جمعه, ۲۷ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
مسلمانانِ با استعانت بر الله سبحانه وتعالی؛ نقشۀ غرب برای تغییر اسلام(محو اسلام سیاسی) را با اعلام خلافت ثانی بر منهج نبوت، نقش بر آب خواهند نمود
بسم الله الرحمن الرحيم

مسلمانانِ با استعانت بر الله سبحانه وتعالی؛ نقشۀ غرب برای تغییر اسلام(محو اسلام سیاسی) را با اعلام خلافت ثانی بر منهج نبوت، نقش بر آب خواهند نمود

(ترجمه)

پس از فروپاشی دولت خلافت، غرب همواره تلاش می‎نماید تا اسلام را به‌عنوان نظام زندگی، محو نموده و آن‌ را به دین کهنوتی مثل یهودیت و مسیحیت تبدیل نماید به همین دلیل، تمدن، ارزش‌ها و مفاهیم خود را برای مسلمانان تحمیل می‌کند؛ اما با این همه تلاش‌هایش‌، بازهم ناکام مانده است و حالآن‎که مسلمانان توسط برپائی خلافت بر منهج نبوت، مشتاق بازگشت اسلام در عرصۀ زندگی اند.

هم‎چنان غرب جنگ جدیدی را که به‌نام "جنگ با تروریزم" شناخته می‌شود، علیه مسلمانان راه‌اندازی نموده و اسلام را به‌عنوان یک دین نشانه گرفت و  جنگ دینی را به راه انداخت، چنان‎چه رهبرانِ جنگ‌اش، این جنگ را جنگ صلیبی نامیدند و توسط این جنگ، امریکا عراق و افغانستان را اشغال کرد و به بهانۀ مبارزه با تروریزم، مسلمانان را در تمام مناطق هدف قرار داده و در غرب و شرق بالای مسلمانان فشار آورد؛ ولی با این‌همه نتایج این جنگ به منافع غرب تمام نشد؛ چون این جنگ باعث شد تا مسلمانان بیدار شده و از غرب متنفر گردند؛ زیرا آن‎ها درک کردند که دشمن واقعی‎شان کافر استعمارگر است، به محور دین خویش گِرد آمده، فهم و تمسک خویش را به دین اسلام ازدیاد بخشیدند و بر این‌که اسلام مجدداً در زندگی شان تطبیق گردد، آگاهانه رغبت نشان دادند.

غرب از این موضوع به شدت خشم‌گین شده و متوجه ناکام شدن طرح‎اش گردیده است؛ مگر تکبر و عناد‎اش باعث طرح جدید آن گردیده که بر دو موضوع استوار است:

1. جنگ مادیی‌ را که متمایل به پیش‌برد آنست، می‌خواهد آن‌ را جنگ با تروریزم بنامد. این جنگ شامل موارد ذیل می‌گردد:

الف) جنگ نظامی و بستن پیمان‌ها: برای جلوگیری از بازگشت مجدد اسلام در عرصۀ زندگی "خلافت بر منهج نبوت" و انجام دادن هر آن‌چه که این امر، اقتضاء کند.

ب) توسط حکام خائن: از میان برداشتن کسانی‌که تلاش می‌کنند تا اسلام مجد و عزت خود را باز یافته و دوباره بر روی زمین حکم براند.

1. جنگ فکری را ‌که هدف‎اش تغییر اسلام و محو نمودن رویکرد سیاسی اسلام است تا اسلام تبدیل به دین کهنوتی شده که فقط به عبادات و اخلاقیات پرداخته حکومت و سیاست را ترک گوید.

هم‌چنین غرب تلاش می‌کند تا دیدگاه سکولاریزم را توسعه داده و باور جدائی دین از زندگی، دموکراسی و آزادی‌ها را به‌عنوان بدیل اسلام، خلافت، اخلاق و ارزش‌های‌که اسلام آن ‌را با احکام خود پایه‌گذاری نموده است، به تعریف بگیرد. آن‌چه که غرب در جنگ فکری خود نشانه گرفته و تلاش می‌کند تا آن‌ را تغییر داده و یا از لابلای مفاهیم اسلامی آن‌ را محو کند، سه چیز است:

الف) این مفهوم ‌که حاکمیت تنها از جانب الله سبحانه وتعالی است، به این معنی که اسلام باید در تمام امور زندگی توسط برپائی خلافت حاکم گردد.

ب) مفهوم دوست گرفتن و پیروی؛ یعنی این‌که تنها باید الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم و مؤمنان را دوست گرفت و از کفر و کافران بیزاری جُست.

ج) جهاد در راه الله سبحانه وتعالی.

 غرب برای تطبیق این طرح‎اش مجموعۀ از فراخوانی‌ها و رویکردها را به‌ خدمت گرفته تا اهداف‌اش را محقق سازد که از جمله می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:

  تجدید نظر در مورد پیام دین

اصطلاح "تجدید دینی" که به کثرت در بین سرزمین‎های اسلامی استفاده می‌گردد، قصداً به شکل مبهم و نامعین استفاده می‌شود تا اهداف فکری و سیاسی غرب را تأمین نماید، این اصطلاحی است که از گذشته طرح شده بود؛ ولی در این اواخر به شکل گستردۀ بالای آن تمرکز شده است. اساساً اصطلاح "تجدید" با اسلام در تضاد نیست؛ چون به معنی احیای نصوص شرعی است تا این نصوص شرعی دوباره پُر رونق شده بدان عمل گردد و بدعت‌ها، افکار و مفاهیم غربی از اسلام جدا ساخته شود. رویدادهای جاری و مشکلاتی‌که در عصر ما ایجاد شده اند، می‌توان با اسلام به آن‎ها راه‌حل داد. بنابرین تجدید ضرورتی است که امت همواره بدان نیازمند است؛ چنان‎چه از ابی هریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى رَأْسِ كُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ مَنْ يُجَدِّدُ لَهَا دِينَهَا»

(به روایت ابو داود و غیر وی که حاکم نیز آن را صحیح دانسته است)

ترجمه: الله سبحانه و تعالی در هر صد سال، برای این امت کسی را می‌فرستد تا دیناش را تجدید کند.

اما فراخوان تجدید که حکام مسلمانان خواهان آن اند، البته در پس آن غرب و مراکز پژوهشی، تحقیقاتی، کتب، خبرنگاران سرزمین‌های اسلامی، مووسیسات دینی مثل الازهر، گروه‌ها و جریان‌های اسلامی نیز صدای آن‌ را سر می‌دهند. غرب نام آن‌ را "نوگرائی(غرب‌گرائی و جهانی شدن)" نهاده است. در واقع این همه به معنی تغییر آن‌عده از مفاهیم اسلامی‌ است که مخالف منافع غرب بوده و غرب از آن احساس خطر می‌کند؛ می‌خواهد آن ‌را به‌مفاهیمی تبدیل کند که مورد قبول وی بوده و با او سری سازگاری داشته باشد، هر چند که غرب استعمارگر بوده، منابع مسلمانان را به تاراج کشیده و سرزمین و مردم مسلمان را به افساد بکشاند. در این مبحثی مهم که "شیخ محمد بن شاکر شریف" مراحل تحریف دین را در عصر حاضر که به‌نام "تجدید گرائی و اصلاح" جریان دارد، به پنج بخش تقسیم نموده است:

«اول: ابتدای این طرح همراه بشارت‌های قرن سیزدهم هجری شروع می‌شود. زمانی‌که تقابل مستقیم اسلام با فرهنگ غرب به وضوع نمایان شد؛ غرب به "تقریب ادیان" فراخواند و جهاد را فقط به "دفاع از وطن" تعبیر نمود، هم‎چنان جهاد را برای نشر و پخش اسلام رد نمود و برخی از امور غیبی را از دیدگاه علم تجربی به بحث گرفت تا در نتیجه، حقیقت آن انکار گردد؛ این مرحله را "مدرسۀ اصلاح" نام نهاد و شخصیت بارز آن شیخ "محمد عبده" بود.

دوم: غرب‎گرائی از ربع اول قرن چهاردهم هجری آغاز شد؛ چنانچه‎ غرب‎گرائی جریان فکری است که غرب، نصرانیت را در تمام عرصه‌ها به‌عنوان الگو می‌گیرد. این جریان را در بخش اجتماعی "قاسم امین" که پرچم‌دار آزادی زن بود، به پیش می‌برد. در بخش سیاسی شیخ "علی عبدالرازق" و در بخش فرهنگی "دکتور طه حسین" ممثل این دیدگاه‌ها بودند.

سوم: عصرگرائی که در میانۀ قرن چهاردهم هجری سربرآورد، فراخوان این دوره این بود که باید قرائت جدیدی از نصوص شرعی صورت گرفته و بر اساس دست‌آوردهای عصر علمی و فکری تفسیر شود، به این هدف که نصوص دینی قداست خود را از دست بدهد. روشی که ایشان در توجیه این گفتاری تحریفی خود از آن بهره می‌گرفتند، این ادعا شد که ارزش در معانی و مفهوم است نه در شکل و قالب. ایشان در واقع به مبارزه با پوشش بدن زن و حفظ عفت‎اش و نیز بازگشت به نظام سیاسی اسلام برخواسته بودند.

چهارم: جهانی شدن؛ پس از فروپاشی ساز و برگ نظام شرق در اخیر دهه هشتاد قرن بیستم، امریکا به تنهایی رهبری جهان را در دست گرفته و اصطلاح "جهانی شدن" را مروج ساخت تا تمام ملت‌ها را در نظام فکری، فرهنگی و اخلاقی خود ذوب کند. در سایۀ بوق و کرنای "جهانی شدن" با تمام توان به‌ تجدید(تحریف) آموزه‌های دینی فراخوانده شد؛ به این هدف که برای هیچ ملتی هویت ذاتی، استقلال فکری، تمدن و فرهنگی باقی نماند؛ اما خطرناک‌ترین ابزاری‌که در تحریف آموزه‌های دینی در سایۀ جهانی شدن از آن بهره می‌برند، تغییر دادن روش‌های تدریس و کشاندن آن به‌طرف سکولاریزم، تحریف تاریخ و در نهایت حذف بعضی از آیات و مواضع از مقررات مراکز آموزشی می‌باشد که این تغییر با مشارکت برخی از امریکایی‎ها صورت می‌گیرد، علاوه بر آن بالای مدارس و مراکز آموزشی دینی، فشار آورده و از ابزار قروض، بورسیه‌های تحصیلی، تشویق و تهدید استفاده می‌کنند. بر اساس مفهوم جهانی شدن، آن‌چه که از برنامه‌های آموزشی انتظار می‌رود، این است که از آن برای مفهوم "صلح جهانی" استفاده شود و این‌که اسلام به‌عنوان دینی متفاوت از سایر ادیان تحریف شده، بروز نکند.

هم‌چنان از رسانه‌ها و خطبه‌های جمعه نیز بهره می‌گیرند؛ چون مورد اخیر از تمام رسانه‌های گروهی، کاربردی قوی‌تر داشته و نوعیت خطبه‌ها را تعیین می‌کنند و سیاست خشکاندن منابع(منابع دینی مردم) را به‌پیش می‌برند. دین را از زندگی جدا نموده و تنها بر ارزش‌های عبادت، اخلاق، برخورد نیکو و علوم دنیوی تاکید دارند. خطباء را از تاختن به کفر، یهودیت و نصارانیت و ظاهر نمودن تحریفاتی‌که بر کتاب‎های آسمانی نمودند، باز می‌دارند. هم‌چنان دوره‌های آموزشی زیادی برای خطباء به‌منظور آشنا نمودن شان با مطالبات تجدید(تحریف) آموزه‌های دینی در جریان می‌باشد که یک بخش این دوره‌ها، در امریکا برگذار می‌گردد.  بر علاوه غرب می‌خواهد مردم را غرق در تولیدات فنی کند به این هدف که غرق رذایل شده و از اخلاق محو گردد و از طرفی هم اوضاع بد معیشتی و تاخیر سن ازدواج، این طرح را کمک می‌کند.  

پنجم: تحمیل تجدید(تحریف) به اجبار: در این مرحلۀ اخیر، امریکا و هم‌پیمانان صلیبی اش، حمایت‌های سخاوت‌مندانۀ خویش را به هم‌کاران خائن مسلمان خود فراهم نموده و از جرایمی‌که دولت‌های هم‌کار شان در حق مردم خویش روا می‌دارند، چشم‌پوشی می‌کنند. صلیبی‌ها برای تحمیل تغییر به ابزار "اجبار" روی آوردند که گاهی با تهدید و گاهی هم عملاً به زور متوسل می‌شوند تا از رشد نسل جدیدی‌که متمسک به فهم دین از گذشته‌گان صالح شان اند، جلوگیری کنند و هدف اصلی این است تا اسلام ویژه‌گی ثبات احکام شرعی را از دست داده و متاثر از نوگرائی و سکولاریزم گردد تا به این ترتیب، عدم بازگشت اسلام به رهبری جهان تضمین شده و نهادها و موسسات "تبشیری" بتوانند در سرزمین‌های اسلامی فعالیت نمایند.»   

بنابر این، تجدید(غرب‌گرائی و سکولاریزم) تغییر اسلام را نشانه گرفته است تا غرب کافر بتواند اسلام را از زندگی دور کرده و خود بر مسلمانان و ثروت‌های‌شان تسلط داشته باشند و سکولاریزم را در سرزمین‌های اسلامی تحمیل نماید. به همین دلیل همواره اصول و ثوابت اسلام را به منظور متزلزل نمودن هدف قرار می‌دهند، دیدگاه، عقیده، شریعت و ارزش‌ها را وارونه می‌سازند. علاوه بر تشویق نمودن غرب برای گرویدن به کفر، تلاش برای تغییر اسلام از طریق دعوت به اصلاح، تعلیق برخی از نصوص شرعی و یا هم لغو کامل آن، هم‎‎چنان فرا خواندن غرب به تجدید، عملی خبیث بوده که هدف آن فروگذاشتن افکار و مفاهیم اسلام است؛ چنان‎چه غرب تا دیروز به گمراهی، خباثت و مکاره‌گی برای تغییر اسلام تلاش می‌کرد؛ اما امروز علناً به دشمنی با اسلام برخواسته و می‌خواهد که نصوص قطعی آن ‌را تغییر دهد. از همین رو در سال‌های پسین، دعوت به ترک سنت مطهره و تنها اکتفاء نمودن به قرآن‌کریم زیاد شده است؛ چنان‎چه که در محفل رسمی‌ در مصر به‌‌خاطر گرامی‌داشت از روز ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در بیستم نوامبر برگذار شده بود. شیخ الازهر بر کسانی‌که به فروگذاشتن سنت نبوی و فقط اکتفاء نمودن به قرآن‌کریم فرا می‌خوانند تاخت و تأکید داشت که مسلمانان بر بقای سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم در کنار قرآن‌کریم اتفاق نظر دارند؛ زیرا در غیر این‌صورت سه چهارم دین ضایع خواهد شد.

در همین مناسبت در سخنانی که مخاطب آن "سیسی" بود، تبصره‌ی داشت و بیان نمود: «مشکل موجود در جهان اسلام نه به‌خاطر پیروی ما از سنت نبوی صلی الله علیه وسلم است؛ بلکه به‌خاطر قرائت اشتباه از اصول دین ماست.» هم‎چنان وی از سیسی پرسید که چه کسی بیش‌تر به اسلام ستم روا داشته است یا کسانی‌که به کنار گذاشتن سنت نبوی و اکتفاء به نصوص قرآن کریم مردم را دعوت می‌کنند ویا هم ستمی‌که ناشی از فهم اشتباه و افراط‌گونه‌ئی است که آبروی مسلمانان جهان را خدشه دار نموده است؟

و طی این سخنرانی سعد الدین هلالی استاد فقه تطبیقی در دانش‌گاه الازهر مصر در مورد مسئله‎ی کنار گذاشتن سنت نبوی صلی‎الله علیه وسلم تبصره نمود و چنین اظهاری داشت: «احادیثی‌که از پیامبر روایت شده است، یکی با دیگر در تضاد قرار دارد.» وی افزود: «مادامی‌که هرکدام از این احادیث با دیگری در تضاد قرار داشته و هر قرائت از آن در تضاد با قرائتِ دیگر قرار دارد، برماست تا از بین‎شان آن‌های را برگزینیم که مناسب عصر ماست و به‌خاطر آیندۀ خویش زندگی نموده و هم‌گام با عصر خویش به‌پیش برویم تا این‌که از اروپا، جاپان و چین عقب نمانیم، آن‎‎هایی‌که دانستند که چگونه به راحتی کشورهای خویش را بدون این‎ که با دین تجارت کنند، مدیریت کردند.»

از طرفی دیگر، بحث "اصلاح اسلام" که به معنی تغییر و تحریف اسلام در ضمن استراتیژی جدید امریکا در سال‌های اخیر مطرح شد. چنان‎چه روزنامۀ "قدس عربی" به نقل از سایت"the intercept" یاد داشت محرمانه‌ای را از وزارت خارجۀ امریکا کشف نموده که بر اساس آن، این وزارت ترامپ را توصیه نموده تا سیاست "اصلاح اسلام" را در پیش گیرد، در این یاد داشت آمده است: «هدف در برابر ایران و داعش منحل کردن این دو و افراط‌گرائی اسلامی است و باید وسایل دیپلوماتیک را یافت که ریشۀ حمایت از ایران فعلی و داعش را بخشکاند و نیاز است تا به‌شکل گسترده‌ی به اصلاح اسلام تمرکز گردد.»

این گزارش به این اشاره می‌کند که گروه "استراتیژیست‌های" وزارت خارجه این گزارش را در تابستان سال ۲۰۱۷م که شورای امنیت ملی استراتیژی دولت ترامپ را برای امنیت ملی تعیین می‌نمود، تحویل دادند؛ چنان‌چه در آن به "رقابت ایدیولوژی" تمرکز شده بود. از اینرو، وزیر خارجه وقت که "ریکس تیلرسون" خود را از سیاست خصمانۀ ترامپ علیه اسلام کنار کشید و ترامپ به‌جای آن "مایک پومپئو" وزیر خارجۀ فعلی را در ماه آپریل برگزید؛ شخصی‌که سوابق واضحی در کینه‌توزی با اسلام دارد تا جائی‌که چگونه‌گی سیاستی‌که قرار بود وی همراه اسلام در پیش گیرد، خیلی‎ها را نگران کرده بود. هم‎چنان یکی از مسئولین وزارت خارجه، صحت این یادداشت را تأیید نموده و آن‌ را یکی از یادداشت‌های دانست که برای تشکیل استراتیژی امنیت ملی استفاده شده است.

این گزارش این را نیز آشکار ساخت که در سال ۱۹۴۷م گروه استراتیژیست سیاسی در داخل وزارت که مرکزی پژوهشی در داخل وزات خارجه محسوب می‌شد، ایجاد گردید که مسئول آن در زمانی ترتیب این یاد داشت که یکی از سیاست‌مداران مطرح کابینۀ بوش و برایان هوگ بود. هم‎چنان این گزارش به این اشاره دارد که: «هوگ و گروه وی با در نظرداشت رویکردهای جهانی بر روی دیدگاه استراتیژی دراز مدت کار می‌کردند.» این دو نویسنده وقتی این یادداشت را کشف کردند که هوگ برای از بین بردن اسناد محرم اقدام کرده بود. به باور این دو نویسنده این بدان معناست که این نهاد سخت مصروف دو ایدیولوژی بوده و موادی را که به نشر می‌رساند تا به حال سابقه نداشته است، هم‎چنان این موضوع بر اساس شهادت‌های مسئولان سابق وزارت خارجه، وزارت دفاع "پنتاگون" شورای امنیت ملی، مشاوران و وکلای مدافع گفته شده است؛ چنان‌چه شاهدان فوق بیان کردند که آنان هرگز اصطلاح اختلافی و تحریک کننده "اصلاح اسلامی" را ندیده‌اند، اصطلاحی‌که شخصیت مارتین لوتر را فرا می‎خوانده تا در مدرنیته نمودن اسلامی که ریشه در تاریخ دارد، سعی و تلاش نماید. این در حالی‌ست که گمان می‌شود این اسلام در حقیقت خشونت و عقب‌گرائی است که از گذشته‎گان به ارث مانده. (منبع: قدس عربی)

در این گزارش آمده است که یادداشت فوق، جزئیاتی را راجع به چگونه‌گی تحقق آن‌چه که "اصلاح" گفته شده، ارائه نموده است که شامل نکته‌ی حساس در مورد به‌کار گیری "تقویت زنان" برای توسعۀ اهداف امپراتوری امریکا است؛ چنان‌چه در آن آمده است: «دو گروه مهم مورد هدف ماست که زنان و جوانان اند -با در نظرداشت این‌که احتمالاً تنها این دو نیستند- تمرکز نمودن بالای تقویت زن با توجه به این‌که هدف اصلی رساندن پیام به درون جهان برای تأثیر گذاشتن بر اسلام است، برای امریکا این امکان را فراهم خواهد ساخت تا عوامل اخلاقی امریکا و روایت لیبرالی خود را حفظ کند.»   

هم‌چنان این گزارش به پیامد نامطلوبی‌که تعیین کنندگان خط مشی سیاسی امریکا از آن غافل اند اشاره کرده است؛ چنان‌چه "کود گرین" مشاور پیشین وزارت خارجه می‌گوید: «ترویج اصلاح اسلام، امریکا را به‌مکانی خطرناک تبدیل خواهد نمود.» این موضوع را "قمر الهدی" مشاور سابق گروه امور جهانی و دینی که در دورۀ اوباما و نیمۀ اول حکومت ترامپ در وزارت خارجه کار می‌کرد، نیز تأیید نموده است. وی چنین اظهار می‎نماید: «امکان دارد که از فراخوان "اصلاح" برداشت غلط شود و این‌که این موضوع آجندای تخریب جوامع اسلامی است، بحثی‌که احساس تنفر از امریکا به‌خاطر کینه‌توزی با اسلام را تقویت می‌بخشد.»

از طرفی دیگر، یادداشت فرانسوی‌ منتشر شده که خواهان حذف کردن یک‌تعداد از آیات قرآن‌کریم – به زعم خود شان آیاتی‌که خواهان جنگ با یهود و نصارا است – شده اند.

صاحب این دیدگاه "فیلیپ وال" مدیر مسئول پیشین روزنامه "شارلی ابدو" فرانسه است. وی این موضوع را تحت عنوان "علیه کینه‌توزی‌های آشکار نوین" در مورد " افراط‌گرائی اسلامی" در مقاله‌ی که در روزنامه "لوباریزیان" منتشر شد، بیان داشت. وی به بهانۀ نبرد با خصومت‎های آشکار ایدۀ حذف برخی از آیات قرآن‌کریم را مطرح نموده است. فال تاکید کرده است که توانسته تأیید ۳۰۰ تن از شخصیت‌های معروف فرانسوی از جمله نیکولاس سرکوزی رئیس جمهور پیشین، ایمانوئل فالس نخست‌وزیر سابق، شارل ازنافور خوانندۀ معروف، نیرنار هنری لیفی ادیب و خبرنگار یهودی فرانسوی و جیرار دیباردیو بازی‌گر مشهور را نیز، بگیرد. هم‎چنان این یادداشت هم‌زمان با بالا گرفتن برخی از مطالبات اروپائی مبنی بر تنگ کردن عرصه بر اموالی‌که برای ساخت مساجد و سازمان‌های غیر دولتی واریز می‌گردد، شده است.

حالا آن‎که آن‎ها اسلام را با مسیحیت قیاس می‌کنند و فکر می‌کنند که می‌توانند اهداف شوم شان ‌را بالای اسلام تطبیق کنند؛ چون قبلاً "واتیکان" برخی از متون کتاب مقدس را که به ‌گفتۀ خودش ناهماهنگ و ناسازگار با عصر فعلی است، حذف نمود. آن‎ها به این باور اند که برای هیچ شخصی با ایمانی ممکن نیست که به متن دینی مقدسی باور داشته باشد؛ زیرا این کار، وی را به ارتکاب جرایم تحریک می‌کند.

هم‎چنان تلاش برای از بین بردن رویکرد اسلام سیاسی یا به تعبیر یکی از منادیان یاوه‌گوئی‎شان، نابود کردن اسلام سیاسی است که به این شکل گروه‌ها و احزابی‌که برای حاکمیت اسلام و برپائی خلافت تلاش می‌کنند، به حرکاتی مبدل شوند که کار سیاسی را ترک نموده و تنها به بخش عبادی و اخلاقی دعوت کنند؛ چنانچه موسسه "راند" در سال ۲۰۰۷م گزارش طویلی‌که متشکل از ۱۰ فصل و ۲۱۷ صفحه بود را تحت نام "ایجاد گروه‌های مسلمان میانه‌رو" به‌نشر رساند. دکتور "باسم خفاجی" مدیر مرکز پژوهش‌های بشری، این گزارش را توضیح می‌داد. در این گزارش آمده است: «در نبرد غرب با اسلام گرایان، غرب باید از موضوع استفاده از تجربۀ جنگ سرد گذشته بین دو اردوگاه سرمایه‎داری غرب و سوسیالیزم شرق استفاده کند.» هم‌چنان در این گزارش آمده است: «برای پایان دادن به فعالیت‌ جریان‌های اسلامی، می‌بایست که از اقشار فرهنگیان، رجال دین، اهل تصوف و سکولاران کشورهای اسلامی استفاده کرد.» و نیز به مسئولان امریکائی پیشنهاد می‌نماید تا بخش خاص امریکائی برای تطبیق این طرح و دور نمودن گمانه‌های مزدوری مزدوران‌اش استخدام شود و ایجاب نمی‌نماید که نهادهای دولتی این بخش مهم را به پیش ببرند.

این گزارش می‌خواهد تا این درگیری بین جهان مسلمان‌نشین عرب و اجزای دیگری غیر عرب از جهان اسلام تسری یابد و نیز این جنگ بین مسلمانان شعله‌ور گردیده و در رویاروئی با رشد جریان‌های اسلام سیاسی باید جریان‌های سکولار لیبرالی هم حمایت گردند. باید تذکر دهیم که فقط در خلال جنگ سرد، غرب و در رأس آن امریکا در مقابله با جریان راست‎ملی به حمایت از جریان اسلامی پرداخت تا قبل از آن در اواخر دهه پنجم قرن ۲۰، غرب تلاش‌های فراوانی ‌را برای استخدام ملی‌گرایان عرب در نبرد با جریان چپ مارکسیستی به‌خرج داد. این گزارش ایجاد گروه‌های میانه‌رو اسلامی را در سه مرحله ممکن می‌داند:

1. حمایت از جریان‌های کنونی؛

2. تعریف دقیق از جریان‌های که قرار است ایجاد گردد و حمایت از رشد شان؛

3.تحکیم ارزش‌های تعددگرائی و مدارا که به رشد جریان‌های مد نظر کمک نماید.

این گزارش ۱۰سوال را مطرح نموده است که این به مثابۀ امتحانی است که وسعت میانه‌روی هر گروه اسلامی را می‌سنجد و می‌بیند که این گروه اسلامی است و یا به سکولاریزم و قوانین‌اش، کنار گذاشتن حکم نمودن به اسلام، دوستی و هم‌زیستی با کفار را باور دارد. از نقطه نظر موسسه "راند" تُندرو و افراط‌گرا شامل افراد ذیل می‌گردد: کسی‌که خواهان تطبیق شریعت اسلامی، تلاش برای برپائی دولت اسلامی، حامل فکر سلفی، مردود دانستن دموکراسی، لیبرالیزم غربی و نظام‌های حقوق‌بشری‌ که مد نظر غرب است و کسی‌که این را حق خود می‌داند تا برای تغییر از وسایل فزیکی استفاده کند.

بر اساس این رویکرد، صداهای سکولاران بالا رفته و یاوه‌گوئی‎های‌شان بر اسلام و رویکرد سیاسی اسلام افزایش یافته است و هم‎چنان نوشته‌های‎شان نیز در این مورد افزایش بیشتر شده است. و در مقابل فراخوانی به حمایت از جریان‌های اسلامی که به تصوف، اخلاق و بخش‌های عبادی فرا می‌خوانند نیز زیاد شده است و یک‌تعداد از کشورها، آن‌ها را حمایت می‌کنند؛ مثلاً: کشور امارات از طریق موسسه ابوظبی "طابه" صوفی‌ها را حمایت نمود تا سمیناری را به تاریخ ۲۵ اپریل ۲۰۱۶م در "گروزنی" پایتخت چچین تحت نام " اهل سنت و جماعت کیست؟"، برای حمایت از صوفی‌های دولتی و تطبیق آجندای امریکائی برگزار کنند و هم‌چنان امارات "شورای حکماء مسلمین" را تأسیس نمود؛ چنانچه در گذشته برخی از نویسندگان و علماء عرب به این موضوع اشاره کردند، از جمله "دکتور عبدالوهاب مسیری" که چنین نگاشته بود: «در این شکی نیست که جهان غرب با اسلام در ستیز است، جریان‌های تصوف را که از طرف حکومت نیز حمایت می‌شوند، تشویق می‌کنند و بیش‌ترین کتاب‌های که اکنون در غرب منتشر می‌شود، از تألیفات محی الدین بن عربی و اشعار جلال الدین رومی است.» و نیز تألیفاتی‌که به سمت تصوف فرا می‌خواند، جوایز ادبی دریافت می‌کنند؛ مانند: جایزه  بوکر...

با در نظر داشت این حملات ددمنشانه که علیه اسلام، جریان‌های سیاسی -به‌منظور پایان دادن به فعالیت‌های جریان‌های سیاسی- ایجاد مانع برای بازگشت اسلام به‌ حکومت و تطبیق آن صورت می‌گیرد، ما به غرب که در رأس آن امریکا قرار دارد می‎گوئیم: «چه فال بدی دیدید، تیرتان چه بد منحرف شد و مکرتان زود است که دامن‌گیر خودتان گردد؛ اگر توانستید که نور ماه یا خورشید را محو کنید این کار را حتماً انجام دهید؟! الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿ يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ‏ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ [توبه:۳۲ - ۳۳]

ترجمه: آنان می‎خواهند نور الله(سبحانه وتعالی) را با(گمان‌های باطل و سخنان ناروای) دهان خود خاموش گردانند (و از گسترش اين نور كه اسلام است جلوگيری كنند) ولی الله(سبحانه وتعالی) جز اين نمی‎خواهد كه نور خود را به‌كمال رساند(و پيوسته با پيروزی اين آئين، آن‌را گسترده‌تر گرداند) هرچند كه كافران دوست نداشته باشند. الله(سبحانه وتعالی) است كه پيامبر خود(محمّد صلی الله علیه وسلم) را همراه با هدايت و دين راستين(به ميان مردم) روانه كرده است تا اين آئين(كامل و شامل) را بر همه آئين‌ها پيروز گرداند(و به منصّه ظهورش رساند) هرچند كه مشركان نپسندند.‏

 ‏چگونه می‌توانید به این هدف شوم تان برسید؛ در حالی‌که الله سبحانه وتعالی نور آسمان‌ها و زمین است و هم‌چنان برای‌تان می‌گوئیم: «اگر از بازگشت خلافت هراسانید و اموالی‌ را که صرف ساخت شبکه‌های جاسوسی اعم از "برخی عالم‌نماها و به اصطلاح متفکران" می‌کنید و نیز در تلاش ضربه به اسلام به انواع مختلف هستید، هرگز مثمر ثمر واقع نخواهد شد و نیز پایان غم‌انگیزی برای تان خواهد داشت.» الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ لِيَمِيزَ اللّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىَ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

[انفال:۳۶- ۳۷]

ترجمه: كافران اموال خود را خرج می‌كنند تا(مردمان را) از راه الله(سبحانه وتعالی و ايمان به وی) باز دارند. آنان اموال‌شان را خرج خواهند كرد؛ اما بعداً مايه حسرت و ندامتايشان خواهد گشت و شكست همخواهند خورد. بی‌گمان كافران همه‌گی به‌سوی دوزخ رانده می‎شوند و در آن گرد آورده می‎‌شوند.(اين شكست در دنيا و عذاب در آخرت همه به‌خاطر آن‌است كه) تا الله(سبحانه وتعالی) ناپاك را از پاك جدا سازد و برخی از ناپاكان را بر برخی ديگر بیافزايد و جمله‌گی ايشان را روی هم انباشته كند و آن‌گاه به دوزخشان بيندازد، آنان(در دنيا و آخرت) زيان‌كار اند.‏

اما تلاش‌هایی‌که برای تضعیف مسلمانان انجام می‌دهید و نگرانی‌ را که از بازگشت مجدد ابهت مسلمانان دارید، مسلمانان این دل‌واپسی‎تان را با تأسیس خلافت راشدۀ ثانی که بر منهج نبوت تأسیس خواهد شد، پایان خواهند داد و كسانی‎كه ستم می‌كنند، خواهند دانست كه بازگشت‎شان به‌كجا و سرنوشت‎شان چگونه است‏. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿طسم تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ نَتْلُوا عَلَيْكَ مِن نَّبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ‏ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ‏ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ﴾ ‏

‏ترجمه: طسم.‏ ‏اين‌ها آيه‌های كتاب روشن و روشن‌گرند،‏ ‏ما راست و درست، بر تو گوشه‌ی از داستان واقعی موسی و فرعون را می‎خوانيم برای(استفادۀ) كسانی‌كه مؤمن‌ اند (ومی‌خواهند در ميان انبوه مشكلات، راه خود را به سوی هدف بگشايند.)‏ فرعون در سرزمين(مصر، شروع به) استكبار و سلطه‌گری كرد و(در ميان) مردمان آن‌جا(تفرقه انداخت و آنان) را به گروه‌ها و دسته‌های مختلفی تبديل نمود.(هر گروهی و دسته‌ی به‌دفاع از افراد خود و جنگ و دشمنی با سايرين می‌پرداخت، فرعون مخصوصاً مردمان مصر را به دو گروه مشخّص قبطيان و سبطيان تقسيم كرد، و) گروهی از ايشان‌ را (كه سبطيان يعنی بنی‌اسرائيل بودند در برابر قبطيان) ضعيف و ناتوان می‌كرد. پسران‌‌شان‌ را سر می‌بريد و دختران‌شان ‌را (برای خدمت‌گذاری) زنده نگاه می‌داشت. او مسلّماً از زمره تباه‌كاران(و جنايت‌كاران تاريخ) بود.‏ ما می‎خواستيم كه به ضعيفان و ناتوانان تفضّل نمائيم و ايشان را پيشوايان و وارثان(حكومت و قدرت) سازيم‏ و ايشان‌ را در سرزمين(مصر) مستقرّ گردانيم و سلطه و حكومت‌شان دهيم و بر دست مستضعفان به فرعون و هامان و لشكريان‌شان چيزی را بنمايانيم كه از آن در هراس بودند.‏

حمد و ستایش تنها از آن الله متعال است.

نویسنده: ابو ابراهیم- قلقیلیه

مترجم: اسماعیل نصرت

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه