۲۴ ژانویه ۲۰۲۵)

۳- ارتش سودان موفق شد بزرگ‌ترین پیشروی نظامی خود را در پایتخت رقم بزند. این نیروها به همراه هم‌پیمانان خود، محاصره‌ی دو مقر راهبردی را شکستند؛ نخست، مقر فرماندهی ارتش در مرکز خرطوم و دوم، مرکز فرماندهی ارتباطات نظامی. همچنین، این پایگاه‌ها را به مرکز فرماندهی اصلی ارتش در منطقه وادی سیدنا در شمال شهر ام درمان متصل کردند. علاوه بر این، ارتش توانست کنترل پالایشگاه الجیلی و مناطق مسکونی و نظامی اطراف آن را نیز به دست بگیرد. (منبع: سایت الراکوبة السوداني، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵)

۴- العربية نت در تاریخ ۴ فوریه ۲۰۲۵ گزارش داد که ارتش سودان و نیروهای هم‌پیمانش در ساعات گذشته وارد مناطق جنوب شرقی ایالت خرطوم شده‌اند. این نیروها از ایالت جزیره به این منطقه وارد شده‌اند.

۵- وب‌سایت "الیوم السابع" در تاریخ ۲ فوریه ۲۰۲۵ گزارش داد که خبرنگار شبکه خبری "قاهره" در یک خبر فوری اعلام کرده است که ارتش سودان چندین روستا در شرق رود نیل را که در محدوده‌ی ایالت خرطوم قرار دارد، بازپس گرفته است.

ثالثاً: آغاز نبرد گستردۀ ارتش سودان جهت بیرون راندن نیروهای واکنش سریع:

بدین ترتیب، ارتش سودان درهای جنگ را به‌طور کامل گشود تا نیروهای واکنش سریع را از سه شهر پایتخت خارج کند و کنترل آن‌ها را به ارتش بازگرداند؛ نیرویی که به‌عنوان نماد دولت در سودان شناخته می‌شود، درحالی‌که عبدالفتاح البرهان هرگونه مذاکره با این گروه را رد کرده است. با بررسی این تحولات، نکات زیر قابل مشاهده است:

۱- ارتش سودان سیاست "صبر استراتژیک" و "نفس طولانی" را کنار گذاشته است، اما این کار را بدون ایجاد اختلال جدی در توازن نظامی بین دو طرف انجام داده است. این یعنی ارتش به‌دنبال پایان دادن به جنگ است؛ درحالی‌که از همان آغاز جنگ در آوریل ۲۰۲۳ قادر به انجام این کار بود، اما تا این لحظه چنین نکرد. چنین تغییری بدون دلایل خاص امکان‌پذیر نیست!

۲- درست است که نیروهای واکنش سریع پس از از دست دادن شهر ود مدنی، در پایتخت نیز متحمل شکست‌هایی شده‌اند، اما این نیروها از جبهه‌های جنگ عقب‌نشینی کرده و به سمت منطقه دارفور حرکت می‌کنند. آن‌ها بر چهار مورد از پنج مرکز استان دارفور تسلط دارند، اما به‌جای ارسال نیروهای کمکی از دارفور به پایتخت، به‌طور معکوس، به این منطقه عقب‌نشینی کرده‌اند. در واقع، جنگ در دارفور بار دیگر شعله‌ور شده است، جایی که نیروهای واکنش سریع در آنجا دست برتر را دارند. به نظر می‌رسد که این گروه در حال واگذاری مناطق تحت کنترل خود در پایتخت است تا بتواند تمرکز خود را بر صحنه جنگ در دارفور حفظ کند. علاوه بر این، ارتش سودان، به‌جای فشار برای تسلیم شدن نیروهای واکنش سریع، مسیرهای عبوری را برای آن‌ها به سمت دارفور باز گذاشته است!

۳- نشانه‌های این روند را می‌توان در گزارش "ایندیپندنت عربی" در تاریخ ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ مشاهده کرد، جایی که اشاره شده است که نیروهای واکنش سریع از پل‌های "المنشیه" و "سوبا" در شرق رود نیل برای عقب‌نشینی به مناطق تحت کنترل خود در "جبل اولیا" استفاده می‌کنند. این منطقه تقریباً تنها مسیری است که آن‌ها را به غرب سودان و در نهایت به دارفور می‌رساند. طبق این گزارش، این عقب‌نشینی شامل نیروهای امنیتی، خانواده‌های آن‌ها و افراد همکار با این گروه نیز می‌شود. در این گزارش آمده است: «تراکم شکست‌ها و تلفات نیروهای واکنش سریع در مناطق مرکزی سودان، هر روز گروه‌های بزرگی از آن‌ها را مجبور به عقب‌نشینی به سمت دارفور از طریق مسیرهای محدود و مشخصی کرده است که ارتش عمداً آن‌ها را باز نگه داشته است.» همچنین گزارش تأکید می‌کند که نیروهای واکنش سریع در حال انجام عملیات گسترده جذب نیرو در دارفور هستند. به‌همین دلیل، آن‌ها تلاش خود را برای جذب جوانان از قبایل عربی هم‌پیمان خود در این منطقه افزایش داده‌اند و رهبران قبایل را برای پیوستن به آن‌ها تحت فشار قرار داده‌اند. این گروه در کانال تلگرامی خود اعلام کرده است که چندین قبیله در مناطق "کاس" و "عد الفرسان" در جنوب دارفور، حمایت کامل خود را از نیروهای واکنش سریع اعلام کرده و ۵۰ هزار جنگجو به صفوف آن‌ها پیوسته‌اند.

رابعاً: بدین ترتیب، دارفور به‌عنوان صحنه جنگ آینده آماده می‌شود، جایی که نیروهای واکنش سریع دست برتر را دارند و آن را پایگاه مردمی خود می‌دانند؛

۱- طبق بیانیه سخنگوی نیروهای واکنش سریع، این گروه روز شنبه موفق شد کنترل کامل مناطق الحلف، دریشقی و ماو در ایالت شمال دارفور را به دست بگیرد. (منبع: ایندیپندنت عربی، ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵)

۲- همچنین، درگیری‌های شدیدی در شهر الفاشر، مرکز ایالت شمال دارفور، میان نیروهای واکنش سریع و نیروهای مشترک سودانی از جمله ارتش، گروه‌های مقاومت مسلح، پلیس و یگان‌های دفاع محلی رخ داده است. (منبع: فرانس ۲۴، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵)

۳- علاوه بر این، در محور غربی و پس از هشدارها و مهلتی ۴۸ ساعته که نیروهای واکنش سریع به ارتش و نیروهای مشترک برای خروج از شهر الفاشر، مرکز منطقه دارفور داده بودند، این نیروها حمله‌ای گسترده از چندین محور را علیه این شهر آغاز کردند. درگیری میان نیروهای واکنش سریع با ارتش و نیروهای مشترک بیش از شش ساعت ادامه داشت و از سپیده‌دم روز ۲۴ ژانویه شدت گرفت. (منبع: ایندیپندنت عربی، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵)

۴- تمامی این رویدادها نشان می‌دهد که تحولات میدانی سریع در سودان در یک مسیر واحد پیش می‌روند: بازپس‌گیری کنترل بیشتر مناطق کشور توسط ارتش سودان و واگذاری منطقه غربی، به‌ویژه دارفور، به نیروهای واکنش سریع. اگر این روند تکمیل شود، کشور عملاً به سمت تقسیم پیش خواهد رفت. نیروهای واکنش سریع که بر بخش‌های وسیعی از دارفور (به‌استثنای شهر الفاشر) تسلط دارند، توانایی ارسال نیرو و تجهیزات به ایالت جزیره و منطقه پایتخت را داشتند، اما با وجود لفاظی‌های فراوان، از این مناطق عقب‌نشینی کرده و به سمت دارفور حرکت کردند. این نشان می‌دهد که یک نیروی خارجی در حال هدایت تحولات میدانی است، گویی که مهره‌های شطرنج را بر صفحه‌ای که خود کنترل آن را در سودان در دست دارد، جابه‌جا می‌کند!

خامساً: آنچه کاملاً آشکار است، اینست که این تحولات سریع میدانی هم‌زمان با مواضع جدید و پی‌درپی واشنگتن رخ می‌دهد؛

۱- در هفتم ژانویه ۲۰۲۵، چند روز پیش از انتقال قدرت به دولت جدید امریکا، دولت بایدن که در روزهای پایانی خود بود، نیروهای واکنش سریع را به ارتکاب "نسل‌کشی در منطقه دارفور، واقع در غرب سودان"، متهم کرد. بر اساس این اتهام، واشنگتن تحریم‌های مالی علیه فرماندهان نیروهای واکنش سریع و هفت شرکت که گفته می‌شود از امارات متحده عربی این گروه را تأمین مالی می‌کنند، اعمال کرد. اما تنها چند روز بعد، و به‌طور مشخص در ۱۶ ژانویه، همین دولت امریکا تحریم‌هایی علیه فرمانده ارتش سودان و حاکم عملی این کشور، ژنرال عبدالفتاح البرهان، اعمال کرد و او را به "ایجاد بی‌ثباتی و مانع‌تراشی در مسیر گذار دموکراتیک سودان" متهم ساخت. بر این اساس، تمامی دارایی‌های البرهان در ایالات متحده مسدود شد. (منبع: بی‌بی‌سی، ۲۶ ژانویه ۲۰۲۵)

۲- بدین ترتیب، کاملاً آشکار می‌شود که تحولات در سودان بازتاب مستقیم و نتیجه تغییرات در سیاست‌های امریکا است.

زمانی‌که ایالات متحده پرونده سودان را مورد بررسی قرار داد و تحریم‌هایی را علیه هر دو طرف درگیر در جنگ اعمال کرد، طرف‌های درگیر در سودان شروع به تنظیم مجدد صفوف خود بر اساس نقشه‌ای جدید از مناطق تحت کنترل کردند. امریکا در حال انجام بازنگری‌هایی غیرعلنی در سیاست‌های خود است، و مرحله انتقال قدرت از دولت بایدن به دولت جدید، این بازنگری‌ها را ضروری ساخته است.

به نظر می‌رسد که ترامپ، رئیس‌جمهور جدید امریکا، رویکرد تازه‌ای را برای حل بحران‌های بین‌المللی در پیش گرفته که هم منافع امریکا را تأمین کند و هم جایگاه او را در صحنه سیاسی تقویت نماید. او بر این باور است که یکی از ابزارهای کلیدی‌اش "توافق‌نامه‌های ابراهیم" برای عادی‌سازی روابط با رژیم یهود است و قصد دارد این توافقات را گسترش داده و سودان را نیز به آن‌ها ملحق کند.

ترامپ حتی پیش از آغاز رسمی ریاست‌جمهوری خود، در تحقق "معامله غزه" مشارکت داشت و اکنون می‌خواهد خود را به‌عنوان یک "قهرمان صلح" از موضع قدرت معرفی کند. این دیدگاه جدید در واشنگتن شامل سودان و جنگ داخلی آن نیز می‌شود، زیرا ترامپ قصد دارد سودان را به مشارکت در "توافق‌نامه‌های ابراهیم" وادار کند.

در همین راستا، دیوید شین، دیپلمات سابق امریکا و پژوهشگر امور آفریقا، پیش‌بینی کرده که دولت جدید ترامپ تلاش‌های بیشتری را در این زمینه انجام خواهد داد، "به‌ویژه اینکه مارکو روبیو، وزیر خارجه جدید به‌شدت به پرونده سودان علاقه‌مند است." وی همچنین توضیح داد که دولت اول ترامپ توجه ویژه‌ای به سودان داشت و در آن زمان توانست توافق عادی‌سازی روابط بین سودان و رژیم اسرائیل را در چارچوب "توافق‌نامه‌های ابراهیم" به نتیجه برساند. (منبع: الحُرّة، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵)

۳- آنچه این موضوع را بیش از پیش تأیید می‌کند، اظهارات وزیر خارجه سودان، علی یوسف است.

وی فاش کرد که برنامه‌ای برای بازنگری در سیاست‌های امریکا در قبال سودان وجود دارد که پس از به قدرت رسیدن دولت جدید در امریکا آغاز خواهد شد و افزود: «برای تعامل با دولت جدید امریکا زمان وجود دارد.» (منبع: روزنامه الشرق، ۲۳ ژانویه ۲۰۲۵)

همچنین، روزنامه "اخبار السودان" در تاریخ ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵ گزارش داد که وزیر امور خارجه امریکا، مارکو روبیو، با همتای مصری خود، بدر عبدالعاطی، دیدار کرده است. این دیدار در چارچوب تقویت روابط راهبردی میان ایالات متحده و مصر انجام شد. در این نشست، دو وزیر تحولات اوضاع سودان را مورد بررسی قرار دادند و بر لزوم اعمال فشار بر طرف‌های درگیر برای پایان دادن به درگیری‌ها و گسترش کمک‌های بشردوستانه تأکید کردند.

ششم: بر این اساس، به نظر می‌رسد که تحولات میدانی در سودان تحت هدایت و مدیریت ترامپ در حال انجام است و اهداف زیر را دنبال می‌کند:

۱- تسریع در اجرای طرح امریکا برای آماده‌سازی شرایط جهت تقسیم کشور میان دو جناح وابسته به واشنگتن؛ به این صورت که منطقه دارفور تحت کنترل نیروهای واکنش سریع و فرمانده آن، حمیدتی، قرار گیرد، درحالی‌که ارتش سودان به رهبری البرهان، کنترل مناطق مرکزی و شرقی کشور را در اختیار داشته باشد. در نتیجه، سودان به دو واحد جداگانه تبدیل خواهد شد، و این وضعیت به‌عنوان یک واقعیت جدید تحمیل خواهد شد، چراکه حمیدتی کنترل کامل دارفور را در اختیار دارد.

ما پیش از این، در پاسخ به سؤالی در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۳، به این طرح اشاره کرده بودیم و توضیح دادیم که: «امریکا در حال آماده‌سازی شرایط برای تقسیم سودان است و هرگاه منافع آن اقتضا کند، این کار را انجام خواهد داد. همان‌گونه که سودان جنوبی را از کشور جدا کرد، در صورت نیاز دارفور را نیز به‌عنوان یک منطقه مستقل از سودان جدا خواهد کرد. اما به نظر می‌رسد که زمان این جدایی هنوز فرا نرسیده و آنچه در حال حاضر در جریان است، آماده‌سازی مقدمات این روند می‌باشد.» و این همان مسئله‌ای می‌باشد که ما قبلاً آن را متذکر شدیم.

اکنون به نظر می‌رسد که منافع امریکا به سرعت به سمتی حرکت می‌کند که دارفور را از سودان جدا کند، درست همان‌گونه که پیش‌تر سودان جنوبی را تجزیه کرد. این مسئله به‌شدت خطرناک است، و اگر ترامپ بتواند آن را به سرانجام برساند، پیامدهای سنگینی خواهد داشت. بنابراین، امت اسلامی باید در برابر این طرح بایستد و مانند زمان جدایی سودان جنوبی، سکوت نکند!

۲- سوق دادن سودان به سمت عادی‌سازی روابط با رژیم یهود و آماده‌سازی آن برای پیوستن به طرح ترامپ.

ما قبلاً در تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۲۳ در پاسخ به سؤالی درباره عادی‌سازی روابط سودان با رژیم یهود چنین توضیح داده بودیم: «این اقدام از نظر شرعی حرام است، زیرا به معنای به رسمیت شناختن یک غاصب است که فلسطین، یکی از عزیزترین سرزمین‌های امت اسلامی، را اشغال کرده، شبانه‌روز به مردم آن حمله می‌کند، خانه‌هایشان را ویران می‌سازد، فرزندانشان را به قتل می‌رساند و اموالشان را مصادره می‌کند.»

با این وجود، "شورای حاکمیتی سودان اعلام کرده بود که رئیس این شورا، عبدالفتاح البرهان، در خارطوم با دیوید کوهن دیدار کرده و درباره تقویت همکاری‌های مشترک، به‌ویژه در حوزه‌های امنیتی و نظامی، گفتگو کرده است." همچنین، وزارت امور خارجه سودان اعلام کرد که دو طرف "بر ادامه روند عادی‌سازی روابط میان خود توافق کرده‌اند." (منبع: خبرگزاری رسمی سودان، ۲ فوریه ۲۰۲۳)

اکنون به نظر می‌رسد که ترامپ، با سرعت بیشتری این روند را پیش می‌برد. برخلاف دولت بایدن که عادی‌سازی روابط را به‌تدریج پیش می‌برد، ترامپ قصد دارد این روند را بی‌درنگ و بدون طی کردن مراحل تدریجی اجرایی کند.

هفتم: این واقعیت‌ها بیش از پیش تصویر روشنی از رویدادهای سودان ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که واشنگتن همان نیرویی است که این تحولات را هدایت می‌کند.

با درک این موضوع، مردم سودان بطور خاص و مسلمانان به‌طور عام باید دریابند که این جنگ، که در آن ده‌ها هزار نفر کشته شده‌اند، بیش از ۱۲ میلیون سودانی را مجبور به ترک خانه‌هایشان کرده، نظام کشاورزی را در کشوری که زمانی به‌عنوان "سبد غذایی جهان" شناخته می‌شد، نابود ساخته و بخش‌های مهم اقتصادی را از هم فروپاشانده است، نتیجه‌ی یک جنگ بیهوده میان دو جناح وابسته است.

البرهان و حمیدتی و حلقه‌های نزدیک به آن‌ها، این جنگ را صرفاً در خدمت منافع امریکا و تثبیت نفوذ آن در سودان و برای عقب راندن نیروهای وابسته به اروپا به راه انداخته‌اند، و همین امر محقق شده است. اما هیچ‌یک از طرفین به حرمت خون مسلمانان اهمیتی ندادند، درحالی‌که پیروان آن‌ها می‌بایست این مسیر جنایتکارانه را متوقف می‌کردند. اما تحریک و بسیج هر یک از طرفین علیه دیگری و شدت خون‌ریزی، چشمان آن‌ها را کور ساخته، به‌گونه‌ای که متوجه تحریم شدید اسلام نسبت به ریختن خون مسلمانان به دست یکدیگر نشده‌اند.

در حدیث صحیحی که امام بخاری روایت کرده، از الأحنف بن قیس نقل شده است که می‌گوید:

فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ: «ِإذَا الْتَقَى الْمُسْلِمَانِ بِسَيْفَيْهِمَا فَالْقَاتِلُ وَالْمَقْتُولُ فِي النَّارِ. قُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ هَذَا الْقَاتِلُ فَمَا بَالُ الْمَقْتُولِ؟ قَالَ: إِنَّهُ كَانَ حَرِيصاً عَلَى قَتْلِ صَاحِبِهِ»

ترجمه: از رسول‌الله شنیدم که فرمودند: زمانی که دو مسلمان با شمشیرهایشان در برابر یکدیگر قرار گیرند، قاتل و مقتول هر دو در آتش جهنم خواهند بود. پرسیدم: ای رسول الله ، تکلیف قاتل مشخص است، اما مقتول چرا؟ فرمودند: زیرا او نیز برای کشتن دیگری تلاش داشت.

حال اگر این جنگ نه‌تنها بین مسلمانان بلکه در خدمت منافع امریکا و متحدان آن باشد، چه؟ قطعاً این فاجعه‌بارتر و مصیبت‌بارتر خواهد بود!

و در اخیر: ای مردم سرافراز سودان، حزب‌التحریر، پیشگام حقیقت که هرگز مردمش را فریب نمی‌دهد، شما را خطاب قرار می‌دهد!

شما همان مردمی هستید که دعوت خلیفه عثمان بن عفان (رضی‌الله‌عنه) را پذیرفتید و در سال ۳۱ هجری پرچم اسلام را برافراشتید و از آن زمان تاکنون، قرن‌هاست که در مسیر این دین بزرگ گام برداشته‌اید.

شما نوادگان علی بن دینار هستید، مردی که با عشق و اخلاص، "چاه‌های ابیار علی" را در میقات حرمین برای خدمت به زائران خانه‌ الله سبحانه وتعالی حفر کرد، و سپس در میدان نبرد در برابر کافران، جانش را تقدیم کرد و یکی از دو سرنوشت افتخارآفرین (پیروزی یا شهادت) را دریافت نمود.

امروز ما شما را فرامی‌خوانیم که در برابر سه جنایت بزرگ بایستید و اجازه ندهید که سرزمین‌تان بیش از این به تاراج برود:

۱. تجزیه سودان، پس از آنکه جنوب آن را از پیکرش جدا کردند، و اکنون در تلاشند تا دارفور را نیز از آن جدا سازند.

۲. تحمیل عادی‌سازی روابط با رژیم یهود، غاصب قبله‌ی اول، که سرزمین مقدس را به فساد کشیده و شبانه‌روز خون مسلمانان را می‌ریزد.

۳. این جنگ برادرکشی که مسلمانان را به جان هم انداخته و در خدمت منافع بیگانگان و دشمنان اسلام است.

پس برخیزید و این توطئه‌های شوم را نقش بر آب کنید!

برای سودان، ارتشی یکپارچه و مقتدر بسازید که سلاح خود را نه علیه برادران مسلمان، بلکه علیه دشمنان استعمارگر نشانه رود که در این راه، تنها عزت و سربلندی و پیروزی بزرگ در انتظار شماست. الله سبحانه وتعالی در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت الله سبحانه وتعالی و پیامبرش را اجابت کنید، هنگامی که شما را به چیزی فرامی‌خواند که به شما حیات و عزت می‌بخشد.

آیا شما این دعوت الهی را لبیک خواهید گفت؟

شیخ عطاء بن خلیل ابوالرشته

برگرفته از شماره 534جریده الرایه

۷ شعبان ۱۴۴۶ه.ق

۶ فوریه ۲۰۲۵م.

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

سوال و جواب

 

سوال:

سایت العربي الجديد در تاریخ ۲۱/۱/۲۰۲۵ گزارشی در وب‌سایت خود منتشر کرد که نواف سلام پس از دیدار با رئیس‌جمهور جوزف عون در عصر روز سه‌شنبه در کاخ بعبدا، در حالی‌که یک پروندهٔ سیاه‌رنگ در دست داشت، از کاخ خارج شد، بدون اینکه مشخص شود آیا فهرستی از اسامی یا ترکیب کابینه‌ای ارائه کرده است یا خیر. شایان ذکر است که بعد از بیش از دو سال خلأ ریاست‌جمهوری ناشی از اختلافات سیاسی، پارلمان لبنان در تاریخ ۹/۱/۲۰۲۵ جوزف عون را به‌عنوان رئیس‌جمهور کشور انتخاب کرد. تنها چهار روز پس از این انتخاب، جوزف عون، نواف سلام را مأمور تشکیل دولت جدید لبنان کرد (منبع: الجزیره، ۲۰/۱/۲۰۲۵).

بنابراین، چه اتفاقی در لبنان رخ داده که پس از بیش از دو سال خلأ ریاست‌جمهوری، به‌سرعت توافقی بر سر انتصاب فرماندهٔ ارتش جوزف عون به‌عنوان رئیس‌جمهور در تاریخ ۹/۱/۲۰۲۵ حاصل شد و تنها چند روز بعد، در تاریخ ۱۳/۱/۲۰۲۵ نیز نواف سلام به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی شد؟ چگونه همه این تغییرات با چنین سرعتی رخ داد؟ آیا این سرعت نشان‌دهندهٔ آن است که از پیش برنامه‌ای برای تغییر ساختار داخلی و خارجی لبنان در جریان بوده و هم‌چنان ادامه دارد، یا اینکه این تغییرات، روندی معمولی است که مانند سایر تحولات منطقه‌ای اتفاق افتاده است؟

جواب:

برای روشن شدن جواب به سوالات مطرح‌شده، موارد زیر را بررسی می‌کنیم:

نخست: تحولات سیاسی بزرگ در منطقه و جهان، عامل اصلی این تغییرات سریع در لبنان بوده است. در نتیجه عون به‌عنوان رئیس‌جمهور لبنان انتخاب شد و نواف سلام مأمور تشکیل دولت گردید. برای توضیح بیشتر، موارد زیر را بررسی می‌کنیم:

  1. 1.       پس از ترور رهبران حزب ایران توسط رژیم یهود و پیش از برقراری آتش‌بس، درخواست‌های برای انتخاب رئیس‌جمهور و پایان دادن به خلأ سیاسی در لبنان مطرح شد. در رأس این درخواست‌ها، مخالفان حزب ایران قرار داشتند؛ از جمله گروه سمیر جعجع که آشکارا مخالفت خود را با حمایت از غزه در جنگ اعلام کرده بود. این اقدامات، بهره‌برداری از شرایط ناشی از جنگ بود و با هماهنگی فرستادگان اروپایی که هم‌زمان با سفرهای نمایندهٔ امریکایی، "هوکستین"، در لبنان حضور داشتند، صورت گرفت. این سفرها عمدتاً بر توقف جنگ و برقراری آتش‌بس متمرکز بود؛ در حالی‌که حزب ایران این درخواست‌های اپوزیسیون لبنان را غیرقابل قبول و فرصت‌طلبانه می‌دانست.
  2. 2.       پس از ۱۲ جلسهٔ ناموفق برای انتخاب رئیس‌جمهور در لبنان طی دو سال گذشته، نیروهای سیاسی مختلف این کشور به‌طور ناگهانی بر سر فرماندهٔ ارتش، جوزف عون، به توافق رسیدند تا به خلأ ریاست‌جمهوری پایان دهند. حزب ایران پیش‌تر اعلام کرده بود که نامزد مورد حمایت آن، سلیمان فرنجیه است (منبع: کانال العالم، ۷/۱/۲۰۲۵)، فرنجیه به‌عنوان چهره‌ای وابسته به محور ایران و رژیم ساقط‌شدهٔ بشار اسد شناخته می‌شود. سپس، سلیمان فرنجیه کناره‌گیری خود از نامزدی را به‌منظور دستیابی به توافق اعلام کرد.
  3. 3.       هواداران محور ایران، یعنی حزب ایران و جنبش أمل، در جلسهٔ نخست به جوزف عون رأی ندادند، در نتیجه رأی‌گیری به دلیل عدم کسب حد نصاب دو سوم (۸۶ رأی) شکست خورد. اما در جلسهٔ دوم، پس از نشستی با این گروه‌های پارلمانی، به او رأی دادند و وی توانست ۹۹ رأی کسب کند. رأی‌گیری در جلسه ٔدوم به‌گونه‌ای تنظیم شد که نشان دهد بدون رأی حزب ایران و جنبش أمل، جوزف عون نمی‌توانست به ریاست‌جمهوری برسد. با اینکه این امر نشان‌دهندهٔ ادامهٔ نفوذ نیروهای وابسته به ایران و تأثیر آن‌ها در روند رأی‌گیری است، اما کنار گذاشتن سیاست تعطیل و کارشکنی، در حالی که توان انجام آن را داشتند، به معنای عقب‌نشینی آن‌ها محسوب می‌شود.
  4. 4.       در تاریخ ۱۳/۱/۲۰۲۵، نواف سلام به‌عنوان نخست‌وزیر جدید لبنان منصوب شد. معرفی او به‌گونه‌ای بود که به‌عنوان نامزدی برای توافق سیاسی تبلیغ شد؛ نه مانند نجيب ميقاتی، نامزد حزب ایران و متحدانش و نه مانند فؤاد مخزومی، نامزد گروه سمیر جعجع، یعنی مخالفان حزب ایران. بدین ترتیب، نواف سلام مأمور تشکیل دولت لبنان شد.
  5. 5.       نواف سلام در گذشته از سوی حزب ایران و نیروهای هم‌پیمانش در لبنان رد شده بود. حزب ایران در سال ۲۰۱۹، پس از استعفای سعد الحریری، نامزدی او را نپذیرفت و او را "نامزد ایالات متحده" نامید، و در آن زمان حسان دیاب را به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی کرد. هم‌چنین، حزب ایران در همان سال، پس از انفجار بندر بیروت در ۴/۸/۲۰۱۹، بار دیگر نامزدی او را رد کرد.
  6. 6.       به‌نظر می‌رسد که انتخاب نواف سلام به‌عنوان نخست‌وزیر لبنان، حزب ایران و جنبش أمل را خشمگین کرده است. بر اساس گزارش خبرنگار شبکهٔ الجزیره در تاریخ ۱۳/۱/۲۰۲۵، گروه‌ پارلمانی حزب‌الله هیچ نامزدی را برای ریاست دولت معرفی نکرد. پس از دیدار نمایندگان گروه حزب‌الله با رئیس‌جمهور لبنان برای تعیین نخست‌وزیر، محمد حسن رعد، نماینده حزب، ابراز تأسف کرد و گفت: »برخی تلاش می‌کنند که این گروه را کنار بگذارند و حذف کنند.« او در گفت‌وگو با خبرنگاران افزود: »ما در دیدارمان با رئیس‌جمهور، گامی مثبت برداشتیم، اما دست یاری درازشده‌ای نیافتیم.« وی تأکید کرد که حزب‌الله با آرامش و حکمت عمل خواهد کرد تا از منافع ملی لبنان محافظت کند. یک منبع نزدیک به حزب‌الله فاش کرد که این حزب و متحدش جنبش أمل، به رهبری نبیه بری، از تقرر مجدد نجیب میقاتی برای نخست‌وزیری حمایت می‌کردند. او توضیح داد که بازگرداندن میقاتی به نخست‌وزیری، بخشی از توافقی بود که با نماینده سعودی در لبنان، یزید بن محمد بن فهد آل فرحان، حاصل شد و منجر به موافقت حزب‌الله و أمل با انتخاب جوزف عون به‌عنوان رئیس‌جمهور در روز پنج‌شنبه گذشته گردید. به همین معنا، شبکهٔ بی‌بی‌سی در تاریخ ۱۳/۱/۲۰۲۵ از رئیس گروه حزب ایران در پارلمان لبنان نقل کرد که تقرر مجدد جوزف عون به‌عنوان رئیس‌جمهور، بخشی از توافقی بود که با فرستادهٔ سعودی به لبنان حاصل شد و منجر به همراهی حزب‌الله و جنبش أمل در انتخاب عون به‌عنوان رئیس‌جمهور گردید.

دوم: بدین ترتیب، روند تحولات در لبنان به این شکل پیش رفت و در نهایت، پارلمان رئیس‌جمهور جدید را انتخاب کرد و نخست‌وزیر جدید نیز مأمور تشکیل دولت شد. با بررسی دقیق‌تر، نکات زیر روشن می‌شود:

  1. 1.       در می‌یابیم که امریکا کاملاً از این تحولات سیاسی در لبنان رضایت دارد؛ بلکه دقیق‌تر اینست که بگوییم، این تغییرات تحت نظارت و مدیریت آن صورت گرفته است. جو بایدن در بیانیه‌ای گفت: »انتخاب جوزف عون را به‌عنوان رئیس‌جمهور لبنان تبریک می‌گویم«. او ادامه داد: »رئیس‌جمهور عون، رهبری قاطعانه‌ای را ارائه خواهد کرد، در حالی‌که لبنان و اسرائیل به‌طور کامل آتش‌بس را اجرا می‌کنند، صدها هزار نفر به خانه‌های خود بازمی‌گردند و لبنان در مسیر بهبود و بازسازی قرار می‌گیرد. رئیس‌جمهور عون اعتماد من را دارد و من کاملاً معتقدم که او رهبر مناسبی برای این دوره است.« (منبع: سی‌سی‌ان عربی، ۹/۱/۲۰۲۵) همچنین، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، که یکی از مهره‌های امریکاست، انتخاب جوزف عون را تبریک گفت (منبع: الحرة، ۹/۱/۲۰۲۵).
  2. 2.       بدین ترتیب، تحولات سیاسی جدید در لبنان هیچ ارتباطی با رقابت‌های بین‌المللی بر سر این کشور ندارد. لبنان در دوران ریاست‌جمهوری میشل عون، که به‌عنوان بخشی از محور ایران شناخته می‌شد، تحت کنترل امریکا قرار داشت. رئیس‌جمهور فعلی، جوزف عون، در سال ۲۰۱۷ توسط میشل عون، که خود از مهره‌های امریکا بود، به‌عنوان فرماندهٔ ارتش منصوب شد. به این معنا که جوزف عون نیز از همان ابتدا در دایرهٔ نفوذ امریکا قرار داشته است. علاوه بر این، امریکا حتی پیش از خلأ ریاست‌جمهوری در سال ۲۰۲۲ و پس از آن، کمک‌های نظامی خود را به ارتش لبنان ارائه می‌داد. این نشان می‌دهد که رابطهٔ امریکا با فرماندهٔ ارتش، جوزف عون، بسیار نزدیک بوده است. نواف سلام نیز نمی‌تواند از چارچوب نفوذ امریکا بیرون شود چرا که او تمام دوران آموزشی و تدریس خود را در دانشگاه‌های فرانسه و امریکا و همچنین در نهادهای بین‌المللی گذرانده است و آخرین سمتش نیز ریاست بر دیوان بین‌المللی دادگستری بوده است.
  3. 3.       بدین ترتیب، امریکا امروز در حال تغییر قواعد بازی خود در لبنان است. در گذشته، امریکا برای تثبیت نفوذ خود، بر ایران، محور آن و نیروهای وابسته به آن در لبنان تکیه داشت، اما اکنون در حال کنار زدن این نیروها و جایگزینی آن‌ها با چهره‌های جدید است تا همچنان نفوذ خود را در لبنان حفظ کند. لبنان همواره در چنگال امریکا بوده و هم‌چنان باقی مانده است، اما امریکا تنها ظاهر و چهره‌های حاکم را تغییر داده است.
  4. 4.       اما نیروهای وابسته به اروپا، به‌خوبی می‌دانند که قدرت و نفوذشان در برابر نفوذ امریکا بسیار ضعیف‌تر است. فرانسه، که در قالب مشارکت در "کمیتهٔ پنج‌جانبه" حضور داشت، از سال ۲۰۲۳ با نامزدی جوزف عون برای ریاست‌جمهوری مخالف بود، در حالی که امریکا و عربستان سعودی نام او را از همان زمان مطرح کرده بودند (منبع: العربي الجديد، ۲۲/۹/۲۰۲۳) با این وجود، در نهایت مجبور شد که این انتخاب را بپذیرد. از سوی دیگر، اروپایی‌ها فاقد نفوذ لازم برای به‌دست گرفتن کنترل ریاست‌جمهوری در لبنان هستند. سمیر جعجع، که بزرگ‌ترین گروه نصرانی در پارلمان را در اختیار دارد، حتی جرأت نکرد نامزدی خود را برای ریاست‌جمهوری اعلام کند، چراکه حزب ایران شدیداً با او مخالف بود. حزب ایران در این رابطه تصریح کرد: »ما بر هیچ نامی وتو نداریم، مگر بر سمیر جعجع، زیرا پروژهٔ او برای لبنان ویرانگر است«. (منبع: الشرق الأوسط، ۶/۱/۲۰۲۵) همچنین، نامزدی فؤاد مخزومی برای نخست‌وزیری که توسط احزاب مخالف پیشنهاد شده بود، رد شد (منبع: آر تی، ۱۳/۱/۲۰۲۵) بنابراین، نیروهای وابسته به اروپا قادر نیستند هیچ‌یک از سه منصب کلیدی در لبنان (ریاست‌جمهوری، نخست‌وزیری و ریاست پارلمان) را در اختیار بگیرند و این مناصب همچنان در دست پیروان امریکا باقی خواهد ماند.
  5. 5.       اما اروپایی‌ها تحولات سیاسی جدید در لبنان را پذیرفته‌اند. امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، انتخاب جوزف عون به‌عنوان رئیس‌جمهور لبنان را تبریک گفت و در پیامی که در حساب خود در پلتفرم ایکس منتشر کرد، اظهار داشت:
    »این انتخابات راه را برای اصلاحات، بازگرداندن حاکمیت لبنان و شکوفایی آن هموار می‌کند .«(منبع: الحرة، ۱۰/۱/۲۰۲۵) سخنان رئیس‌جمهور فرانسه، بیانگر دیدگاه کلی نیروهای اروپایی است و نشان می‌دهد که آن‌ها از کاهش نفوذ ایران در لبنان خشنودند. این بدان معناست که اروپا به تحقق بخشی از خواسته‌های خود، یعنی دور شدن لبنان از محور ایران، رضایت داده است. اروپایی‌ها به حضور در "کمیتهٔ پنج‌جانبه" که پس از خلأ ریاست‌جمهوری برای بررسی مسائل لبنان تشکیل شد، بسنده کرده‌اند. در این کمیته، فرانسه در کنار امریکا، مصر و عربستان سعودی حضور دارد، در حالی‌که قطر نمایندگی منافع انگلیس را در آن بر عهده دارد.

این بدان معناست که امریکا امروز بازیگر بین‌المللی مسلط در لبنان است و این واشنگتن است که چهره‌ها را تغییر داده و ساختار سیاسی را بازسازی می‌کند، در حالی‌که اروپایی‌ها تنها به حذف نفوذ ایران از لبنان رضایت داده‌اند.

سوم: اما دربارهٔ تغییر چهرهٔ لبنان در سطح داخلی و خارجی، این مسئله از موارد زیر قابل مشاهده است:

  1. در سطح داخلی لبنان، به‌نظر می‌رسد که محدودیت‌ها بر سلاح حزب ایران افزایش خواهد یافت. همچنین، اصطلاح "مقاومت" که در گذشته همواره در کنار اظهارات و بیانیه‌های ریاست‌جمهوری لبنان دیده می‌شد، از اظهارات و بیانیه‌های رئیس‌جمهور جدید کاملاً حذف شده است.

أ‌-         برخلاف سخنرانی‌های سنتی که ویژگی دوره‌های پیشین پس از جنگ داخلی لبنان بود، سخنرانی جوزف عون حاوی پیام‌های روشنی بود. مهم‌ترین این پیام‌ها، تأکید بر لزوم "تثبیت حق انحصاری دولت در حمل و کنترل سلاح" به‌عنوان یک اصل اساسی برای تقویت حاکمیت لبنان بود (منبع: الحرة، ۱۰/۱/۲۰۲۵) همچنین عون در سخنان خود تأکید کرد: »دولت لبنان –و تکرار می‌کنم، دولت لبنان– از اشغالگری اسرائیل رهایی خواهد یافت.« (منبع: سی‌سی‌ان عربی، ۱۰/۱/۲۰۲۵)

ب‌-     نواف سلام به گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای دربارهٔ توزیع وزارتخانه‌ها میان احزاب سنتی و همچنین پیروی از شروط حزب‌الله و جنبش أمل، به‌ویژه واگذاری وزارت دارایی به آن‌ها، واکنش نشان داد. او افزود: »من به هیچ گروهی تعهدی برای واگذاری هیچ وزارتخانه‌ای نداده‌ام. وزارت دارایی نیز مانند سایر وزارتخانه‌ها، متعلق به هیچ طایفه‌ای به‌صورت انحصاری نیست«. وی همچنین تأکید کرد که تمایل دارد دولت را با ترکیب ۲۴ وزیر تشکیل دهد (منبع: العربي الجديد، ۲۱ جنوری ۲۰۲۵)

  1. 2.       اما در سطح خارجی، با بررسی تحولات رخ‌داده، نکات زیر قابل مشاهده است:

أ‌-          برخلاف روند معمول، هیچ نقش آشکاری از ایران در انتخاب رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر لبنان دیده نشد، اگرچه ماهیت این نقش در پسِ مواضع حزب وابسته به ایران در لبنان وجود دارد. با این حال، از آنجا که حزب ایران و متحدانش توانایی تعطیل کردن این تحولات را داشتند اما چنین نکردند، این تغییرات که از آن به‌عنوان "کودتای امریکایی" یاد شده است، عملاً با موافقت ضمنی ایران صورت گرفته است. نفوذ ایران واقعاً در حال کاهش در منطقه عربی است. امریکا حل سیاسی بحران سوریه را به ترکیه واگذار کرده و ایران را از این روند کنار گذاشته است، همان‌طور که روسیه را نیز کاملاً از معادلهٔ سوریه حذف کرد. این سیاست جدید امریکا در منطقه است و تنها به دولت بایدن محدود نمی‌شود؛ بلکه دولت آیندهٔ امریکا نیز همین رویکرد را ادامه داده و آن را در سوریه و لبنان تعمیق خواهد کرد و به عراق نیز گسترش خواهد داد. این سیاست کاملاً با خواسته‌های رژیم یهود همخوانی دارد و ممکن است بخشی از تعهداتی باشد که دولت بایدن در قبال رژیم یهود پذیرفت تا این رژیم را به موافقت با آتش‌بس در لبنان وادار کند.

ب‌-     به‌نظر می‌رسد که رئیس‌جمهور جدید لبنان به‌خوبی آگاه است که امریکا او را در این مقطع برای ایجاد تغییرات اساسی در لبنان به قدرت رسانده است. رئیس‌جمهور جوزف عون در آغاز سخنرانی مراسم سوگند خود گفت:
»نمایندگان محترم با انتخاب من به‌عنوان رئیس‌جمهوری لبنان، مرا مفتخر کردند. این بزرگ‌ترین افتخاری است که نصیب من شده و سنگین‌ترین مسئولیتی است که بر دوش می‌کشم. اکنون، من نخستین رئیس‌جمهور پس از یک‌صدسالگی تأسیس "لبنان بزرگ" هستم، در حالی‌که در میانهٔ زلزله‌ای در خاورمیانه قرار داریم؛ جایی‌که ائتلاف‌ها فروپاشیده، رژیم‌ها سقوط کرده‌اند و حتی ممکن است مرزها تغییر کنند.» (منبع: ایندپندنت عربی، ۱۱/۱/۲۰۲۵) بر اساس همین منبع، نخستین سفر خارجی عون به عربستان خواهد بود. رئیس‌جمهور لبنان، جوزف عون، امروز شنبه اعلام کرد که عربستان سعودی اولین مقصد خارجی او خواهد بود، پس از آنکه در تماس تلفنی با ولیعهد، محمد بن سلمان، دعوتی برای سفر به این کشور دریافت کرده است.

ت‌-      از تمام این تحولات چنین برمی‌آید که امریکا این بار عربستان سعودی را مسئول پروندهٔ لبنان کرده است؛ در حالی‌که در دورهٔ قبلی این نقش را به ایران واگذار کرده بود. بنابراین، نقش عربستان در امور لبنان برجسته خواهد بود و این کشور در روند بازسازی نیز نقش کلیدی ایفا خواهد کرد، به‌ویژه با توجه به اینکه انتظار می‌رود ایران تحت فشارهای تجاری و مالی جدیدی که دولت ترامپ بر آن تحمیل خواهد کرد، قرار گیرد. بدین ترتیب، عربستان جایگزین ایران در لبنان خواهد شد، هم از نظر سیاسی و هم از نظر مالی، به‌ویژه در روند بازسازی، حمایت از دولت برای تقویت ارتش لبنان و تسهیل روند خلع سلاح حزب ایران. این روند ممکن است لبنان را به سوی عادی‌سازی روابط با رژیم یهود سوق دهد؛ به‌ویژه که رئیس‌جمهور آیندهٔ امریکا، دونالد ترامپ، برای تحقق عادی‌سازی روابط عربستان و رژیم یهود عجله دارد.

چهارم: این وضعیت وحشتناک در لبنان و پیرامون آن هم‌چنان ادامه خواهد داشت تا زمانی‌که الله سبحانه وتعالی امر موعود خود را به تحقق رساند، دولت خلافت برپا شود و تمامی این نیروهای سیاسی از لبنان و اطراف آن محو گردند، همان‌گونه که رژیم یهود نیز محو خواهد شد، چنان‌که نظام اسد در سوریه از بین رفت. آنگاه شام، همانند همیشه، به جایگاه قلب تپندهٔ امت اسلامی بازخواهد گشت. ما یقین داریم که خلافت، پس از این دورهٔ سلطه‌گری جابرانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، بار دیگر بازخواهد گشت. احمد از حذیفه روایت کرده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ. ثُمَّ سَكَتَ»
ترجمه:‌ سپس دوران سلطه‌گری جابرانه خواهد بود، که تا زمانی‌که الله (سبحانه وتعالی) بخواهد، ادامه خواهد داشت، سپس هرگاه بخواهد، آن را برخواهد داشت، و آنگاه خلافتی بر منهج نبوت برپا خواهد شد. سپس سکوت کرد.

و هرجا که این خلافت برپا شود، به شام خواهد رسید و در آن مستقر خواهد شد.

طبرانی از سلمه بن نفیل روایت کرده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«عُقْرُ دَارِ الإِسْلامِ بِالشَّامِ»
ترجمه: پایگاه اسلام در شام خواهد بود.

و خلافت، با جنگیدن با یهود، رژیم اشغالگر را از بین خواهد برد و فلسطین را به‌طور کامل به دارالإسلام بازخواهد گرداند و بی‌تردید فردا برای منتظرانش نزدیک است.

اما سنت الهی چنین نیست که ملائکه را از آسمان فرو فرستد تا برای ما خلافت را برپا کنند و با دشمنانمان بجنگند، در حالی‌که ما در جای خود نشسته‌ایم. بلکه الله سبحانه وتعالی ملائکه را به‌عنوان یاری و بشارتی از پیروزی، برای مردانی‌که به پروردگارشان ایمان آورده‌اند و هدایت‌شان افزوده شده است، نازل می‌کند. لشکری از مسلمانان، صابر در جنگ، که به امام خود اقتدا کرده و از پشت سر او با دشمنانشان می‌جنگند. آنگاه ما از جمله کسانی خواهیم بود که این بشارت بزرگ را دریافت خواهند کرد:

﴿نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [صف: ۱۳]
ترجمه:‌ یاری‌ای از جانب الله (سبحانه وتعالی) و فتحی نزدیک، و مؤمنان را بشارت ده!

۲۳  رجب ۱۴۴۶ه.ق

مطابق با ۲۳/۱/۲۰۲۵م.

مترجم: احمدصادق امین

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

سوال و جواب

 

سوال:

شبکهٔ الجزیره به تاریخ ۲۶/۱/۲۰۲۵ در وب‌سایت‌اش گزارشی نشر کرد که: دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، اعلام کرد که بر اردن، مصر و برخی دیگر از کشورهای عربی فشار وارد می‌کند تا تعداد بیشتری پناهجویان فلسطینی از غزه را بپذیرند. این اقدام پس از آن صورت می‌گیرد که جنگ اسرائیل علیه این منطقه، بحران انسانی شدیدی ایجاد کرده است. زمانی‌که از ترامپ پرسیده شد که آیا این پیشنهاد موقتی است یا دائمی، او پاسخ داد: «می‌تواند این باشد یا آن.«

آیا این اظهارات به این معنا نیست که ترامپ، حاکمان اردن و مصر را در تنگنای شدیدی از نظر سیاسی و دیپلماتیک قرار داده است، به‌ویژه که آن‌ها پیشتر تأکید کرده بودند که با این کوچ اجباری موافق نیستند؟ آیا این اقدام نشان‌دهندهٔ برنامه‌ای از سوی ترامپ برای تخلیهٔ غزه از ساکنانش و الحاق آن به رژیم یهود است، به‌ویژه در شرایطی که نه تنها حاکمان عرب، بلکه تمامی حاکمان سرزمین‌های اسلامی، در برابر این مسأله سکوتی مرگبار اختیار کرده‌اند و هیچ اقدامی انجام نمی‌دهند؟ و آیا این تحولات نشانه‌ای از تغییر در سیاست امریکا محسوب می‌شود، یا اینکه همان سیاست پیشین است که تنها با رویکردی متفاوت اجرا می‌شود؟

جواب:

برای روشن شدن جواب به سوالات مطرح‌شده، باید به نکات زیر توجه کرد:

  1. ترامپ برخلاف قبل خود، جوبایدن، اهدافش را به‌صورت آشکار و بدون ابهام بیان می‌کند. بایدن تلاش می‌کرد با عبارات مبهم، مردم را به این باور برساند که امریکا به‌دنبال اجرای طرح «راه‌حل دو دولتی» است، اما در عمل این فقط یک شعار بی‌معنا بود. چنان‌که شبکهٔ الجزیره در تاریخ ۴/۱/۲۰۲۴ گزارش داد که: جو بایدن، رئیس‌جمهور امریکا، روز جمعه اعلام کرد که چندین مدل برای راه‌حل دو دولتی وجود دارد و اشاره کرد که برخی از کشورها در سازمان ملل ارتش خاص خود را ندارند. این سخنان نشان می‌دهد که بایدن به‌دنبال طرحی بود که در آن دولتی بدون نیروی نظامی وجود داشته باشد، در مقابل، ترامپ، نیازی به فریب افکار عمومی نمی‌بیند و اهداف خود را به‌صراحت بیان می‌کند. او در جریان کارزار انتخاباتی‌اش گفت: «وقتی به نقشهٔ خاورمیانه نگاه می‌کند، اسرائیل را نقطهٔ بسیار کوچک می‌بیند و از خود پرسیده است که آیا راهی برای به‌دست آوردن سرزمین‌های بیشتر وجود دارد؟ زیرا اسرائیل خیلی کوچک است.» (منبع: سكای نيوز، 19/8/2024) این اظهارات به‌وضوح نشان می‌دهد که ترامپ به‌دنبال توسعهٔ مرزهای رژیم یهود است، از جمله مشروعیت‌بخشی به شهرک‌سازی‌های غیرقانونی در کرانهٔ باختری و فراهم کردن زمینه برای تصرف زمین‌های جدید و گسترش این شهرک‌ها.
  2. این موضوع با تعیین فردی که دیدگاه‌های ترامپ را منعکس می‌کند به‌عنوان سفیر امریکا در رژیم یهود تأیید می‌شود. ترامپ در تاریخ ۱۳/۱۱/۲۰۲۴ در حساب‌اش، در شبکه اجتماعی تروث سوشیال اعلام کرد که مایک هاکابی را به این سمت منصوب کرده و او را چنین توصیف کرد: «او اسرائیل و مردم اسرائیل را دوست دارد و به همان اندازه مردم اسرائیل نیز او را دوست دارند. مایک بدون خستگی برای برقراری صلح در خاورمیانه تلاش خواهد کرد.» مایک هاکابی پیش از این نیز به مواضع سرسختانه خود در حمایت از رژیم یهود شهرت داشت. شبکهٔ بی‌بی‌سی در تاریخ ۱۳/۱۱/۲۰۲۴ به نقل از شبکهٔ ۱۲ اسرائیل گزارش داد که هاکابی همواره از اسرائیل حمایت کرده و در سال ۲۰۱۵ اظهار داشته است:‌ «ادعای اسرائیل برای الحاق کرانهٔ باختری، قوی‌تر از ادعای ایالات متحده بر منهاتن است.» علاوه بر این، ویدیوهایی از او در سال ۲۰۱۷ در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که در آن‌ها چنین گفته است:‌ «چیزی به نام کرانهٔ باختری وجود ندارد. این منطقهٔ یهودا و سامره است. چیزی به نام شهرک‌ها وجود ندارد. این‌ها جوامع، محله‌ها و شهرها هستند. چیزی به نام اشغالگری وجود ندارد.»
  3. این سفیر اظهارات خود را بار دیگر در مصاحبه‌ی با شبکهٔ هفتم اسرائیل در تاریخ ۱۵/۱۱/۲۰۲۴ تکرار کرد و گفت: «من نمی‌توانم چیزی را بگویم که به آن باور ندارم. هرگز حاضر نبودم از اصطلاح "کرانهٔ باختری" استفاده کنم، چون چنین چیزی وجود ندارد. من درباره یهودا و سامره صحبت می‌کنم و به مردم می‌گویم که هیچ اشغالی در کار نیست.» او در ادامه افزود: «به یاد داشته باشید که در چهار سال ریاست‌جمهوری ترامپ، هیچ رئیس‌جمهوری در تاریخ، حامی‌تر از او برای اسرائیل نبوده است. از به‌‌رسمیت شناختن قدس به‌عنوان پایتخت اسرائیل گرفته تا انتقال سفارت امریکا از تل‌آویو به قدس و به‌رسمیت شناختن بلندی‌های جولان به‌عنوان دارایی قانونی اسرائیل. همه این اقدامات در دوره ترامپ انجام شد. علاوه بر این، هیچ تلاشی برای پیشبرد "راه‌حل دو دولتی" صورت نگرفت؛ زیرا این طرح عملی نیست و قابل اجرا نمی‌باشد.» وی همچنین تصریح کرد: «من باور ندارم که راه‌حل دو دولتی مشروع باشد. این موضعی است که سال‌ها به آن پایبند بوده‌ام و ترامپ نیز با این دیدگاه موافق است و انتظار دارم که این سیاست ادامه یابد.» این اظهارات به‌وضوح نشان‌دهندهٔ سیاست ترامپ در قبال مسألهٔ فلسطین است. سیاستی که نه‌تنها مشروعیت اشغالگری در کرانهٔ باختری را تأیید می‌کند، بلکه روند شهرک‌سازی غیرقانونی را نیز کاملاً قانونی جلوه می‌دهد.
  4. این بدان معناست که دولت ترامپ هیچ طرح جدیدی برای ایجاد یک دولت فلسطینی، فارغ از اندازه و محدودهٔ آن، ندارد؛ بلکه روند سیاست‌هایش به سمت به‌رسمیت شناختن رسمی شهرک‌های یهود در کرانهٔ باختری توسط امریکا پیش می‌رود، چنان‌که اظهارات سفیر امریکا برای رژیم یهود نیز بر این امر تأکید دارد. او تصریح کرده که ترامپ در این دیدگاه با او هم‌نظر است.  ترامپ نیز بارها از او تمجید کرده که این به معنای ستایش دیدگاه‌های او در قبال این مسأله می‌باشد. این سیاست زمانی بیشتر آشکار می‌شود که ترامپ تحریم‌های را که در دورهٔ بایدن علیه شهرک‌نشینان یهود به دلیل اقدامات غیرقانونی‌شان وضع شده بود، لغو کرد.  بنابراین، آنچه ترامپ از "صلح" سخن می‌گوید، در حقیقت چیزی جز قبول تسلط کامل رژیم یهود بر اراضی اشغالی کرانه باختری و ایجاد شهرک‌های در آن نیست. با دادن ادارهٔ محدود برخی مناطق برای تشکیلات خودگردان فلسطین با نوعی از خودگردانی به شکلی که این تشکیلات هم‌چنان در خدمت رژیم یهود باقی بماند و به‌ نام هماهنگی امنیتی به وظایف خود ادامه دهد، مالیات‌ها را از مردم فلسطین جمع‌آوری کند و با آن حقوق مقاماتش را تأمین کند و در سطح خدمات عمومی، برخی از امور شهری را مدیریت نماید.
  5. ترامپ تلاش کرد تا خود را به‌عنوان تنها شخصی که قادر به تحقق خواسته‌هایش و ایجاد صلح است، معرفی کند و در این مسیر، حاکمان منطقه را فریب داده و با وعده‌های دروغین دل‌خوش کند، همان‌گونه که شیطان پیروانش را می‌فریبد. شبکهٔ الجزیره در تاریخ ۲۳/۱/۲۰۲۵ گزارش داد که: دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، ادعا کرد که دولت او در چهار روز، دستاوردهای بیش از آنچه دولت بایدن در چهار سال به انجام رسانده بود، محقق ساخته است. او تأکید کرد که اگر مدیریت او نبود، توافق آتش‌بس در غزه این هفته به سرانجام نمی‌رسید. ترامپ همچنین اعلام کرد که عربستان سعودی ۶۰۰ میلیارد دالر در ایالات متحده سرمایه‌گذاری خواهد کرد، اما او از این کشور خواهد خواست که این مبلغ را به یک تریلیون دلار برساند. اما حقیقت آنست که این توافق چیزی جز یک معاملهٔ پرسود برای رژیم یهود نبود. به گزارش یدیعوت آحارونوت یهودی در تاریخ ۱۴/۱/۲۰۲۵؛ رژیم صهیونیستی این اختیار را خواهد داشت که هر زمان که صلاح بداند، آتش‌بس را لغو کند. کاخ سفید نیز تمام توان خود را برای لغو تحریم‌های که دولت بایدن علیه برخی از شهرک‌نشینان اعمال کرده بود، به کار خواهد گرفت. افزون بر این، دولت ترامپ یک کارزار بین‌المللی علیه دادگاه‌های سازمان ملل که تحقیقات و پیگردهای را علیه اسرائیل آغاز کرده‌اند، به راه خواهد انداخت، به‌ویژه علیه نتانیاهو و وزیر دفاعش، گالانت، که به ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت متهم شده‌اند.
  6. بدین‌گونه، ترامپ در هر دو دورهٔ ریاست‌جمهوری خود، چه در گذشته و چه اکنون، کاملاً در خدمت منافع یهود بوده است. حتی قطعنامه‌های بین‌المللی که امریکا و سایر قدرت‌های بزرگ تصویب کرده بودند و واشنگتن همواره سایر کشورها را به پایبندی به آن‌ها وادار می‌کرد، توسط ترامپ تنها به دلیل منافع رژیم یهود لغو شد، ترامپ قطعنامه‌های سازمان ملل را که کرانهٔ باختری را سرزمین اشغالی دانسته و رژیم یهود را از شهرک‌سازی در آن منع کرده بود، کاملاً بی‌اعتبار کرد. این قطعنامه‌ها تصریح داشتند که رژیم صهیونیستی باید از این منطقه عقب‌نشینی کرده و به مرزهای ۴ جون ۱۹۶۷ بازگردد. افزون بر این، او قطعنامه‌های سازمان ملل دربارهٔ قدس شرقی را نیز نادیده گرفت، قطعنامه‌های که این بخش از شهر را سرزمین اشغالی فلسطینی می‌دانستند. همچنین، قطعنامه‌های مرتبط با بلندی‌های جولان را که این منطقه را به‌عنوان سرزمین اشغالی سوریه به‌رسمیت می‌شناختند، لغو کرد و به‌طور رسمی مشروعیت تصمیم رژیم یهود را برای الحاق این مناطق تأیید نمود. این اقدامات ترامپ نشان می‌دهد که او نه‌تنها مشروعیت شهرک‌ها را به‌رسمیت می‌شناسد، بلکه آنچه را رژیم یهود تاکنون در کرانهٔ باختری غصب کرده است نیز تثبیت کرده و حتی اجازهٔ گسترش شهرک‌های موجود یا ایجاد شهرک‌های جدید را خواهد داد. نخستین گام عملی در این مسیر، صدور فرمان عفو برای شهرک‌نشینانی بود که در دوران بایدن تحت تحریم قرار گرفته بودند.
  7. ترامپ هم‌چنان به پیشبرد طرح خود برای تحکیم جایگاه رژیم صهیونیستی ادامه خواهد داد و تلاش خواهد کرد تا کشورهای منطقه را وادار به عادی‌سازی روابط با این رژیم کند تا آن را به‌رسمیت بشناسند و بر اشغالگری آن در فلسطین صحه بگذارند. یکی از مهم‌ترین نامزدهای این روند، عربستان سعودی است، به‌ویژه که رابطهٔ ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان، با ترامپ بسیار نزدیک و مستحکم است. ترامپ نیز به‌شدت پیگیر روند تطبیع روابط عربستان با رژیم یهود است و این امر ممکن است خیلی زود عملی شود. انقیاد کامل رژیم سعودی به خواسته‌های دولت جمهوری‌خواهان به رهبری ترامپ، برای هر صاحب بینش و بصیرتی کاملاً آشکار است. چنان‌که ترامپ در تاریخ ۲۳/۱/۲۰۲۵ اعلام کرد: عربستان سعودی ۶۰۰ میلیارد دالر در اقتصاد امریکا سرمایه‌گذاری خواهد کرد، اما من از آن‌ها خواهم خواست که این مبلغ را به یک تریلیون دالر برسانند (شبکه الحرة امریکا، ۲۳/۱/۲۰۲۵) ترامپ همچنین تأکید کرد که این توافق در تماس تلفنی او با محمد بن سلمان در شامگاه چهارشنبه، ۲۲/۱/۲۰۲۵ انجام شده است. این بدان معناست که ولیعهد سعودی تنها با یک تماس تلفنی، بی‌درنگ به خواستهٔ رئیس‌جمهور امریکا تن داد و متعهد شد که صدها میلیارد دالر برای حمایت از اقتصاد امریکا اختصاص دهد. بنابراین، کافی است ترامپ یک تماس دیگر بگیرد و از محمد بن سلمان بخواهد که آمادگی خود را برای عادی‌سازی روابط با رژیم یهود اعلام کند تا این امر نیز بدون هیچ مقاومتی اجرایی شود.
  8. بنابراین، هرکس که در رفتارهای ترامپ در حمایت از رژیم یهود تأمل کند، به‌وضوح درخواهد یافت که اظهارات او در مورد تخلیه غزه از ساکنانش و الحاق آن به رژیم یهود، کاملاً در راستای سیاست‌های پیشین او قرار دارد. چنان‌که در پاسخ به این پرسش که آیا این طرح موقتی است یا دائمی، ترامپ پاسخ داده بود: «می‌تواند این باشد یا آن.» (الجزیره، ۲۶/۱/۲۰۲۵) هرکس که در این مورد تأمل کند، به‌وضوح درخواهد یافت که این اظهارات برای ترامپ امری عادی است. اما درباره این پرسش که آیا ترامپ با این اقدام، رهبران اردن و مصر را در تنگنای سیاسی قرار داده است، به‌ویژه که آن‌ها قبلاً اعلام کرده بودند با این کوچ اجباری مخالف‌اند؟ باید گفت که: ترامپ هیچ اهمیتی به این‌ها نمی‌دهد؛ برای او مهم نیست که این دو در تنگنا قرار بگیرند یا نه، زیرا او پیش‌تر با صراحتی بیش از این نیز سخن گفته بود. چنان‌که در سال ۲۰۲۴ اظهار داشت: «وقتی به نقشه خاورمیانه نگاه می‌کنم، اسرائیل را نقطه‌ای بسیار کوچک می‌بینم. از خودم پرسیدم: آیا راهی برای به‌دست آوردن سرزمین‌های بیشتر وجود دارد؟ زیرا اسرائیل خیلی کوچک است.» (منبع: اسکای نیوز، ۱۹/۸/۲۰۲۴) سخنان پیشین ترامپ، به‌صراحت دربارهٔ گسترش سرزمین رژیم یهود بود و اکنون او یکی از راهکارهای این گسترش را بیان کرده است. به‌نظر می‌رسد که ترامپ در حال آماده‌سازی شرایط برای حاکمان دست‌نشاندهٔ منطقه است تا آن‌ها را به پذیرش و اجرای این طرح سوق دهد. این همان طرحی است که پیش‌تر برخی از رژیم‌های عربی، به‌ویژه مصر و اردن مخالفت خود را با آن اعلام کرده بودند. به عبارت دیگر، این یک آزمایش برای سنجش واکنش‌ها (محک زدن) است، اگر این حاکمان بتوانند مردم را تحت فشار بگذارند و آنان را مجبور به پذیرش این کوچ اجباری کنند یا هم این طرح برای مدتی به تعویق بیفتد تا زمانی دیگر که ترامپ آن را مناسب ببیند، در صورتی که مردم در برابر این خیانت نظام ایستادگی کنند و از اجرای این توطئه که خیانت به الله سبحانه و تعالی، رسول او صلی الله علیه وسلم و تمام مؤمنان نیز محسوب می‌شود، جلوگیری نمایند.
  9. ما به‌خوبی می‌دانیم که حاکمان سرزمین‌های اسلامی، به‌ویژه آن‌های که در اطراف فلسطین قرار دارند، نه از الله سبحانه و تعالی حیا دارند، نه از رسول او و نه از مؤمنان. برای آن‌ها اجرای دستورات ترامپ در اولویت قرار دارد، سرسپردگی و بی‌ارادگی این حاکمان به‌وضوح در پیام‌های تبریکی که پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا ارسال کردند، مشهود است. باوجودی که ترامپ هیچ‌گاه دشمنی خود با اسلام و مسلمانان را پنهان نکرده و همواره حمایت بی‌چون‌وچرا از رژیم صهیونیستی را در اولویت سیاست‌هایش قرار داده است، باز هم این حاکمان برای تبریک گفتن به او به‌خاطر پیروزی در انتخابات امریکا از یکدیگر سبقت گرفتند.

أ‌-         شبکه RT اخبار العالم العربي در تاریخ ۶/۱۱/۲۰۲۴ گزارش داد: به نقل از خبرگزاری رسمی عربستان "واس"، ملک سعودی پیام تبریکی به ترامپ ارسال کرده و در آن از "روابط تاریخی و مستحکم میان دو کشور و دو ملت دوست" تمجید کرده است. او همچنین تأکید کرد که همه تلاش‌ها معطوف به تقویت و گسترش این روابط در تمامی زمینه‌ها خواهد بود. همچنین، در همین گزارش آمده که رئیس‌جمهور ترکیه نیز پیروزی ترامپ را تبریک گفته است. او در پیامی که در پلتفرم ایکس منتشر کرد، نوشت: »به دوست عزیزم دونالد ترامپ برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری تبریک می‌گویم... امیدواریم که روابط ترکیه و امریکا بیش از پیش تقویت شود.«

ب‌-     بعد از آن شبکهٔ الجزیره در تاریخ ۶/۱۱/۲۰۲۴ پیام تبریک رئیس‌جمهور مصر را منتشر کرد: »صمیمانه‌ترین تبریکات خود را به رئیس‌جمهور منتخب امریکا، دونالد ترامپ، تقدیم می‌کنم... و امیدوارم که روابط مشارکت استراتژیک میان مصر و ایالات متحده و همچنین میان دو ملت دوست، تقویت شود.« پادشاه اردن نیز چنین پیام تبریکی ارسال کرد: »صمیمانه‌ترین تبریکات را به رئیس‌جمهور دونالد ترامپ برای پیروزی در انتخابات ریاست ‌جمهوری امریکا تقدیم می‌کنم. ما مشتاقانه منتظر همکاری مجدد با شما برای تقویت شراکت دیرینه بین اردن و ایالات متحده هستیم«. نخست‌وزیر پاکستان نیز در پلتفرم ایکس نوشت: »پیروزی تاریخی رئیس‌جمهور منتخب، دونالد ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری را تبریک می‌گویم! مشتاق همکاری نزدیک با دولت جدید امریکا برای تقویت و گسترش شراکت بین پاکستان و ایالات متحده هستم.«

ت‌-     حتی احمد الشرع، رئیس ادارهٔ جدید در سوریه نیز در همین مسیر گام برداشت و در تاریخ ۲۰/۱/۲۰۲۵ در صفحهٔ فیس‌بوک خود نوشت: »به نمایندگی از رهبری و مردم جمهوری عربی سوریه، پیروزی دونالد ترامپ را در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده امریکا تبریک می‌گویم.« او همچنین افزود: «ما اطمینان داریم که ترامپ همان رهبری است که قادر خواهد بود صلح را به خاورمیانه بازگرداند و ثبات را در منطقه احیا کند.« این‌ها همان حاکمان سرزمین‌های اسلامی‌اند؛

الله آنان را هلاک کند، چگونه از حق منحرف می‌شوند.

  1. با این حال، ما به‌خوبی آگاهیم که امت رسول الله صلی الله علیه وسلم با مردان صادق و مخلص خود، تمامی اظهارات ترامپ و پیروانش از میان این حاکمان را به باد فنا خواهد داد. پایبندی مردم سرزمین مبارک فلسطین، به دیارشان امری مشهود است. کسی که دیده است چگونه هزاران نفر از آنان، در سخت‌ترین شرایط جوی و زمین‌های ناهموار، با پای پیاده به سوی خانه‌های ویران‌شده‌شان بازمی‌گردند و با این حال، رسیدن به آن را پیروزی بزرگ می‌دانند، به‌خوبی درک می‌کند که اظهارات ترامپ و نیرنگ او برای تخلیهٔ فلسطین از ساکنانش، حتی اگر با حیله‌گری مزدورانش از میان این حکام همراه باشد، نتیجه‌ی جز بازگشت آن علیه خودشان نخواهد داشت:

﴿وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ﴾ [ابراهیم: ۴۶]
ترجمه:‌ و قطعاً آنان نیرنگ خود را به کار بستند، اما نیرنگ‌شان نزد الله (سبحانه وتعالی) است و اگر نیرنگ‌شان چنان باشد که کوه‌ها را از جا برکند.

آنگاه زمین مبارک فلسطین به صاحب اصلی آن بازخواهد گشت، سرزمینی که دارالإسلام خواهد بود. تمامی این حکام بی‌اراده و مزدور نابود خواهند شد و دولت اسلامی، خلافت راشده به اذن الله سبحانه وتعالی بازخواهد گشت. جنگ با یهود و زوال اشغال آنان قطعاً رخ خواهد داد، به اذن الله سبحانه وتعالی چنان‌که مسند احمد از حذیفه رضی الله عنه از صادق و راست‌گوی برگزیده، رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت کرده است:

«... ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»
ترجمه: .... سپس خلافتی بر منهج نبوت خواهد بود.

همچنین بخاری از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت کرده است که گفت:

«سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم يَقُولُ: «تُقَاتِلُكُمُ الْيَهُودُ فَتُسَلَّطُونَ عَلَيْهِمْ...»
ترجمه: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: یهود با شما خواهند جنگید، و شما بر آنان چیره خواهید شد....

و مسلم نیز از ابن عمر روایت کرده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَتُقَاتِلُنَّ الْيَهُودَ فَلَتَقْتُلنَّهُمْ...»
ترجمه:‌ قطعاً شما با یهود خواهید جنگید و آنان را نابود خواهید کرد...

و آنگاه زمین به نور نصرت الله  قوی و عزیز درخشان خواهد شد.

  1. اما همان‌گونه که پیش‌تر گفتیم و در این نتیجه‌گیری پایانی نیز آن را تکرار می‌کنیم:

سنت الهی چنین نیست که فرشتگان از آسمان فرود آیند و برای ما خلافت را برپا کنند و دشمنان‌مان را شکست دهند؛ در حالی‌که ما در جای خود نشسته‌ایم؛ بلکه الله سبحانه وتعالی ملائکه‌اش را به‌عنوان یاری و مژده‌ی از پیروزی، برای مردانی‌که به پروردگارشان ایمان آورده‌اند و هدایت‌شان افزوده شده، نازل می‌کند. لشکری از مسلمانان، صابر در جنگ، که به امام خود اقتدا کرده و از پشت سر او با دشمنانشان می‌جنگند:

﴿بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ﴾ [آل عمران: ۱۲۵]
ترجمه: آری، اگر شکیبایی ورزید و تقوا پیشه کنید و دشمنان در همین لحظه بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج‌هزار فرشته‌ی نشان‌دار یاری خواهد کرد.

و در نهایت، ما از جمله کسانی خواهیم بود که این بشارت بزرگ را دریافت خواهند کرد:

﴿نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [صف: ۱۳]
ترجمه:‌ یاری‌ای از جانب الله سبحانه و تعالی و فتحی نزدیک، و مؤمنان را بشارت ده.

مترجم: احمد صادق امین

28 ماه رجب ۱۴۴۶ه.ق.

۲۸/۱/۲۰۲۵م.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

جواب سوال

 

(ترجمه)

به جواب عبدالله الحداد

سوال:

السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته!

الله سبحانه وتعالی اوقات شما را به خیر و سعادت داشته باشد و عمر طولانی برای شما در طاعت الله و رسولش ارزانی فرماید! از الله بزرگ که صاحب عرش بزرگ است، می‌خواهم دولت خلافت راشدۀ ثانی را در حالی  برای ما نصیب کند که شما دارای صحت  وعافیت کامل باشید.

سوالم اینست: آیا پرداخت زکات برای خواهر و دختر جائز است؟

جواب:

وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته!

1- اسلام نفقه را بر فقیر واجب گردانیده و این مسأله را نسبت به فقیر و کسی‌که بر آن نفقه واجب می‌باشد بیان کرده است.

در ورد کتاب نظام اقتصادی صفحۀ 204-211 چنین ذکر شده است:

«حاجات اساسی که عدم مرفوع شدن آن‌ها فقر پنداشته می‌شود، غذاء، لباس و مسکن است، غیر از این موارد موارد دیگر از جمله نیازهای کمالیه به حساب می‌آیند. پس کسی‌که حاجات کمالیه‌اش مرفوع نشود، فقیر پنداشته نمی‌شود.

اسلام مرفوع نمودن و پوره نمودن این موارد ضروری را فرض نموده، اگر شخص خودش توان پوره نمودن این موارد را داشته باشد، بر وی لازم است که پوره نماید؛ اما در صورتی‌که خودش توان پوره نمودن این موارد را نداشته باشد، به دلیل این‌که مالی نداشت و یا امکان به دست آوردن این موارد ضروری برایش ممکن و مقدور نبود، شریعت مبین اسلام همکاری‌اش را بالای غیرش واجب گردانیده تا این موارد ضروریه‌اش مرفوع گردد. شریعت مبین اسلام چگونگی همکاری شخص را در این موارد بیان کرده و بر اقارب آن از ورثه واجب نموده است. الله متعال فرموده است:

﴿وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ﴾ [بقره: 233]

ترجمه: و برعهدۀ پدران است تأمین خوراک و پوشاک مطابق به عرف و هیچ‌کس جز به اندازۀ توانش مکلف نمی‌شود، نه هیچ مادری به خاطر فرزندش زیان ببیند و نه هیچ پدری به خاطر فرزندش ضرر ببیند و بر وارث نیز مشابه همین تعهدات است.

یعنی این‌که بر وارث مانند مولود له(پدر) واجب است که نفقۀ شخص را بدهد؛ البته منظور از وارث، وارث بالفعل نیست؛ بلکه منظور از وارث کسی است که مستحق میراث آن باشد. اگر شخص اقارب نداشت که بر آن نفقه را بالایش واجب کرده است، در این صورت نفقۀ آن بر بیت‌المال لازم می‌شود. در باب زکات از ابوهریره روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«مَنْ تَرَكَ مَالاً فَلِوَرَثَتِهِ وَمَنْ تَرَكَ كَلّاً فَإِلَيْنَا» (مسلم)

ترجمه: کسی‌که مالی را به جا گذاشت، برای ورثه آن است و کسی‌که مالی را به جا گذاشت بدون این‌که وارث داشته باشد، پس مال آن برای ما( دولت سپرده) می‌شود.

کَل به کسی گفته می‌شود که فرزند پدر و مادری ندارد.» پایان.

2- اما کسی که از اقارب نفقه بر آن واجب است قرار ذیل است: در "موسوعة الفقهیة الکویتیة" صفحۀ 68-8267 آمده است: «اصناف کسانی که پرداخت زکات برای شان جائز نیست... هرکسی که زکات دهنده به آن نسبت داده می‌شود و یا آن شخص به زکات دهنده از جهت ولادت نسبت داده می‌شود که اصول شخص یعنی پدر و مادر و پدرکلان و مادرکلان شخص را شامل می‌شود؛ خواه وارث باشند  وخواه نباشند، هم‌چنان اولاد و اولاد آن را به هر درجۀ که پائین برود شامل می‌شود. احناف گفتند: به دلیل اینکه منافع املاک در بین شان با هم پیوند دارد و این مذهب احناف و حنابله است.

اما برای سائر اقارب که عبارت از حواشی یعنی برادران، خواهران، کاکاها، عمه‌ها، ماماها، خاله‌ها و اولاد شان است پرداخت زکات هیچ مانع ندارد، اگرچه بعضی در تحت نفقۀ آن باشد به دلیل قول رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«الصّدقة على المسكين صدقة، وهي على ذي الرّحم اثنتان: صدقة وصلة»

ترجمه: صدقه بر مسکین صدقه است در حالی که بر ذوالارحام دو چیز حساب می‌شود، صدقه و صلۀ رحم.

این مذهب احناف است و نظر اولی حنابله نیز می‌باشد.

اما در نزد مالکیه و شافعیه اقارب که نفقۀ شان بر مزکی و یا زکات دهنده واجب است پرداخت زکات برای شان جائز نیست. آنانی که نفقۀ شان در نزد مالکیه واجب است پدر و مادر است نه پدرکلان و مادرکلان و هم‌چنان نفقۀ پسر و دختر واجب است نه اولادشان و نفقۀ پسر تا زمانی‌که صغیر باشد و نفقۀ دختر تا زمانی‌که ازدواج نماید و مدخول‌بهای شوهرش قرار گیرد لازم است؛ اما کسانی‌که نفقۀ شان از دیدگاه شافعیه لازم است همانا اصول و فروع می‌باشند.»

3- چنانچه می‌بینید در مورد پرداخت زکات برای دختر در نزد فقهاء نظریات مختلفی وجود دارد؛ زیرا دختر از جملۀ فروع است و علاوه بر آنکه از دیدگاه فقهاء ثابت است که مزکی و یا زکات دهنده بر آن کسانی‌که نفقۀ شان بالای وی واجب است، باید از مال زکات خویش ندهد؛ بلکه از مال غیر زکاتش پرداخت کند؛ اختلاف در مورد این است که نفقه بر چی کسانی از اصول و فروع واجب است؟

بعضی از فقهاء تصریح داشتند که: «اصناف کسانی که پرداخت زکات برای شان جائز نیست، اصول شخص است که همانا پدر، مادر، پدرکلان و مادرکلان هستند، خواه وارث باشند و خواه نباشند، هم‌چنان اولاد و اولاد آن، اگرچه پائین بروند. احناف گفتند به دلیل اینکه منافع املاک شان در بین شان با هم ارتباط دارد این مذهب احناف و حنابله است.»

بعضی از فقهاء می‌گویند:«کسانی که نفقۀ شان در نزد مالکیه واجب است پدر و مادر هستند نه پدرکلان و مادر کلان، هم‌چنان پسر و دختر است نه فرزندان شان و نفقۀ پسر تازمانی لازم است که صغیر باشد و نفقۀ دختر تا زمانی لازم است که ازدواج نموده و مدخول بهای شوهر قرار گیرد.»

 بعضی از فقهاء گفتند: «کسی‌که نفقه‌اش در نزد شافعیه لازم است اصول و فروع می‌باشند...»

حالا به جواب سوال شما که گفته بودید: «آیا پرداخت زکات برای خواهر و دختر از مال زکات جائز است» به قرار ذیل می‌پردازیم:

1- نسبت به دختر:

الف- وقتی دختر شوهردار نبوده و با پدر خود زندگی کند، نفقۀ آن بالای پدرش لازم است. لذا پدر نفقۀ دخترش را باید از مال خودش پرداخت کند نه از مال زکاتش.

ب: وقتی دختر شوهر داشته باشد و شوهر آن موسر یعنی کفاف زندگی اش را داشته باشد و نفقۀ زنش را پرداخت کند، در این صورت پرداخت زکات برای دختر جائز نیست؛ اگرچه دختر فقیر باشد؛ زیرا دختر به اعتبار دارای شوهرش غنی پنداشته می‌شود.

نووی در "المنهاج" گفته است: «شخصی که به سبب نفقۀ یکی از اقاربش و یا شوهرش کفاف زندگی کند بنا بر نظریۀ صحیح‌تر اینست که فقیر و مسکین پنداشته نمی‌شود.» ختم

ج- وقتی دختر شوهر داشته باشد و فقیر نیز باشد و شوهرش نیز از پرداخت نفقه عاجز باشد؛ در این صورت ابن قدامه در "المغنی" گفته است: «اگر زن شوهرِ توان‌مندی در پرداخت نفقۀ داشت و نفقه را برایش پرداخت می‌نمود، پرداخت زکات برای آن زن جائز نیست؛ زیرا کفاف زندگی‌اش با مال و نفقۀ شوهرش حاصل می‌شود و این زن مانند کسی است که زمینی دارد و از محصول زمین‌اش کفاف زندگی می‌کند و اگر نفقه برایش نمی پرداخت، پرداخت زکات برایش جائز است و این زن مانند کسی است که ملک عقاری دارد؛ ولی منفعت آن تعطیل شده است و اما احمد عین همین مسأله را تصریح نموده است.» ختم

نظری را که من به خاطر بیرون رفت از این اختلاف ترجیح می‌دهم، اینست که اگر شوهر دختر فقیر باشد، زکات برای شوهر دختر فقیره داده شود و بعداً همان شوهر به زن خود از مال زکاتی که گرفته پرداخت کند؛ اما اعطاء برای دختر باید از مال غیر زکات باشد.

2- جواب نسبت به خواهر قرار ذیل است:

اگر خواهرت در خانه‌ات زندگی می‌کند و شما نفقۀ آن را پرداخت می‌کنید، در این صورت جائز نیست که مال زکات تان برایش پرداخت گردد، اما در صورتی که خواهر شوهردار باشد و شوهر آن فقیر باشد، در این صورت نه تنها که پرداخت زکات برایش جائز است؛ بلکه بهتر این است که زکات مال خود را برای آن پرداخت کنید؛ به دلیل این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«الصَّدَقَةُ عَلَى الْمِسْكِينِ صَدَقَةٌ، وَهِيَ عَلَى ذِي الرَّحِمِ ثِنْتَانِ صَدَقَةٌ وَصِلَةٌ» (ترمذی روایت کرده است)

ترجمه: صدقه برای مسکین صدقه است و برای محارم دو چیز به حساب می آید؛ صدقه و به جا آوردن صله رحم.

این نظری بود که من آن را برای جواب سوالت ترجیح می‌دهم، امیدوارم که به همین حد کفایت کند و الله سبحانه وتعالی از همه، عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

28 ذوالحجه 1445ه.ق.

4 جولای 2024م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

الله سبحانه وتعالی شما را توفیق و پاداش عطا فرماید.

ما در حقیقت اصطلاح طلب نصرت، اجابت به طلب نصرت و یا دادن نصرت داریم سوال است که آیا اجابت به درخواست نصرت، همان نصرت است؟ همان‌طور که در سیرت ذکر شده و من آنرا ذکر می‌کنم: «ابن هشام گفته است؛ هنگامی که الله سبحانه وتعالی اراده کرد بنده خود را یاری دهد، گروهی از اهل مدینه را برای او جمع کرد.» آیا نصرت الزاماً با تشکیل دولت نوظهوری همراه است که موازنه‌ها را تغییر دهد و امت را زیر پرچم «لا إله إلا الله محمد رسول الله» جمع کند و در صورت که غرب هجوم کند؟ آیا نصرت می‌تواند به صورت محسوس و ملموس، مانند حضور فرشتگان در بدر یا باد در خندق، ظاهر شود؟ یا به شکل یاری، حمایت، آماده‌سازی شرایط و ایجاد رعب در دل دشمن رخ دهد؟ از پراکنده بودن سوال معذرت می‌خواهم الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر دهد!

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

1- نصرت اشکال مختلفی دارد: ظهور فکر دعوت بر سایر افکار، یکی از وجوه نصرت است، گرد آمدن مردم بر دعوت و حمایت از آن یکی دیگری از وجوه نصرت است و هم‌چنین پایداری حاملان دعوت از دیگر وجوه نصرت هست ... و به همین ترتیب.

2- استجابت اهل قدرت به درخواست نصرت و دادن نصرت برای دعوت یکی از وجوه نصرت است، اما نصرت کامل محقق نمی‌شود مگر اینکه این نصرت سبب وصول حزب به تشکیل حکومت، برپایی دولت و تطبیق اسلام منجر شود، نصرت در معنای کامل خود به معنای وجود نقطه ارتکاز یعنی تشکیل دولت است؛ زیرا بدون آن، اسلام در میدان زندگی جاری نخواهد بود، لذا اگرچه در سائر وجوه نصرت خیر است اما تطبیق اسلام را در میدان زندگی تحقق نمی‌بخشد، بلکه لازم است که دولت اسلامی و حکم به اسلام به صورت عملی قائم گردد تا اسلام در میدان زندگی ایجاد شده و نصرت به معنی واقعی و کاملش ایجاد گردد.

3- ما یقین داریم که خلافت راشده دوم اقامه شده و باقی خواهد ماند و امت را به سوی نصرت و تمکین خواهد برد؛ زیرا دلایل متعددی، بشارت قیام دولت خلافت راشده را داده و دال بر این است که دولت خلافت راشده باقی مانده و به عدالت حکم می‌کند چنانچه الله سبحانه وتعالی در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾{نور:55}

ترجمه: الله به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت؛ و ترس‌شان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند، آن‌چنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقان اند.

اگرچه این آیه عام است، اما به وضوح بر خلافت آینده نیز دلالت دارد، این وعده تمکین و امنیت را شامل می‌شود، که تنها با پایداری خلافت و پیروزی آن به اذن الله سبحانه وتعالی بر دشمنان محقق خواهد شد.

در مسند امام احمد و مسند طيالسی از حدیث حذیفه آمده است که رسول الله ﷺ فرمودند:

«إِنَّكُمْ فِي النُّبُوَّةِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضّاً، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه:شما در دوران نبوت خواهید بود تا زمانی که الله بخواهد که آن دوران باقی بماند، سپس آن را برمی‌دارد هر زمان که بخواهد، پس از آن، خلافتی بر منهج نبوت برقرار خواهد شد و تا زمانی که الله بخواهد ادامه خواهد داشت، سپس هرگاه بخواهد آن را برمی‌دارد، سپس حکومت‌های پادشاهی سخت‌گیر (ملک عاض) خواهد آمد و تا وقتی که الله بخواهد باقی خواهند مان و بعد از آن هر زمان که بخواهد، آن‌ها را نیز برمی‌دارد، سپس دوران سلطه‌جویی و استبداد (جبریه) خواهد آمد که تا زمانی که الله بخواهد پایدار خواهد ماند و سپس هر وقت که بخواهد آن را نیز از میان برمی‌دارد، سپس دوباره خلافتی بر منهج نبوت برقرار خواهد شد.

و سپس سکوت فرمودند لذا معنی ندارد که خلافت دوم بر منهج نبوت برپا شود، مگر اینکه پایدار و مستقر باشد.

در صحیح مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله ﷺ فرمودند:

«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُقَاتِلَ الْمُسْلِمُونَ الْيَهُودَ، فَيَقْتُلُهُمُ الْمُسْلِمُونَ...»

ترجمه: قیامت برپا نمی‌شود تا زمانی که مسلمانان با یهودیان بجنگند و مسلمانان آنان را بکشند.

و در لفظ دیگری فرمودند: «تُقَاتِلُكُمُ يَهُودُ، فَتُسَلَّطُونَ عَلَيْهِمْ» ترجمه: یهودیان با شما خواهند جنگید، پس شما بر آن‌ها مسلط خواهید شد. این روایات دلالت بر ریشه‌کن شدن دولت یهود دارند، که در احتمال قوی، تنها با قیام و استقرار خلافت دوم و پیروزی آن محقق خواهد شد.

در مسند احمد، حاکم و تصحیح ذهبی از ابوقبیل روایت شده است که گفت: در نزد عبدالله بن عمرو بن عاص بودیم. گفت در حالیکه ما در اطراف رسول الله ﷺ می‌نوشتیم وقتی سوال شد که کدام یک از این دو شهر فتح خواهد شد؛ قسطنطنیه و یا روم؟ رسول الله ﷺ فرمودند:

«مَدِينَةُ هِرَقْلَ تُفْتَحُ أَوَّلاً، يَعْنِي قُسْطَنْطِينِيَّةَ»

ترجمه: اول شهر هرقل یعنی قسطنطنیه فتح می‌شود

و قسطنطنیه فتح شد و روم نیز به اراده الله سبحانه وتعالی فتح خواهد شد، این تنها با استقرار خلافت دوم قابل تصور است.

در مسند احمد از تمیم داری روایت شده است که رسول الله ﷺ فرمودند: «لَيَبْلُغَنَّ هَذَا الْأَمْرُ مَا بَلَغَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ، وَلَا يَتْرُكُ اللَّهُ بَيْتَ مَدَرٍ وَلَا وَبَرٍ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ هَذَا الدِّينَ، بِعِزِّ عَزِيزٍ أَوْ بِذُلِّ ذَلِيلٍ؛ عِزّاً يُعِزُّ اللَّهُ بِهِ الْإِسْلَامَ، وَذُلّاً يُذِلُّ اللَّهُ بِهِ الْكُفْرَ»

ترجمه: این امر (اسلام) قطعاً به هر مکانی که شب و روز به آن می‌رسد، خواهد رسید. و الله هیچ خانه‌ای از گل (خانه شهری) و یا از پشم (خانه صحرانشینان) را باقی نخواهد گذاشت مگر اینکه این دین را وارد آن می‌کند، با عزت شخصی که الله او را عزیز گرداند یا با خواری کسی که الله او را خوار سازد؛ عزتی که الله به وسیله آن اسلام را عزیز می‌کند و خوارشدنی که الله به وسیله آن کفر را خوار می‌گرداند.

روایت مشابهی در سنن کبری بیهقی و مستدرک حاکم نیز آمده است، این نشان‌دهنده تثبیت و گسترش خلافت دوم تا سراسر جهان است.

4- این امر به این معنی نیست که خلافت در تمامی نبردها پیروز خواهد شد، ممکن است در برخی نبردها شکست بخورد، اما پیروزی نهایی از آن او خواهد بود، همان‌گونه که دولت اسلام نخستین نیز گاهی شکست خورد، اما در نهایت پیروزی کلان از آن او بود.

5- اما نسبت به سوال شما«که آیا نصرت می‌تواند به شکل ملموس و محسوس، مانند (فرشتگان) بدر و یا (باد) در خندق بیاید و یا به شکل حمایت و کمک الهی ویا انداختن ترس در دل دشمن ظاهر شود؟» تمام این اشکال نصرت ممکن است و قدرت آن به دست الله سبحانه وتعالی است بدون شک او است که با لشکریانش ناصر بندگان مومن خود است﴿وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ﴾ اما حکم شرعی بر ما واجب می‌کند که به تمام معنی آمادگی خود را بگیریم، الله سبحانه وتعالی فرموده است:

شریعت بر ما حکم نموده تا آماده گی لازم را  بگیریم، همان‌گونه که الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ﴾{انفال:60}

هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان‌]، آماده سازید! و (هم‌چنین) اسپهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن الله و دشمن خویش را بترسانید! و (هم‌چنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمی‌شناسید و الله آنها را می‌شناسد! و هر چه در راه الله(و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده می‌شود، و به شما ستم نخواهد شد!

امید است این جواب کافی باشد. والله أعلم وأحکم

برادر شما، عطاء بن خلیل ابو الرشته

22 جمادی‌الاول 1446 هـ / 24 نوامبر 2024 م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

جواب سوال

 

 سوال:

روزنامهٔ الشرق الأوسط در تاریخ ۸ دسامبر ۲۰۲۴ نوشت: نظام اسد سقوط کرد: مخالفین سوریه امروز، یکشنبه، اعلام کردند که دمشق را آزاد کرده و حکومت رئیس‌جمهور بشار اسد را که ۲۴ سال به طول انجامیده بود، سرنگون کرده‌اند. در بیانیهٔ مخالفین که از طریق تلویزیون رسمی پخش شد، آمده است: "به لطف الله سبحانه وتعالی شهر دمشق آزاد شد و طاغوت بشار اسد سرنگون گردید". همچنین مخالفین اعلام کردند که تمام زندانیان آزاد شده‌اند.

هیئت تحریر الشام حمله‌ای را در شمال سوریه با عنوان «دفع تجاوز» از تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ آغاز کرد و پس از آن، ارتش ملی سوریه حمله‌ای تحت عنوان «طلوع آزادی» را در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴ انجام داد. در جریان این حملات، حلب و تمام مناطق ادلب سپس شهرهای حماه و حمص و امروز نیز دمشق به کنترول درآمدند و تمامی این پیشروی‌ها در حدود ده روز رخ داد. حقیقت این رویداد در سوریه چیست؟

تشکر از شما!

جواب:

برای روشن شدن موضوع، لازم است به حقایق زیر توجه کنیم:

 اول: گروه‌های که حمله را آغاز کردند: بر اساس گزارش بی‌بی‌سی در تاریخ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۴، گروه‌های شرکت‌کننده در حمله عبارت‌اند از: «اتاق عملیات الفتح المبین» که توسط هیئت تحریر الشام رهبری می‌شود و شامل جبههٔ ملی آزادی‌بخش تحت حمایت ترکیه و گروه "جیش العزة" است. همچنین، «ارتش ملی سوریه» که نمایندهٔ ائتلافی از گروه‌های مخالفین تحت حمایت ترکیه است اما در اتاق عملیات الفتح المبین مشارکت ندارد. بنابراین، اکثر گروه‌های شرکت‌کننده در این حمله، گروه‌های وابسته به ترکیه و تحت حمایت این کشور هستند. ارتش ملی، ساخته و پرداخته‌ی ترکیه است و هیئت تحریر الشام نیز زیر نظر و تحت کنترول ترکیه فعالیت می‌کند. نزدیکی و هماهنگی میان این هیئت و ترکیه، امری است که توجه هر ناظری را به خود جلب می‌کند.

دوم: این تحرکات در آغاز، بیشتر شبیه به پیامی تنبیهی برای بشار اسد بود، زیرا او به درخواست‌های اردوغان پاسخ نداد. اردوغان از ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، خواسته بود که در تسریع مذاکرات عادی‌سازی روابط میان آنکارا و دمشق تلاش کند و بشار اسد را ترغیب کند تا دعوت اردوغان برای دیدار را بپذیرد (خبرگزاری رویترز، ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴). اما بشار نه‌تنها از این درخواست‌ها استقبال نکرد، بلکه خواستار خروج نیروهای ترکیه از سوریه شد و شروطی تعیین کرد که موجب تأخیر در روند مذاکرات گردید. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه و میانجی این گفتگوها، نیز این مسئله را تأیید کرد و در ۱ نوامبر ۲۰۲۴ به روزنامه حریت ترکیه گفت: بشار خواستار خروج نیروهای ترکیه می‌باشد و حضور نیروهای ترکیه در شمال سوریه، اصلی‌ترین مانع در این مسیر است. این رفتار باعث خشم اردوغان شد و به هیئت تحریر الشام و ارتش ملی چراغ سبز نشان داد تا حملات خود را آغاز کنند. (منابعی از مخالفین که با دستگاه استخباراتی ترکیه در ارتباط هستند به دویچه‌ولهٔ آلمان در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴ اعلام کردند که آنکارا برای این حمله چراغ سبز نشان داده است).

سوم: هرچند این تحرکات در ابتدا با هدف آزادسازی مناطق جهت کاهش تنش اطراف ادلب و در واکنش به بی‌اعتنایی بشار اسد به پیشنهادهای ترکیه برای مذاکره و دستیابی به یک راه‌حل سیاسی میان او و مخالفین آغاز شد، اما به سرعت از این چارچوب فراتر رفت. بخش‌های وسیعی از مردم سوریه که سال‌ها از ظلم و سرکوب بشار رنج می‌بردند، این فرصت را غنیمت شمرده و در تمامی جبهه‌ها قیام خود را آغاز کردند. این حرکت‌ها به مناطق کاهش تنش در اطراف ادلب محدود نماند، بلکه به تمامی مناطق سوریه گسترش یافت. از سوی دیگر، ارتش سوریه که خود نیز تحت ظلم و فشار بشار قرار داشت و انگیزه‌ی برای دفاع از او نداشت، به طور پیوسته عقب‌نشینی کرد. با این عقب‌نشینی‌ها، نیروهای مردمی که قیام کرده بودند، توانستند پس از مناطق کاهش تنش، به سرعت وارد حلب، حماه و سپس حمص شوند. در نهایت، این موج مردمی به دمشق رسید. تمامی این پیشروی‌ها با سرعتی خیره‌کننده و در مدت تنها ده روز از آغاز این تحرکات در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ به وقوع پیوست.

چهارم: مواضع طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی

  1. ایران و روسیه:  ایران و روسیه به شدت از تحولات اخیر در سوریه غافلگیر شدند. روسیه فوراً تدابیر امنیتی در پایگاه هوایی حمیمیم و بندر طرطوس را تقویت کرد و در همین راستا تماس‌های میان دو کشور برقرار شد. به گزارش خبرگزاری آناتولی در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴، وزیر امور خارجهٔ ایران، عباس عراقچی، و همتای روسی او، سرگئی لاوروف، دربارهٔ تحولات سوریه به رایزنی پرداختند. در واکنش به این رخدادها، ایران تلاش‌های دیپلماتیک خود را برای توقف درگیری‌ها و رفع تنش‌ها با ترکیه افزایش داد. در همین راستا، عباس عراقچی در ۲ دسامبر ۲۰۲۴ به آنکارا سفر کرد و با وزیر امور خارجهٔ ترکیه، حقان فیدان، دیدار کرد. از سوی دیگر، حقان فیدان با آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهٔ امریکا، گفتگو کرد و تأکید نمود که: «فرآیند سیاسی میان نظام و مخالفین باید به نتایجی ملموس و مثبت منجر شود تا صلح و ثبات در سوریه برقرار گردد.» (خبرگزاری آناتولی، ۱ دسامبر ۲۰۲۴)
  2. و اما ترکیه:  ترکیه خواستار دستیابی به یک راه‌حل سیاسی از طریق مذاکرهٔ مسالمت‌آمیز با بشار اسد بود، همان‌گونه که امریکا نیز چنین تمایلی داشت. اما بشار اسد تصور می‌کرد که می‌تواند از این وضعیت امتیازاتی به دست آورد و به همین دلیل، پاسخ‌های او به پیشنهادهای اردوغان همراه با تعلل و طفره‌رفتن بود. بشار گمان می‌کرد که این رفتار خشم امریکا را برنمی‌انگیزد. با این حال، این رفتار باعث نارضایتی اردوغان شد. او با جلب موافقت امریکا تصمیم گرفت به بشار درسی بدهد تا مذاکرات در فضایی پیش برود که در ظاهر، پیروزی از آن اردوغان باشد. به همین دلیل، ترکیه گروه‌های مخالفین را به آغاز حملات ترغیب کرد و آن‌ها را با تسلیحات و اطلاعات استخباراتی لازم حمایت نمود.

 الف: اردوغان در تاریخ ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴، پس از دیدار با ولادیمیر پوتین در حاشیهٔ نشست بریکس در کازان، به خبرنگاران گفت: «از رئیس‌جمهور روسیه، پوتین، درخواست کردم که برای تسریع مذاکرات عادی‌سازی روابط میان آنکارا و دمشق تلاش کند و بشار اسد، دعوت من برای دیدار را بپذیرد.» (خبرگزاری رویترز، ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴).

ب: روس‌ها که به‌عنوان میانجی عمل می‌کردند، چندین بار به اردوغان پاسخ دادند که بشار اسد برای دیدار و عادی‌سازی روابط، شروطی دارد که از جملهٔ آن‌ها خروج نیروهای ترکیه از سوریه است. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجهٔ روسیه، در ۱ نوامبر ۲۰۲۴ به روزنامه حریت ترکیه گفت: «هر دو کشور، ترکیه و سوریه، علاقهٔ جدی به ازسرگیری گفتگوها برای عادی‌سازی روابط نشان می‌دهند، اما مانع اصلی در این مسیر، حضور نیروهای ترکیه در شمال سوریه است». این اظهارات نشان‌دهندهٔ سرسختی بشار اسد است که از اشتیاق شدید اردوغان برای عادی‌سازی روابط بهره‌برداری کرد. او همچنین از حمایت کشورهای عربی از خود سود جست و بر این باور بود که امریکا همچنان به او نیاز دارد، زیرا گزینهٔ جایگزینی برای او نیافته است.

ج: هنگامی که نظام ترکیه از دستیابی به یک راه‌حل مذاکره‌ای با بشار اسد در شرایط موجود ناامید شد، اردوغان موافقت امریکا را برای استفاده از فشار نظامی به‌عنوان مقدمهٔ برای راه‌حل سیاسی کسب کرد. بر این اساس، از ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴، گروه‌های مسلح را برای اعمال فشار بر نظام بشار اسد به حرکت درآورد. این مسئله نشان می‌دهد که نظام ترکیه با صدور مجوز برای این حملات، نقش کلیدی ایفا کرده است. (منابعی از مخالفین که با دستگاه اطلاعاتی ترکیه در ارتباط هستند به دویچه‌ولهٔ آلمان در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴ اعلام کردند که آنکارا برای این حملات چراغ سبز داده است). هدف اردوغان از این اقدام، وادار کردن بشار اسد به نشستن بر سر میز مذاکره، عادی‌سازی روابط با ترکیه و مصالحه با مخالفین بود تا در نهایت، یک راه‌حل سیاسی مطابق با خواسته‌های امریکا شکل گیرد. اردوغان این تحول را «مرحلهٔ جدید» برای سوریه توصیف کرد. او در تماس تلفنی خود با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، تأکید کرد: «سوریه وارد مرحلهٔ جدید شده که با آرامش مدیریت می‌شود.» (عربی۲۱، ۵ دسامبر ۲۰۲۴).

 ۳- اما امریکا:از حملهٔ مخالفین سوریه غافلگیر نشد. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی امریکا، اظهار داشت: «بهره‌برداری مخالفین مسلح سوری از شرایط جدید ما را شگفت‌زده نکرد.» (الجزیره نت، ۱ دسامبر ۲۰۲۴). امریکا نگرانی خاصی ابراز نکرد. طبق گزارشی که الجزیره نت در تاریخ ۱ دسامبر ۲۰۲۴ از کاخ سفید منتشر کرد: ما وضعیت سوریه را تحت نظر داریم و طی ۴۸ ساعت گذشته با چندین پایتخت منطقه‌ای ارتباط برقرار کرده‌ایم. همچنین، شان سافیت، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا، بیان کرد: «ایالات متحده همراه با شرکا و هم‌پیمانان خود خواستار کاهش تنش، حفاظت از غیرنظامیان و اقلیت‌ها، و آغاز یک روند سیاسی جدی و معتبر است که بتواند این جنگ داخلی را برای همیشه از طریق یک راه‌حل سیاسی مطابق با قطعنامه شماره ۲۲۵۴ شورای امنیت پایان دهد.» (آر تی، ۱ دسامبر ۲۰۲۴). الجزیره نیز در تاریخ ۲ دسامبر ۲۰۲۴ گزارش داد: «وزارت امور خارجه امریکا در بیانیه‌ای اعلام کرد: "تنش کنونی، نیاز فوری به یک راه‌حل سیاسی به رهبری سوری‌ها را بیش از پیش نمایان می‌سازد، راه‌حلی که مطابق با قطعنامهٔ شماره ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل باشد."» این قطعنامه که در سال ۲۰۱۵ تصویب شد، به اجرای  پروسۀ صلح در سوریه اشاره دارد که تاکنون عملی نشده است. طبق مفاد این قطعنامه، مذاکرات صلح سوریه می‌بایست از جنوری ۲۰۱۶ آغاز می‌شد و ضمن تأکید بر این‌که ملت سوریه سرنوشت کشور را تعیین می‌کند، بر تشکیل یک دولت انتقالی، برگزاری انتخابات با نظارت سازمان ملل و توقف فوری هرگونه حمله علیه غیرنظامیان تأکید کرده بود. در تاریخ ۴ دسامبر ۲۰۲۴، الحره گزارش داد: «بلینکن تأکید کرد که مهم‌ترین اقدام در حال حاضر، پیشبرد یک روند سیاسی بر اساس قطعنامهٔ شورای امنیت است تا به جنگ داخلی سوریه پایان داده شود.» خبرگزاری "الانباء" نیز در تاریخ ۷ دسامبر ۲۰۲۴ گزارش داد: «وزارت امور خارجه ترکیه اعلام کرد که ما به بلینکن تأکید کردیم دولت سوریه باید گفت‌وگو با مخالفین را آغاز کند.»

۴- رژیم یهود: یورونیوز عربی در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴ گزارش داد: «بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر (رژیم اسرائیل)، سه‌شنبه شب گذشته در یک سخنرانی برای (اسرائیلی‌ها) اعلام کرد که آتش‌بس با حزب‌الله را پذیرفته است. او در این سخنرانی به بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، اشاره کرد و گفت: "اسد با آتش بازی می‌کند." تنها چند ساعت بعد از این اظهارات، گروه‌های سوریه حمله‌ای هماهنگ را علیه نیروهای اسد در شمال سوریه آغاز کردند، که سؤالات زیادی را به همراه داشت. نتانیاهو همچنین یک نشست امنیتی ویژه درباره تحولات شمال سوریه برگزار کرد؛ اقدامی که رسانه‌های اسرائیلی آن را برای چنین موضوعی غیرمعمول توصیف کردند.» الجزیره نت در تاریخ ۱ دسامبر ۲۰۲۴به نقل از روزنامهٔ یدیعوت آحارونوت گزارش داد: «ارتش (رژیم اسرائیل) جلوی فرود یک هواپیمای ایرانی در سوریه را گرفت، زیرا احتمال می‌داد این هواپیما تسلیحاتی برای حزب‌الله لبنان حمل می‌کرد.» به نظر می‌رسد حکومت یهود تلاش دارد بازگشت گستردهٔ ایران به صحنهٔ سوریه را با بهانهٔ حمل تسلیحات برای حزب‌الله متوقف کند و از تمرکز نظامی ایران یا حزب‌الله در سوریه و لبنان جلوگیری نماید. 

پنجم: خلاصه: با توجه به توضیحات بالا، نتایج به این صورت است: 

  1. ترکیه، با پشتیبانی امریکا، مسئول آغاز حملات به مناطق کاهش تنش در سوریه بوده است.
  2.  هدف، آغاز یک روند سیاسی جدی و ورود به مرحله‌ای جدید برای شکل‌دهی نظام جدید در سوریه است. بعضی از اظهارات مسؤولین امریکایی و ترک را در این مورد به عنوان نمونه تکرار می‌کنم: شان سافیت، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا، گفته است: «ایالات متحده، همراه با شرکا و هم‌پیمانان خود، خواستار کاهش تنش، حفاظت از غیرنظامیان و اقلیت‌ها، و آغاز روندی سیاسی جدی و معتبر است که بتواند این جنگ داخلی را یک‌بار برای همیشه از طریق یک راه‌حل سیاسی مطابق با قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت پایان دهد.» (آر تی، ۱ دسامبر ۲۰۲۴). رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، در ۵ دسامبر ۲۰۲۴ گفت: «سوریه وارد مرحله‌ای جدید شده که با آرامش مدیریت می‌شود.» (عربی۲۱).
  3. اگرچه جزئیات راه‌حل مورد نظر آنها مشخص نشده، اما وضعیت فعلی و تعدد نیروهای درگیر نشان می‌دهد که امریکا و متحدانش به دنبال ایجاد یک نظام ائتلافی در سوریه هستند. این نظام از گروه‌های مختلف تشکیل شده و جایگزین دولت فعلی می‌شود. همچنین، مناطقی با خودمختاری مشابه منطقه کردستان عراق در این نظام پیش‌بینی خواهد شد.
  4. امریکا که هدایت این روند را بر عهده دارد، راه‌حلی ارائه می‌کند که منافع حکومت یهود را تضمین کند. این هدف در توافق آتش‌بس میان یهود و لبنان در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ منعکس شده است؛ توافقی که هم‌زمان با آغاز درگیری‌ها در سوریه اعلام شد. هدف اصلی جلوگیری از بازگشت قدرتمند نظامی ایران به صحنهٔ سوریه برای حمایت از حزب‌الله و قطع ارتباط نظامی زمینی بین ایران و حزب‌الله لبنان است.

این نکات، مقصود اصلی اظهارات مقامات امریکایی و ترکی درباره آغاز حملات در سوریه را آشکار می‌سازد.

 ششم: در پایان، آنچه امروز در سوریه رخ می‌دهد، از خون‌های ریخته شده، خانه‌های ویران‌شده و خانواده‌های آواره، حقیقتاً دردناک است؛ به‌ویژه که هدف از این فجایع، دستیابی به یک راه‌حل سیاسی و آغاز مرحله‌ای جدید است که تفاوت چندانی با نظام‌های سیکولار موجود در سرزمین‌های اسلامی ندارد. این شرایط پس از آن ایجاد شد که کفار استعمارگر و وابستگان آنان توانستند یک قرن پیش نظام حکومتی اسلام (خلافت) را نابود کنند. از آن زمان، امت  اسلامی همچون سفره‌ای برای هجوم دشمنان گشوده شده‌اند.

با این وجود، امت اسلامی بار دیگر به عزت و افتخار پیشین خود بازخواهد گشت، و خلافت راشده به اراده الهی برپا خواهد شد. اما سنت الهی بر این است که فرشتگان از آسمان برای برپایی خلافت فرود نیایند، در حالی که ما بی‌تفاوت نشسته‌ایم. بلکه این مسئولیت بر دوش مردانی است که به پروردگارشان ایمان دارند و در مسیر حق هدایت بیشتری یافته‌اند.

چنین افرادی، چه در ارتش باشند و چه در میان مخالفان، حتی اگر تعدادشان اندک باشد، وجود دارند. نگاهی به رویدادهای ده روز اخیر نشان می‌دهد کسانی که علیه نظام مقاومت می‌کنند، فقط گروه‌های نیستند که با حمایت ترکیه و امریکا برای دستیابی به تغییرات سیکولار وارد عمل شدند. بلکه گروه‌های دیگری نیز در این رویارویی حضور دارند؛ افرادی که از ظلم و ستم نظام به تنگ آمده‌اند و برای تحقق خواسته‌های مردم  مسلمان سوریه به میدان آمده‌اند.

به این افراد خطاب می‌کنیم: تمام تلاش خود را به کار گیرید تا نقشه‌های سیاسی سیکولار و فاسدی را که کفار استعمارگر و وابستگانشان دنبال می‌کنند، ناکام شود. مبادا فداکاری‌های شما بی‌ثمر بماند و به فراموشی سپرده شود! پس به یاری کسانی بشتابید که برای برپایی حکومت اسلامی و خلافت راشده تلاش می‌کنند، تا از پاداش بزرگ و پیروزی عظیم بهره‌مند شوید. در این صورت، شما از کسانی خواهید بود که به آنان بشارت داده شده است:

﴿نَصْرٌ مِنَ اللهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾
ترجمه: نصرت از جانب الله سبحانه و تعالی و پیروزی‌ای نزدیک است، و به مؤمنان بشارت ده.

ششم جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ هجری قمری

۸ دسامبر ۲۰۲۴ میلادی

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

چند پرسشی راجع به تصویربرداری(عکاسی)، رسامی و نقاشی دارم، از شما خواهان ارایه ی پاسخ هستم. پرسش های من قرار ذیل است: ۱- حکم تصویربرداری(عکاسی) در اسلام چیست؟ ۲- حکم رسامی اعضای بدن انسان چیست؟ ۳- و آیا حکم نقاشی و مجسمه سازی  بر عکاسی هم مطابقت می کند؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

قبلاً راجع به تصویربرداری پاسخ کامل ارایه کرده بودیم، ظاهراً شما آگاهی ندارید، همان پاسخ در برگیرنده ی موضوعات ارایه شده در پرسش شما و سایر موضوعات مرتبط به همین موضوع است. بناً متن همان پاسخ را برایت نقل می کنم. پیش از ارایه پاسخ به پرسش های مربوط به تصویربرداری و رسامی بر دو امر تاکید می کنیم:

یکم: قسمتی از پاسخ مربوط به حکم شرعی در مورد رسامی (توسط دست) است، و مفهوم "حرام بودن تصویر ذی روح" وارد شده در احادیث، نیز بر رسامی نمودن ذی روح توسط دست مطابقت می‌کند؛ اما تصویربرداری توسط آله ی بنام کمره مباح است و احادیث بر این مطابقت نمی کند.

دوم: قسمتی از پاسخ مربوط به تصاویر چاپ شده که سایه ندارد جایز است و با تمام جزیيات مربوط به همين پرسش بیان گردیده است؛ اما تصویری که سایه دار است؛ یعنی اجساد و پیکره ها که شما در پرسش به کلمه "نحت" یا مجسمه سازی ذکر نموده اید، حرام بودن این واضح است و ما در آخر پرسش بیان می نماییم.

پاسخ به پرسش های تصویری که سایه ندارد(تصاویر چاپ شده) با تمام انواع و جزیيات آن را ارایه می نماییم. راجع به پرسش اصلاح و دست کاری تصاویر(دور کردن چین و چروک صورت، تغییر رنگ چشم تغییر بعضی از خصوصیات چهره و...)، ترسیم تصاویر انسان ها و حیوانات شبیه به اصالت.

این دو پرسش مربوط به ترسیم اشیای ذیروح یا اصلاح و دست کاری تصاویر اشیای ذیروح با دست؛ مانند دور کردن چین و چروک صورت، تغییر بعضی خصوصیات چهره و... بر می گردد، و حکم تحریم وارد شده در ادله شرعی بر این ها مطابقت می کند و لوکه رسامی توسط دست(قلم پنسل) باشد یا توسط موز کمپیوتر، در هر صورتی که ترسیم با سعی و تلاش انسانی و مشابه ذیروح و زنده جان باشد تحریم بر آن منطبق می شود. دلیل بر این، حدیث امام بخاری که از ابن عباس روایت نموده است می باشد:

«مَنْ صَوَّرَ صُورَةً فَإِنَّ اللَّهَ مُعَذِّبُهُ حَتَّى يَنْفُخَ فِيهَا الرُّوحَ، وَلَيْسَ بِنَافِخٍ فِيهَا أَبَدًا.»

ترجمه: هركس، تصويری بسازد تا زمانی كه در آن روح ندمد، الله سبحانه وتعالی او را عذاب خواهد داد و هرگز روح دميدن از او ساخته نيست.

هم چنان عبد الله بن عمر رضی الله عنهما می گوید که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«إنَّ الَّذِين يَصْنَعونَ هذِهِ الصُّورَ يُعَذَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَة، يُقَالُ لهُم: أحْيُوا مَا خَلَقْتُمْ.»

(متفقٌ عليه)

ترجمه: همانا روز قيامت كسانی را كه اين مجسمه ها(تصاویر) را می سازند، عذاب می دهند و به آن ها می گويند: آن چه را كه خلق كرده ايد، زنده كنيد.

راجع به پرسش کاربرد تصاویر و رسامی های چاپ شده: کاربرد تصاویر، رسامی ها و شعاراتی که توسط سایر مردم رسم شده باشد نه توسط خود همان شخص؛ یعنی کار برد و استعمال تصویر از سایر اشخاصی که توسط خود فرد رسامی نشده باشد، حکم نگهداشتن و گردآوری تصاویر بر این مطابقت می کند و بر سه نوع است:

یکم: اخذ تصویر ذیروح(زنده جان) و انتقال آن برای گذاشتن در اماکن عبادت؛ مانند: جای نماز، پرده های مسجد، آگاهی های مساجد وغیره. این کار حرام است و دلیل آن حدیثی است که ابن عباس روایت نموده است:

ترجمه: «رسول الله صلی الله علیه وسلم تا زمانی که تصاویر داخل کعبه از بین برده نشد داخل کعبه نشد.»

وارد نشدن رسول الله صلی الله علیه وسلم به خانه ی کعبه تا از بین بردن تصاویر قرینه است بر ترک جازم و گذاشتن تصاویر در اماکن عبادت، دلیل است بر تحریم تصاویر در مساجد. امام احمد از ابن عباس رضی الله عنه روایت نموده است:

ترجمه: «زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم تصاویر را در خانه کعبه دید وارد کعبه نگردید، فرمان از بین بردن آن را صادر کرد و از بین برده شد.»

اما اگر انتقال تصویر غیر رسم شده توسط خود شخص برای کاربرد و استعمال در اماکن غیر از عبادتگاه باشد، دلایلی وارد گردیده که جواز این را بیان می دارد. در صورتی که در مکان ها جهت احترام، تعظیم و تجلل باشد؛ مانند: پرده های منازل، اعلانات موسسات تحصیلی، لباس های پوشیدنی مکاتب، ادارات و آگاهی هایی که به عبادت مرتبط نیست، گذاشته شود با کراهت جایز است. اگر در کف اتاق یا پوشیدن آن برای نمایش ظاهری و یا از این قبیل تمام این ها مکروه است؛ اگر از تصاویر در مکان های غیر از عبادتگاه و احترام؛ مانند: فرش اتاق که روی آن قدم می گذارید، یا روی دوشکی که بالای آن می خوابید و استراحت می کنید، یا بالشتی که بر آن تکیه می کنید و یا تصاویر رسامی شده در زمینی که شما روی آن قدم می زنید و حالات ازین قبیل که استفاده گردد، همه مباح است.

مسلم در مسند خویش از ابوطلحه روایت می کند، من از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که گفت:

«لا تدخل الملائكة بیتاً فیه كلب ولا صورة.»

ترجمه: فرشتگان به خانه یی كه در آن سگ و یا تصویر باشد، وارد نمی شوند.

در روایت مسلم آمده است:

«إلا رقماً فی ثوب.»

ترجمه: به جز تصویری که در لباس چاپ شده باشد.

این خود دلیل برای استثنا قرار دادن تصویر چاپ شده در لباس می باشد. از حدیث فوق چنین استنباط می شود که ملایک در خانه هایی که عکس چاپ شده در لباس باشد، وارد می شود. بدین معنی که تصاویر چاپ شده در لباس جایز می باشد؛ چون ملایک در خانه هایی که عکس چاپ شده در لباس باشد، وارد می شود. چنان چه حدیث دیگر رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد اثبات این حکم صراحت دارد. بخاری از ام المؤمنین عایشه صدیقه رضی الله عنها روایت می کند که وی گفت:

«دَخَلَ عَلَی النَّبِی صلی الله علیه وسلم وَفِی الْبَیتِ قِرَامٌ فِیهِ صُوَرٌ فَتَلَوَّنَ وَجْهُهُ ثُمَّ تَنَاوَلَ السِّتْرَ فَهَتَكَهُ.»

ترحمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم روزی وارد اتاقم شد و در پرده ی اتاق تصویری از حیوانات را دید، روی مبارک شان از قهر سرخ شد و سپس پرده ی اتاق را پایین کرده آن را پارچه پارچه کرد.

"القرام" نوع جامه ی است که در آن زمان به منظور ساختن پرده های خانه استفاده می شد. سرخ شدن چهره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم و پایین کردن پرده، منع استفاده از پرده ی تصویردار را افاده می کند. پس اگر این عمل در جمله ی داخل شدن ملایک در خانه هایی که تصویر چاپ شده در آن باشد به حساب آید. ثابت می سازد که دلیل بر امر تحریم نبوده؛ بلکه مکروه است؛ چون جایی که تصویر در آن وجود داشت، پرده یی بود که در دروازه آویزان شده بود و این عمل خود نوع محترم شمردن به حساب می آید. بناً گذاشتن تصویر در جای مورد احترام مکروه است.

احمد در مسند خود از ابوهریره رضی الله تعالی عنه روایت می کند که جبرییل علیه السلام به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:

«وَمُرْ بِالسِّتْرِ یقْطَعْ فَیجْعَلَ مِنْهُ وِسَادَتَانِ تُوطَآَنِ.»

ترجمه: دستور بده که پرده را از وسط دو پاره کرده و مردم به روی آن راه بروند.

در این جا واضح می گردد که جبرییل علیه السلام برای رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور می دهد که پرده را از مکان های مورد احترام دور کند؛ پس کاربرد تصاویری رسم شده در مکان هایی که مورد احترام قرار نمی گیرد مباح می باشد.

پرسش ترسیم نشان و علامت انسان یا حیوان؛ بطور مثال علایم در راه؛ مانند: پیاده روها، تصویر دروازه هنگام آتش سوزی و علامه منع قدم زدن یک جا با سگ در پارک ها، ترسیم اعضای بدن انسان یا حیوان؛ بطور مثال: تصویر مصافحه و دست دادن یا تصویر انگشتان دست و یا سر اسپ به عنوان شعار وغیره: اگر تصاویر رسم شده تصویر ذیروح بود حرام است؛ چون در احادیث وصف تصویر حرام گردانیده شده ذیروح بودن آن است و این وصف بر تصویر کامل، نصف تصویر و یا تصویر سری که متصل با اعضای بارز بدن، مانند دست ها و امثال این باشد مطابقت می کند.

اما اگر این علایم تصویری بود که دلالت بر ذیروح بودن نمی کرد؛ مانند تنها تصویر دست و انگشت که به یک چیزی اشاره می کند و یا تصویر دو دست که با هم مصافحه می کند، امثال این ها حرام نیست و دلایل حرام بودن بر این ها مطابقت نمی کند؛ اما ترسیم سر که فقط با اعضای بارز بدن انسان پیوست نباشد، در این گونه فقها اختلاف دارند و قول راجیح عدم تحریم  تصویر سر که با سایر اعضای بدن انسان پیوست و یک جا نباشد، است. دلیل بر این احادیث وارد شده بر جواز قطع سر بت(مجسمه) برای این که به شکل درخت باقی بماند می باشد؛ مانند حدیث ابوهریره رضی الله عنه که جبرییل علیه السلام برای پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید که مجسمه حرام محسوب نمی گردد در صورتی که سر آن قطع  گردد.

«فمر برأس التمثال الذي في باب البيت فليقطع ليصير كهيئة الشجرة... فَمُرْ بِرَأْسِ التِّمْثَالِ يُقْطَعْ فَيُصَيَّرَ كَهَيْئَةِ الشَّجَرَةِ...»

(رواه حمد)

ترجمه: فرمان بده تا سر مجسمه یی را که در دروازه ی کعبه است قطع کنند تا به شکل درخت در آید؛ مانند پیکره ی درخت باقی بماند، فرمان بده که سر مجسمه را قطع نمایند و به شکل درخت در آید.

بدین معنی که رسم تنها سر و سایر اعضای بدن انسان که با سر متصل و پیوست نباشد، در هردو صورت حرام نیست و چنین نیست که سر بدون پیوست به سایر اعضای بدن حرام است و مجسمه بدون سر حرام نیست؛ چون جبرییل علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه وسلم امر کرد تا سر مجسمه را قطع کند. بدین معنی که قطع کردن سر جایز است و هر چیزی که مرتبط به قطع سر شود نیز جایز است.

باید ذکر کرد که در نزد فقهای حنبلی و مالکی تنها بقای سر جایز است و در نزد فقهای شافعی اختلاف است، اکثر فقهای  شافعی تنها بقای سر مجسمه را تحریم می کنند و اقلیت شان جایز می شمارند.

پرسش ترسیم تصاویر انسان ها و حیوانات غیر مشابه به اصالت، رسامی حکایات عجیب و غریب که اصلاً واقعیت ندارد. پاسخ به این پرسش ها قرار ذیل است: اگر تصاویر دلالت به موجود ذیروح می کرد و لوکه شبیه اصالت هم نباشد حرام است؛ چون نصوص به تحریم آن ها مطابقت می کند. در حدیثی که مسلم روایت کرده است رسول الله صلی الله علیه وسلم به عایشه رضی الله عنها امر کرد تا پرده یی را که بر دروازه  آویزان بود دور سازد؛ چون در آن پرده تصاویر اسپ های بالدار بود و طبعاً اسپ بالدار اصلاً وجود ندارد. مسلم روایت نموده است که عایشه رضی الله عنها می فرماید:

«قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ سَفَرٍ وَقَدْ سَتَّرْتُ عَلَى بَابِي دُرْنُوكًا فِيهِ الْخَيْلُ ذَوَاتُ الْأَجْنِحَةِ فَأَمَرَنِي فَنَزَعْتُه.»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از سفر بر گشت و بر دروازه درنوک(نوع از جامه) آویزان کرده بودم که در آن تصاویر اسپ های بالدار بود، برایم امر کرد و من برکندم.

دوم: تصاویر سایه دار(مجسمه ها و نقاشی): نقاشی اجسام ذیروح و مجسمه سازی به استثنای بازیچه ی اطفال حرام است. دلیل بر این احادیث ذیل است: احمد از ابو هریره رضی الله عنه روایت می کند:

قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «أتاني جبريل عليه السلام فقال: إني كنت أتيتك الليلة فلم يمنعني أن أدخل عليك البيت الذي أنت فيه إلا أنه كان في البيت تمثال رجل... فمر برأس التمثال يقطع فيصير كهيئة الشجرة... ففعل رسول الله صلى الله عليه وسلم.»

ترجمه:  پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «جبرییل نازل گردید و گفت، شب گذشته آمدم و به خاطر مجسمه مردی که درمنزل شما بود(نقاشی شده) به نزد تان نیامدم، دستور بده که سر مجسمه را ببرند تا به شکل درخت در آید.» و رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین کرد.

وعن ابن عباس، وجاءه رجل فقال: إني أصور هذه الصور، وأصنع هذه الصور، فأفتني فيها، فقال ادن مني، فدنا منه حتى وضع يده على رأسه، قال: أنبئك بما سمعت من رسول الله صلى الله عليه وسلم سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: «كل مصور في النار، يُجعل له بكل صورة صورها نفس تعذبه في جهنم، فإن كنت لا بد فاعلاً فاجعل الشجر وما لا نفس له.»

ترجمه: ابن عباس می فرماید: مردی نزد من آمد و گفت: من این تصاویر را نقاشی می کنم و این تصاویر را می سازم، در مورد این امر برایم فتوی بده. برایش گفتم: نزدیکم بیا، نزدیک شد و دستم را بر سرش نهادم و گفتم به چیزی که از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیده ام تو را آگاه می سازم، از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می فرمود: «هر نقاشی در آتش است و در برابر هر جانوری که صورت آن را کشيده است، نفسی قرار داده می شود و او را در جهنم تعذيب می کنند.» ابن عباس می گويد: اگر ناگزير هستی که اين کار را انجام دهی، پس تصوير درخت و يا هر موجود بيجانی را رسم کن.

رسامی عبارت از ترسیم صورت و چهره ی کسی یا چیزی است، که شامل مجسمه ها و نقاشی نیز می شود. نفس نقاشی و رسامی "تصویر" است. مسلم روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم، حضرت علی رضی الله عنه را به کار پنهانی فرستاد و برایش گفت، تمامی مجسمه ها و بت ها را منهدم بساز.

نقاشی هر تصویر ذیروح و لوکه سایه دار(مجسمه) باشد و یا غیر سایه دار حرام است. از تحریم تصاویر رسامی و نقاشی شده تصاویر و رسامی هایی که برای اطفال ساخته شده باشد، مستثنی است؛ مانند: رسامی های کاریکاتوری برای اطفال یا رسامی های خیالی برای سرگرمی، تسلیت، شادمانی و یا برای آموزش اطفال و... تمام این ها بنابر دلایل واردشده جایز است.

أخرج أبو داود عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: «قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم مِنْ غَزْوَةِ تَبُوكَ أَوْ خَيْبَرَ وَفِي سَهْوَتِهَا سِتْرٌ فَهَبَّتْ رِيحٌ فَكَشَفَتْ نَاحِيَةَ السِّتْرِ عَنْ بَنَاتٍ لِعَائِشَةَ لُعَبٍ فَقَالَ مَا هَذَا يَا عَائِشَةُ قَالَتْ بَنَاتِی.»

ترجمه: داوود از عایشه رضی الله عنها روایت نموده است که چنین فرمود: «رسول الله صلی الله علیه وسلم از غزوه ی تبوک یا خیبر بر گشت و در اتاق من پرده آویزان بود، باد وزید و حصه از پرده بالا گردید و بازیچه های دختران عایشه نمایان گردید، فرمود این چیست؟ گفت دخترانم.»

حدیثی را که بخاری از عایشه رضی الله عنها روایت نموده است، می فرماید:

ترجمه: با دختران ام نزد رسول اله صلی الله علیه وسلم بازی می نمودم؛ یعنی با بازیچه های به شکل دختران.

مسلم حدیثی را که ربیع بنت معوذ الانصاری رضی الله عنه روایت نموده است، می فرماید:

«...وَنَجْعَلُ-وفي رواية مسلم ونصنع- لَهُمْ اللُّعْبَةَ مِنْ الْعِهْنِ فَإِذَا بَكَى أَحَدُهُمْ عَلَى الطَّعَامِ أَعْطَيْنَاهُ ذَاكَ حَتَّى يَكُونَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ» أي تلهيهم باللعبة حتى موعد الإفطار.»

ترجمه: و برای آن ها عروسك های پشمی می ساختيم و هر وقت يكی از آن ها برای غذا گريه می كرد، او را با آن عروسك، سرگرم می كرديم تا اين كه وقت افطار فرا می رسيد.

بناً از تمامی این احادیث جایز بودن بازیچه های اطفال و لوکه به شکل مجسمه ی ذیروح هم باشد واضح می گردد؛ ازین رو ترسیم کاریکاتورهای حکایات غیر واقعی به شکل اولی جایز است؛ چون به صورت تصاویر چاپ شده می باشد. آرزومندم که پاسخ پرسش تان را بر جوانب مختلف و مرتبط به آن را دریافت کرده باشید.

برادر شما عطاء بن خلیل ابورشته

20 جمادی الثانی 1438 هـ.ق

19 ژانویه 2017م.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

جواب  سؤال

 

(ترجمه )

سؤال: جنرال سابق پرابوو سوبیانتو ۷۳ ساله در ۲۰ اکتوبر ۲۰۲۴م سوگند ریاست جمهوری  اندونیزیا را در برابر پارلمان اداء کرد. این رویداد پس از انتخابات ریاست جمهوری که در فیبروری گذشته برگزار شد و اعلام پیروزی وی در ۲۰ مارچ ۲۰۲۴م اتفاق افتاد. آمریکا نیز نیز به صورت فوری پیروزی وی را تبریک گفته، بلینکن وزیر خارجه آمریکا تبریکی خود را ارسال کردهگفت: «واشنگتن به دنبال همکاری محکمی با پرابوو است»{الجزیره، ۲۰ مارچ ۲۰۲۴}

هم‌چنین، پرابوو در ۱ اپریل ۲۰۲۴م حتی پیش از آغاز به کار رسمی خود، به چین سفر کرد و در دیدار با رئیس‌جمهور چین، شی جین‌پینگ، اظهار داشت: «کاملاً از توسعه روابط نزدیک‌ بین  اندونیزیا و چین حمایت می‌کند و مایل است سیاست دوستی که رئیس‌جمهور جوکو، با چین پیش گرفته بود، ادامه یابد» {رویترز، ۱ اپریل ۲۰۲۴}.

حالا سؤال این است؛ آیا این تبریک سریع آمریکا و سفر فوری پرابوو به چین، به معنی روابط  اندونیزیا با آمریکا و چین است؟ به عبارت دیگر، آیا سیاست  اندونیزیا نسبت به آمریکا تغییر خواهد کرد؟ سیاست  اندونیزیا در قبال چین چگونه خواهد بود؟ و سیاست  این کشور نسبت به حملات رژیم صهیونیستی به غزه چیست؟

جواب: برای جواب به این سؤالات، موارد زیر را بررسی می‌کنیم:

اول: سیاست آمریکا و  اندونیزیا:

  1. آمریکا پس از آزادی  اندونیزیا از استعمار هالند در سال ۱۹۴۹م تلاش کرد جایگزین هالند شود و از طریق ارائه کمک‌ها و قرضه‌ها نفوذ خود را در این سرزمین افزایش دهد، اما  اندونیزیا این کمک‌ها را نپذیرفت و آن‌ها را ابزاری برای سلطه‌گری دانست، آن وقت بود که آمریکا بالای آن فشارهای را  تحمیل نمود که در نهایت، رئیس‌جمهور احمد سوکارنو در سال ۱۹۵۸م به دریافت این کمک‌ها تن داد و از آن زمان آمریکا نفوذ خود را در این سرزمین گسترش داد؛ چنانچه در جستجوی اجیران برای خودش گردید و توانست که در ارتش این کشور مزدوران جدیدی که در رأس شان محمدسوهارتو قرار داشت پیدا کند و در سال 1966م دست به انقلاب علیه احمدسوکارنو بزند. آمریکا برای تقویت نفوذ خود، به حمایت از او (سوهارتو) پرداخت تا کمونیست‌ها را سرکوب کند. سپس به او کمک کرد تا تیمور شرقی را در سال ۱۹۷۵ م از استعمارگران پرتگالی آزاد کند. اما زمانی که آمریکا خواستار جدایی تیمور شرقی از  اندونیزیا شد، سوهارتو در اجرای این خواسته تعلل کرد. در پاسخ، آمریکا مشکلات اقتصادی برای او ایجاد کرد و ابزارهای مالی وابسته به آن، مانند صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، نقش مهمی در بحرانی کردن اوضاع ایفا کردند، این بحران‌ها منجر به اعتراضات دانشجویی و شورش‌هایی شد که در نهایت سوهارتو را وادار به اعلام استعفای خود در سال ۱۹۹۸م کرد، آمریکا نیز او را مانند هر مهره‌ای که در اجرای پروژه‌هایش تأخیر کند یا تاریخ مصرفش به پایان برسد، به گوشه‌ای انداخت!

  2. پس از سوهارتو، معاون او یوسف حبیبی به مدت  بیشتر از یک سال ، بین سال‌های ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹م، ریاست جمهوری  اندونیزیا را بر عهده گرفت، او خواسته‌های آمریکا را برآورده کرد؛ که از جمله این خواسته‌ها موافقت با برگزاری همه‌پرسی حق تعیین سرنوشت تیمور شرقی به عنوان مقدمه‌ای برای جدایی آن از  اندونیزیا و تعهد به عدم مطالبه مجدد این منطقه بود، او هم‌چنین نظام انتخابات را با عنوان «گذار به دموکراسی» طراحی کرد، پس از او عبد الرحمن وحید حدود دو سال، بین سال‌های ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱م حکومت را در دست داشت، اما پارلمان او را به اتهام فساد برکنار کرده و جای او را مگاوَتی سوکارنو، دختر احمد سوکارنو، نخستین رئیس‌جمهور   زن  اندونیزیا گرفت که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴م ریاست جمهوری را بر عهده داشت. در دوران او در سال ۲۰۰۲م جدایی تیمور شرقی از  اندونیزیا اعلام شد و او نیز هم‌چون سلف خود خیانت کرد!

  3. انتخابات ریاست جمهوری در  اندونیزیا طبق اصلاحات جدید به صورت مستقیم برگزار شد و رئیس‌جمهور می‌تواند حداکثر دو دوره و هر دوره به مدت ۵ سال انتخاب شود، سوسیلو بامبانگ یودهویونو از سال ۲۰۰۴ م تا ۲۰۱۴ به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد. بعد از آن در سال ۲۰۱۴ جوکو ویدودو رئيس جمهور شد و در سال ۲۰۱۹ م بار دیگر به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب گردید و دوره دوم او در اکتبر ۲۰۲۴م به پایان رسید، جوکو ویدودو در دوران خود تلاش زیادی برای حفظ وابستگی نظام  اندونیزیا به آمریکا داشت، در جریان سفر اخیر خود به آمریکا و دیدار با جوبایدن در تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۲۳م او بر تقویت شراکت استراتژیک میان دو کشور و تقویت نقش محوری اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا توافق کرد، آمریکا تلاش دارد تا با استفاده از  اندونیزیا، نفوذ خود را در این اتحادیه که شامل کشورهای متعددی است و برخی از آنها خارج از نفوذ آمریکا قرار دارند گسترش دهد، این اقدامات به منظور مقابله با چین و جلوگیری از گسترش نفوذ آن در منطقه دریای چین جنوبی صورت می‌گیرد. بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، در پیامی به مناسبت روز استقلال  اندونیزیا در تاریخ ۱۷ جولای ۲۰۲۴م به این موضوع اشاره کرد و گفت: «در گام تاریخی جدید در روابط ما، رئیس‌جمهور جوکو ویدودو و رئیس‌جمهور جو بایدن در نوامبر گذشته روابط میان ایالات متحده و  اندونیزیا را به سطح یک شراکت استراتژیک جامع ارتقا دادند.» {منبع: روزنامه الیوم السابع، ۱۷ /۸/۲۰۲۴}.

  4. در انتخابات ریاست جمهوری  اندونیزیا که در تاریخ ۱۴ فبروری ۲۰۲۴م برگزار شد، پرابوو سوبیانتو (داماد رئیس‌جمهور پیشین محمد سوهارتو) و معاون او جبران، فرزند رئیس‌جمهور وقت جوکو ویدودو، در دور اول با کسب ۵۸.۵۸ درصد آرا به پیروزی رسید. با این حال بر اساس قوانین  اندونیزیا، جبران نمی‌توانست به عنوان معاون رئیس‌جمهور نامزد شود زیرا سن او ۳۶ سال بود، در حالی که قوانین این کشور نامزدی برای مناصب عالی هم‌چون ریاست جمهوری و معاونت آن را برای افراد زیر ۴۰ سال ممنوع کرده بود؛ اما رئیس قوه قضائیه  اندونیزیا، که او نیز داماد جوکو ویدودو است، پیش از انتخابات تغییری در قوانین ایجاد کرد که به افراد زیر ۴۰ سال اجازه می‌داد برای این مناصب نامزد شوند. جوکو ویدودو پیش‌تر در فکر تمدید دورۀ ریاست جمهوری خود بود، اما موفق به انجام این کار نشد. در نتیجه، او معامله‌ای با پرابوو انجام داد تا از او حمایت کند و در بدل  آن، جبران را به عنوان معاون رئیس‌جمهور منصوب کند. دولت  اندونیزیا، از رئیس‌جمهور ویدودو گرفته تا ارتش، سازمان اطلاعات و پلیس، به صورت آشکار از انتخاب پرابوو حمایت کردند، این حمایت‌ها با مخالفتی از سوی آمریکا روبه‌رو نشد، همان‌گونه که معمولاً در چنین مواردی رخ می‌دهد.

پرابوو که توسط همکاران نظامی‌اش در ارتش به «پسر آمریکا» معروف بود، در آمریکا آموزش دیده است، از جمله در فورت بینینگ در ایالت جورجیا و فورت براگ در ایالت کارولینای شمالی، پس از اعلام رسمی پیروزی او در ۲۰ مارچ ۲۰۲۴، آمریکا نیز سریعاً این پیروزی را تبریک گفت. بلینکن وزیر خارجه آمریکا، پیام تبریکی فرستاد و اظهار داشت: «واشنتن به همکاری نزدیک با پرابوو چشم دوخته است» {منبع: الجزیره، ۲۰ مارچ ۲۰۲۴} که این امر وفاداری پرابوو به آمریکا و تقویت این وابستگی را تأیید می‌کند!

  1. پرابوو به طور رسمی به عنوان رئیس‌جمهور منصوب شد و مراسم تحلیف خود را انجام داد و سپس به تاریخ ۲۰ اکتوبر ۲۰۲۴م دولت جدید خود را تشکیل داد. در دوره انتقالی بین پیروزی او در انتخابات تا زمان آغاز به کارش به عنوان رئیس‌جمهور که حدود هفت ماه به طول انجامید هم‌چنان سمت پیشین خود را به عنوان وزیر دفاع در دولت سلفش جوکو ویدودو، حفظ کرد.

در این دوره آمریکا به تاریخ ۲۶ جولای ۲۰۲۴م مانورهای نظامی بزرگی را با  اندونیزیا در منطقه سیداوارگو واقع در جزیره جاوه که در حوزه دریای چین جنوبی قرار دارد، برگزار کرد، این مانورها به مدت دو هفته ادامه یافت و کشورهایی هم‌چون جاپان، تایلند، بریتانیا، سنگاپور، فرانسه، کانادا و نیوزلند در آن شرکت داشتند.

هم‌چنین، پرابوو در این مدت سفرهای خارجی متعددی انجام داد، از جمله سفری به آمریکا که در آن با لوید آستین، وزیر دفاع امریکا در پنتاگون دیدار کرد، سفیر آمریکا در  اندونیزیا، کمالا شریین الخضیر، اظهار داشت: «روابط کشور ما با رئیس‌جمهور جدید  اندونیزیا به سال‌ها قبل بازمی‌گردد، حتی پیش از آنکه او در سال ۲۰۱۹ م سمت وزیر دفاع را بر عهده بگیرد...» {منع: الجزیره، ۲۰ اکتبر ۲۰۲۴م». این نشان می‌دهد که روابط آمریکا با پرابوو از دوران خدمت او در ارتش، زمانی که در پایگاه‌های آمریکا تحت آموزش قرار می‌گرفت و توسط افسران آمریکایی تعلیم می‌دید، شکل گرفته بود. هم‌چنین این روابط در دوران فرماندهی او بر ارتش در زمان حکومت سوهارتو ادامه داشت. منبع:{وب‌سایت VOI - Voice of Indonesia نیز در تاریخ ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴، تنها چند روز پس از تحلیف پرابوو، مطلبی را منتشر کرد:

«وزیر دفاع  اندونیزیا، شفری شمس‌الدین، و سفیر  آمریکا در  اندونیزیا، کامالا شیرین لَخضَر، فرصت‌های همکاری دفاعی میان این دو کشور، از جمله امنیت دریایی را مورد بحث و بررسی قرار دادند، رئیس دفتر روابط عمومی دبیرخانه وزارت دفاع  اندونیزیا،  ادوین آدریان سومانتا، روز دوشنبه اعلام کرد که سفیر آمریکا به وزیر دفاع  اندونیزیا تمایل امریکا  را برای افزایش همکاری در زمینه امنیت دریایی ابراز کرده است، در نشستی که در دفتر وزارت دفاع  اندونیزیا برگزار شد، سفیر آمریکا هم‌چنین تمایل کشورش را برای ادامۀ مانورهای که در حال حاضر به صورت سالانه و منظم یک بار در  اندونیزیا برگزار می‌شود، اعلام کرد. در این دیدار، شفری از سفیر کامالا برای بازدیدش تشکر کرد و بر تعهد  اندونیزیا به تقویت شراکتی که میان این دو کشور ایجاد شده است، تأکید نمود.

با تدبر و ملاحظۀ دقیق در مطالب فوق روشن می‌شود که رئیس‌جمهور جدید  اندونیزیا، پرابوو، از زمان اعلام پیروزی‌اش در انتخابات به تاریخ ۲۰ مارچ ۲۰۲۴م تا زمان تحلیف او در ۲۰ اکتبر ۲۰۲۴م، و حتی پس از آن، هم‌چنان مسیر و منهج سلف خود حرکت می‌کند و حتی وابستگی بیش‌تری به آمریکا نشان داده است چنانچه نفوذ امریکا هم‌چنان باقی است.

دوم: سیاست چین در قبال  اندونیزیا:

  1. رابوو، رئیس‌جمهور منتخب  اندونیزیا، در حالی که هنوز رسماً صلاحیت‌های خود را بر عهده نگرفته بود، به تاریخ ۱ اپریل ۲۰۲۴م سفری به چین انجام داد و با رئیس‌جمهور این کشور، شی جین‌پینگ، دیدار کرد، او در این دیدار اظهار داشت: «به طور کامل از توسعه روابط نزدیک‌تر میان  اندونیزیا و چین حمایت می‌کنم و تمایل دارم سیاست دوستی‌ای را که رئیس‌جمهور جوکو در قبال چین دنبال می‌کرد، ادامه دهم» در مقابل، شی جین‌پینگ گفت: «پکن از دیدگاهی راهبردی و بلندمدت به روابط خود با  اندونیزیا می‌نگرد و آماده است تا همکاری‌های جامع راهبردی را بیش از پیش تعمیق بخشد» [رویترز، ۱ آوریل ۲۰۲۴]

با درک این مسأله که چین در  اندونیزیا فعالیت اقتصادی قابل توجهی دارد، چه در سطح روابط تجاری و چه در زمینه سرمایه‌گذاری. هم‌چنین، هر دو کشور از اعضای سازمان ( اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا) هستند. این وضعیت ایجاب می‌کند که روابط میان  اندونیزیا و چین به گونه‌ای مدیریت شود که  اندونیزیا در جایگاه دشمن چین قرار نگیرد، در حالی که هم‌چنان وابستگی خود را به سیاست‌های آمریکا، همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، حفظ کند.

  1. روزنامه کویتی به تاریخ ۹ نوامبر ۲۰۲۴م در وب‌سایت خود نوشت: «رئیس‌جمهور چین، شی جین‌پینگ، و رئیس‌جمهور  اندونیزیا، پرابوو سوبیانتو، در جریان مراسم امضای توافق‌نامه‌ای در تالار بزرگ خلق در پکن دست یکدیگر را فشردند، این نخستین سفر خارجی سوبیانتو پس از سه هفته از آغاز دورۀ ریاست‌جمهوری او بود، او در پکن با همتای چینی خود، شی جین‌پینگ، دیدار کرد و بر حفظ روابط نزدیک با چین، که بزرگ‌ترین شریک تجاری  اندونیزیا و یکی از مهم‌ترین سرمایه‌گذاران خارجی آن است، تأکید نمود.

پرابوو سوبیانتو، ژنرال پیشین ۷۳ ساله، در این دیدار گفت: « اندونیزیا به چین نه فقط به‌عنوان یک قدرت بزرگ، بلکه به‌عنوان یک تمدن بزرگ نگاه می‌کند.» او افزود: «این دو کشور از قرن‌ها پیش روابط نزدیکی داشته‌اند، بنابراین در شرایط کنونی جیووپلیتیکی و جغرافیای اقتصادی، طبیعی است که  اندونیزیا و چین به شرکای بسیار نزدیک در حوزه‌های متعدد تبدیل شوند»

شی جین‌پینگ نیز در این دیدار بر حمایت از دولت سوبیانتو تأکید کرد و از او بابت انتخاب چین به‌عنوان نخستین مقصد خارجی‌اش تشکر نمود، شی اظهار داشت: «من اطمینان دارم که  اندونیزیا مسیر توسعه مستقل خود را ادامه خواهد داد و در مسیر دستیابی به رفاه ملی و نوسازی کشور به موفقیت‌های جدیدی دست خواهد یافت،  اندونیزیا هم‌چنین نقش مهمی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی ایفا خواهد کرد.»

چین و  اندونیزیا از متحدان اصلی اقتصادی به شمار می‌روند، اما در خصوص حاکمیت بر دریای چین جنوبی تنش‌هایی لفظی میان آن‌ها رخ داده است، قرار است پرابوو سوبیانتو پس از سفر به پکن، به دعوت جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، راهی واشنگتن شود، این سفر بخشی از یکسفر بین‌المللی است که شامل پرو، برازیل، و بریتانیا نیز می‌شود.

با تأمل در این موضوع روشن می‌شود که روابط بین  اندونیزیا و چین فراتر از حوزه‌های تجاری نمی‌رود و این روابط تأثیری بر نفوذ سیاسی آمریکا در  اندونیزیا ندارد، تجارت محور اصلی این روابط است، اما زمانی که مسائل به نفوذ حاکمیت، و موضوع دریای چین جنوبی کشیده می‌شود، این دو کشور دچار تنش و اختلاف نظر می‌شوند!

سوم: سیاست  اندونیزیا در قبال مسائل مسلمانان

  1. روشن است که  اندونیزیا یک سرزمین اسلامی و ریشه‌دار است، چرا که مردم آن از قرن اول هجری به اسلام گرویدند، جمعیت این سرزمین نزدیک به ۳۰۰ میلیون نفر است که اکثریت آن‌ها حدود ۹۰ فیصد  مسلمان هستند،  اندونیزیا با وسعتی بیش از ۱.۹ میلیون کیلومتر مربع سرزمین پهناور و غنی از منابع طبیعی و مواد خام به شمار می‌رود، این سرزمین این ظرفیت این را دارد که به یک قدرت بزرگ تبدیل شود، به شرطی که طرح قانون اساسی اسلامی در آن به اجرا درآید و رهبری سیاسی آگاه و اسلامی، زمام امور آن را در دست گیرد.

  2. سیاست خارجی رئیس‌جمهور جدید  اندونیزیا در قبال مسائل مسلمانان، همانند سیاست‌های سلف او  بر اساس دیدگاه‌های آمریکا شکل گرفته است، پرابوو به تاریخ ۱ جون ۲۰۲۴م در سخنرانی خود در نشست گفتگوی شانگریلا، بزرگ‌ترین مجمع امنیتی آسیا که در سنگاپور برگزار شد، اظهار داشت: «پیشنهاد سه‌مرحله‌ای جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا درباره آتش‌بس در غزه، گامی در مسیر درست است.» او افزود: «در صورت لزوم و درخواستی از سوی سازمان ملل ما آماده‌ایم نیروهای گسترده‌ای برای حفظ و نظارت بر آتش‌بس اعزام کنیم و هم‌چنین امنیت را برای تمامی طرف‌ها و جنبه‌ها فراهم آوریم.» وی افزود: «پیشنهاد سه‌مرحله‌ای جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا درباره آتش‌بس در غزه گامی در مسیر درست است.» او هم‌چنین خواستار « راه‌حلی عادلانۀ برای وضعیت فلسطین» شد و گفت: «این به معنای موجودیت حقوق نه‌ تنها برای اسرائیل، بلکه به معنی داشتن حقوق مردم فلسطین، وطن، کشور و زندگی در صلح نیز می‌باشد» {منبع: رویترز، ۱ جون ۲۰۲۴}

  3.  این در حالی است که وظیفۀ او به‌عنوان رئیس‌جمهور یک کشور اسلامی این است که به یاری مردم غزه بشتابد، نیروها و تجهیزات نظامی کافی برای بازدارندگی دشمن وحشیانه‌ای که بی‌رحمانه به کشتار مردم بی‌گناه مشغول است ارسال کند، دشمنی که به‌طور عمدی کودکان، زنان، و افراد غیرمسلح را هدف قرار می‌دهد و زیرساخت‌های غیرنظامی مانند خانه‌ها، مدارس، و بیمارستان‌ها را تخریب می‌کند، تنها کمک  اندونیزیا به مردم غزه، ساخت شفاخانه   اندونیزیایی بود که آن نیز توسط رژیم یهود دشمن اسلام و مسلمانان نابود شد، این رژیم از حمایت بی‌وقفه آمریکا برخوردار است و آمریکا از آن سوی اقیانوس‌ها سلاح‌های کشنده، تجهیزات نظامی و کمک‌های گسترده را بدون توقف برایش ارسال می‌کند. با وجود این همه جنایات و حقایق رئیس‌جمهور جدید  اندونیزیا، پرابوو، روابط خود با آمریکا را بیشتر تقویت کرده و وابستگی خود را به آن افزایش داده است، این نزدیکی به دلیل روابط دیرینۀ او با آمریکا و حمایتی است که همواره از سوی آن دریافت کرده است.

  4.  با وجود چنین رویکردهای سیاسی و حکامی که در  اندونیزیا بر سر کار هستند و سیاست‌های خود را در همراهی با آمریکا تنظیم می‌کنند، فرصتی مهم و تاریخی برای این سرزمین از دست می‌رود که می‌توانست به یک قدرت بزرگ تبدیل شود، این در حالی است که اگر رهبری آگاه، اسلامی و مخلص زمام امور را به دست می‌گرفت و قانون اساسی اسلامی که برآمده از عقیده و دین اسلام ناب مردم این سرزمین است را به اجرا می‌گذاشت،  اندونیزیا می‌توانست به جایگاه شایسته‌ای در میان سرزمین‌های جهان دست یابد، چنین رهبری سیاسی می‌توانست برای اتحاد سرزمین‌های اسلامی، به‌ویژه سرزمین‌های مجاور آن مانند مالیزیا، تلاش کند و این اتحاد را به‌عنوان نقطه ارتکاز و یا مرکزی برای برپایی دولت خلافت راشده بر منهج نبوت قرار دهد.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾. [انفال:  24]

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هرگاه الله سبحانه تعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم شما را به چیزی فراخواند که مایۀ زندگی و حیات شماست از دستور شان اجابت کنید.

نهم جمادی الاول 1446هـ.ق

11نوامبر2024م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه