جمعه, ۲۷ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ادیان شرقی و تاثیر آن بر مسلمانان

  • نشر شده در تثقیفی

ادیان شرقی:

ادیان محدودی در جهان وجود دارند که اساساً از شرق-ساحه میان جاپان و هندوستان که چین را نیز دربر دارد-نشأت یافته اند. ادیان جاپانی به‏نام شینتوئیزم (Shintoism)، چینی به‏نام‏های تائویزم (Taoism) و کانفوسیانیزم (Confucianism) و ادیان هندی به‏نام‏های بودائیزم (Buddhism) و هندوئیزم (Hinduism) یاد می‏شوند. زمانی‏که از ادیان شرقی نام می‏بریم و تاثیرات آن را بر جهان و به‏ویژه بر مسلمانان مطالعه می‏کنیم، محور بحث ما را فقط دو آیین هندی یعنی بودائیزم و هندوئیزم تشکیل می‏دهد، زیرا ادیان مذکور با تعریفی که از روح ارائه دادند و پس از مطرح ساختن موضوع مادیت و معنویت انسان‏ها، تأثیر خیلی برجسته و قابل ملاحظه‏ی بر جهان گذاشتند. درین راستا، برای روشن شدن تأثیر آن‏ها بر مسلمانان، تمام تاریخ مسلمانان مطالعه نمی‏گردد بلکه مسلمانان قرون اخیر مطالعه می‏شوند و بس.

تاثیر:

افکار نیز مانند اختراعات نیازمند پیش‏زمینه اند. اساس افکار هندوئیزم و بودائیزم را در کل سمسارا (samsara) و نروانا (nirvana) تشکیل می‏دهد. سمسارا دوران همیشگی مرگ وحیات انسان است. طوری که هر انسان دارای حیات بی شماری قبل از این زندگی بوده، و بعد از مرگ نیز حیات بی شماری درپیشرو دارد و بدین ترتیب دوباره داخل دوران می‏شود؛ همین دوران را سمسارا می‏نامند. قال یادآوریست که اگر مسئله روح جاویدان و کائنات جاویدان قبلاً وجود نمی‏داشت، پیدایش سمسارا نیز ناممکن می‏بود. فکر دیگری که از این مفکوره شکل می‏گیرد نروانا می‏باشد، یعنی پایان زندگی و مرگ. فردی را تصور کنید که به این فکر معتقد است، و میلیون‏ها زندگی را پشت سر گذشتانده و باور دارد که این روند هرگز پایان نمی‏پذیرد، پس برای وی چه بهتر که از دوره منحوس و پرمصیبت کنونی زندگی خود را نجات بخشیده و به آن نقطه پایان بگذارد؟ چگونه یک انسان به این حالت نروانا می‏رسد، مرحله پایان حیات و مرگ، مرحله‏ی که هدف نهائی زندگی یک هندو یا بودائی را تشکیل می‏دهد؟ زهد، فکر دیگریست که از نروانا ترشح شده است. مثلاً هندوها را می‏بینی که بالای میخ‏ها می‏خوابند و زبان یا گلوی شان را سوراخ می‏کنند، ربط چنین رفتاری با افکار هندوئیزم دشوار نیست. ولی درعین‏حال افراد مسلمانِ به اصطلاح درویش یا فقیر را می‏بینی که به اعمال مشابهی دست می‏زنند؛ اما ربط آن با اسلام مشکل ساز است. بنأً تأثیرپذیری مسلمانان از چنین افکاری که درنتیجه آن در هندوستان و یا کشورهای دیگر به چنین اعمالی مبادرت می‏ورزند؛ قابل فهم و واضح می‏گردد.

نشنلزم اروپائی به مفاهیمی چون سکولرزم، دیموکراسی و بعضاً هم رومانتیزم به‏عنوان پیش‏زمینه نیاز داشت. ارتباط این مفاهیم با یکدیگر واضح بوده و ابهامی در زمینه وجود ندارد، مثلاً افکار مشخصی در قرن 17 و 18 میلادی مخصوصاً داروینیزم باعث ایجاد امپریالیزم قرن 19 در غرب شد، و به‏عنوان پیش زمینه برای آن عمل کرد. به همین دلیل، جای تعجب نیست که یک اروپائی از نشنلزم حرف می‏زند و درعین‏حال به دیموکراسی نیز معتقد است، زیرا هر دوی آن به یکدیگر مرتبط بوده و از یک اصل مشتق شده‏اند. ولی زمانی که یک مسلمان از دیموکراسی حرف بزند، خیلی مشکل به نظر می‏رسد که آن را از نظر اسلام توجیه کرد، زیرا کاملاً واضح است که دیموکراسی از غرب آمده و با اسلام هیچ نوع ارتباطی ندارد نه در جزئیات و نه در کلیات، هرچند برای تلفیق آن تلاش هم شود. بنأً یکی از راه‏های شناخت صحت افکار این است که افکار مذکور با اساس دین یا مذهب ارتباط داده شود تا دیده شود که آیا در دین ریشه و اصل دارد یا خیر، البته مطابقت این افکار با دین به شکل قطعی نه بلکه به شکل گمان غالب دریافت می‏گردد.

 پس‏منظر تاریخی

 افکاری هم وجود دارد که پیدایش آن‏ها به مقطعه‏های مشخص تاریخی بر می‏گردد. مثلاً، موضوع الهیت و پرستش روحانیون و اشخاص متبرک در بودائیزم که 400 سال بعد از بودا در آسیای شمالی پدید آمد، در اوایل این دین مروج نبوده و همچنین برای پیروانی که در آسیای جنوبی زیست داشتند، چیزی ناآشنا بود. همچنین فکر غالب میان عیسویان امروزی که طبق آن عیسی را هم خدا و هم بشر می‏پندارند، بعد از سال 325 میلادی به میان آمد یعنی دقیقاً سه قرن پس از عیسی. درعین‏حال، شیخ‏های صوفی قرن 13 میلادی – زمان هجوم مغول – بود که امروز اهل تصوف به اساس نظریات آن‏ها به‏وجود آمده است. علاوه برآن، دروازه اجتهاد توسط نسل اول مسلمانان نه بلکه توسط نسل‏های متأخر بسته شده است. پس پرسشی ایجاد می‏شود که چگونه بعضی افراد مذهبی ازین تلفیق‏های گوناگون متأثر گشته‏اند.

 افکار مطلق بدون درنظرداشت سیاق تاریخی

یکی از عواملی که افکار را در طول تاریخ منحرف ساخته است، مطلق‏گرائی می‏باشد. یعنی به قوانین و اصول کلی بدون درنظرداشت واقعیت و سیاق تاریخی آن استدلال شده و این نوع مطلق‏گرائی در هر دو ساحه؛ طبیعی که قانون طبیعت عنوان می‏شود و حقوقی قابل مشاهده می‏باشد. استدلال به شکل مطلق باعث می‏شود تا نه تنها یک فکر از واقعیت و موضوع‏اش دور شود بلکه بعضاً طوری انحراف کند که بعد از مدتی برای ارائه معنای مخالف آن استفاده شود. مثلاً بودائی‏ها امروز سنگ‏ها را عبادت می‏کنند درحالی‏که بودا خود به هیج خدائی معتقد نبود، همچنین عقیده تثلیث که امروزه میان عیسویان مروج است، در صدر عیسویت دیده نمی‏شد.

قوانین طبیعی مثل قانون نیوتن با قوانین دیگر از قبیل اسلامی، رومی و دارمای هندی تفاوت داشته ولی افراد زیادی هستند که با پذیرفتن یکی از آن‏ها عادت می‏کنند که به عین شیوه به تفکر بپردازند. بدون تفاوت که این فرد کمونست بوده و معتقد است که همه اشیا از ماده پیدا شده است و یا داروینست بوده که معتقد است هر که با طبیعت توافق یابد زنده می‏ماند و یا فردی بوده که معتقد است هیچ چیزی سریع‏تر از نور حرکت ندارد و یا هندو و یا بودائی بوده که به دوران فاسد زندگی و مرگ یا سمسارا معتقد است. نفس قوانین و افکار فوق مورد بحث ما نمی‏باشد، بلکه ظرفیت تفکر انسان مورد بحث است، زیرا همه گروه‏های فوق، انسان بوده و دارای فطرت یکسان بشری می‏باشند که با درنظرداشت چارچوب مشخصی که توسط اصول عقلی یا منطقی تعیین می‏گردد، به شکل مطلق و یا عام به تفکر می‏پردازند. بنأً نمی‏خواهیم بگوئیم که قانون نیوتن با قانون سمسارای هندو هیچ تفاوتی ندارد بلکه می‏خواهیم بیان کنیم که علاقمندی و تمایل همه انسان‏ها برای مطلق ساختن یک اصل به شکل افراطی دارای ریشه و اصل واحد است. مثال‏های از چنین مطلق‏گرائی را می‏توان چنین بیان نمود:-

1-  "قاعده اخف الضررین" باعث شد تا بعضی علما؛ فقه اسلامی را با واقعیت به شکل نادرست ربط داده و حتی بعضی احکام واضح و مشخص را تغییر دهند. مثلاً

الف: اشتراک در نظام‏های کفری

ب: مشروعیت بخشیدن معاملات سودی

ج: نفاق در دعوت، یعنی کتمان واقعیت حُکم اسلامی

 2- خدا در عیسویت عشق است.

تمام مفکوره‏ها و مسؤلیت‏های انسان را تغییر شکل داده و صرف به قربانی برای حضرت عیسی خلاصه نمودند.

 3- دلسوزی مطلق در ماهیانای بودائیزم

باعث شد تا پیروان آن به پرستش راهب، زاهد و الاهه افسانه‏های شان بپردازند. وهمچنان افسانه‏ی خدای گردید.

 4- عدم مداخله مطلق در اقتصاد بازار

باعث شد تا حکام درمقابل بازار و اقتصاد مسوولیت نداشته و نیز سبب شد تا سرمایه‏داران به استفاده بی‏رویه منابع اقتصادی بپردازند که نتیجه آن بحران اقتصادی است که اکنون با آن دست و پنجه نرم می‏کنیم. (دسمبر 2011)

 دین اسلام مشخصاً چهار منبع دارد: قرآن، سنت، اجماع اصحاب و قیاس. طوری که سه منبع نخست دارای منابع تاریخی بوده و به افکاری که هر سه آن دعوت می‏کنند طبیعتاً جهانی است. و به هیچ وجه امکان ندارد که انسان قرآن را بدون عربی بداند و فهم دقیق عربی نیز امکان ندارد مگر با دانستن عربی قرن هفتم میلادی. به همین ترتیب محتوای قرآن بدون شناخت دقیق جامعه‏ی که در آن نازل شد، قابل درک نمی‏باشد. سنت هم چه به شکل حدیث و چه به‏عنوان مرجع دوم اسلام دارای منبع تاریخی بوده و هیچ حدیثی وجود ندارد که فهم آن بدون کمک علوم تاریخی ممکن باشد. هم چنان اجماع اصحاب یک منبع‏ی کاملاً تاریخی است. ولی یکی از مشکلات عمده‏ی که امروزه امت مسلمه با آن دست وپنجه نرم می‏کند، عدم دسترسی وآگاهی از تاریخ است. ناگفته نیاید گذاشت که وقتی پیرامون مشکلات ومسایل فقهی و شرعی حرف می‏زنیم نباید تاریخ را به‏عنوان معیار عمل قرار دهیم. و نباید برای حل مشاکل از نصوص به شکل مطلق بدون ارتباط به تاریخ استفاده شود.

 به‏عنوان مثال، ذکر الله در حدیث آمده و کسی که زندگی رسول الله صل الله علیه وسلم را دقیق مطالعه نموده باشد هیچگاه به این نتیجه دست نمی‏یابد که فقط ذکر باعث عروج انسان از فراز کوه‏ها گردیده و یا تکرار محض الفاظ بدون درک واقعیت آن‏ها سبب تزکیه نفس می‏گردد. و چنین تعبیری اصلاً به زندگی و اعمال پیامبر صل الله علیه وسلم و اصحاب رضی الله عنه صدق نمی‏کند و فقط زمانی امکان دارد که از زندگی پیامبر و اصحابش چیزی روایت نشده باشد. پس از استدلال شرعی با چنین ادعاها، معلوم می‏شود که آن‏ها موضوع را از دیدگاه مشخصی می‏بینند که غالباً غیر اسلامی است. مثلاً تقرب به الله توسط تکرار محض الفاظ اساساً فکر هندی بوده که انسان را نابینا می‏‏سازد. گرچه چنین اشخاص برای مشروعیت بخشیدن ادعای شان از نصوص شرعی استدلال می‏کنند ولی با آن هم انگیزه شان در اصل غیر اسلامی می‏باشد. به‏گونۀ مثال فردی که به آزادی‏ها معتقد است به دلیل صلب شدن آزادی از نوشیدن شراب و مخدرات امتناع می‏ورزد. درعین‏حال زمانی که این فکر به مسلمان زاده‏ی می‏رسد، وی برای این که به آزادی علاقمند است با استدلال به قرآن حرمت آن را بیان می‏کند نه برای این که الله آن را منع کرده است. همچنین افرادی ممکن به این نتیجه برسند که نماز و روزه به صحت مفید بوده و با استدلال شرعی ادعای خود را مشروعیت بخشند. چنین خلطی سبب شد تا مسلمانان را در بعضی موارد مغشوش سازد و طریق رفع آن اینست تا ربط به اسلام کلی باشد نه عام. و چنین ربطی بدون برداشت عمومی از سیرت امکان ندارد و فهم زندگی رسول الله صل الله علیه وسلم نیز بدون دانستن عصر اصحاب میسر نمی‏باشد. زیرا تأثیرپذیری از افکار بدون دانستن سیاق تاریخی آن‏ها بیش‏تر بوده و باعث می‏شود تا انسان میکانیزم‏های متعدد افکار را اخذ و حتی بعضی اوقات سبب اختلاط و نتیجه‏ی برعکس شود. چگونه بودائیزم از حالت انفرادی در هند به حالت اجتماعی در چین تغییر شکل نمود؟ پاسخ روشن است. بودائیزم در چین با کنفوسیانیزم خلط گردید. مردم جاپان نیز با حفظ تأثیر شینتوئیزم، بودائیزم را به زین-بودائیزم (Zen-Buddhism) تغییر دادند. درین جریان، افکار اساسی تغییر نکرده بلکه مردم با تأثر از فضای فرهنگی مشخص به تعبیر افکاری پرداختند که تعبیر آن‏ها باعث چنین تغییراتی در افکار گردید. روند تغییرات و انحرافات از افکار اساسی در یک دینِ ساخته‏ی بشر امری است معمول که در طول تاریخ به وقوع می پیوندد. اما سوال این است که آیا این تغییرات و انحرافات در افکار اساسی ادیان متذکره، برای پیروان آن‏ها سوال برانگیز و قابل تشویش است یا خیر؟ در پاسخ باید گفت که این تغییرات نه تنها باعث تشویش آن‏ها نگردیده بلکه در طول زمان به‏عنوان عامل تقویت و توسعه ادیان بشری محسوب می‏گردد. چنین انحرافات ادیان سماوی را به شدت مصدوم نموده، خلوص و صحت افکار را از بین می‏برد. زیرا بر عکس ادیان بشری، خلوص و صحت افکار در ادیان سماوی از اهمیت زیادی بر خوردار می‏باشد. این واقعیت یهودیان و مسیحیان را به این دلیل که پابندی به یهودیت و مسیحیت حقیقی در میان آن‏ها وجود ندارد، متأثر نمی‏سازد. چنانچه مفکوره فرزند داشتن خدا برای مسیحیان از این جهت که مفکوره رومی است یا یونانی، بی اهمیت می‏باشد. اما برای مسلمانان چنین انحرافات قابل قبول نیست. زیرا خلوص افکار به‏ویژه افکار اساسی برای مسلمین از چنان اهمیتی برخوردار است که هر نوع تغییر در آن متصور نمی‏باشد.

 افکار هندوئی و بودائی که فرهنگ‏های دیگر را متأثر ساخته است

زهد هندوئی و بودائی که مبتنی بر افکار مشخص بوده و افکار مذکور-افکار متعلق به ادیان شرقی- از طریق عقل بشری به ميان آمده است، نه از طریق وحی الهی. زهد هندوئی و بودائی که به اساس فکری مشخصی بر می‏گردد، یکی ازین افکار می‏باشد. این افکار توسط انسان‏هائی به وجود آمده است که برخی از آن‏ها خواستار رهائی از رنج بوده و برخی دیگر به علو مقام مادی و معنوی خود می اندیشیدند و در این راستا به مقام معنوی خود ارجحیت قایل بودند، آن‏ها می‏خواستند تا خود را از احساسات بشری رها سازند. این مفکوره با فطرت بشری در تناقض قرار داشته و از همین جهت تاکنون هیچ کس به چنین هدفی نایل نگردیده است. زیرا افرادی مثل بودا وغیره به میان آمدند تا با ارتقای نفوس شان، خود را از رنج نجات دهند و بدین ترتیب تلاش نمودند تا از احساساتی خود را رهائی بخشند که احدی از بشر تا حال به آن دست نیافته است. مثلاً طفلی را تصور کنید که اصرار می‏ورزد تا موتر را پرواز دهد، هرگاه برای وی تفهیم گردد که موتر برای پرواز ساخته نشده است، ولی باز هم اصرار ورزد تا رمز پرواز موتر را دریابد، در این صورت یگانه راه حل چشم پوشی و سکوت است. الله سبحانه و تعالی خالق تمام مخلوقات وانسان بوده و هدف زندگی انسان را در روی زمین واضحاً بیان کرده است. الله سبحانه و تعالی آسمآن‏ها و زمین را برای آزمایش و امتحان انسان آفریده تا برایش آشکار سازد که چه کسانی سزاوار زندگی در جنت بوده و چه کسانی سزاوار جزا و بدبختی در دوزخ اند‏

الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ ‏

[مُلک: 2]

"همان كسی كه مرگ و زندگی را پدید آورده است تا شما را بیازماید که چه کسانی از شما اعمال بهتر و نیكوتر را انجام خواهد داد. او عزیز و بخشاینده است."

‏ إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً

[کهف:7]

"ما همه چیزهای روی زمین رابرای تزئین زمین خلق كرده‌ایم (و جهان پرزرق و برق، و پرنعمتی را برای انسان‏ها آراسته‌ایم) تا ایشان را بیازمائیم (و ببینیم از آنان) كدام یك كارِ نیكوتر را انجام می دهند"

‏ وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ ‏

[هود: 7]

"خدا آن كسی است كه آسمآن‏ها و زمین را در شش یوم آفرید و قبلاً عرش خدا بالای آب قرار داشت. این بدان جهت است تا شما را بیازماید كه چه كسانی از شما كارهای نیكو می‌كنند. اگر به آنان بگوئی که شما بعد از مرگ برانگیخته می شوید، کافران خواهند گفت که این یك جادوگری آشكاری است.‏"

زندگی میدان امتحان الهی است که درنهایت آن انسان یا به جنت می‏رود یا به دوزخ. چنین دیدگاهی نسبت به زندگی کاملاً متفاوت از دیدگاهی است که به اساس آن انسان درنهایت یا خدا می‏شود و یا هم با خدا یکجا می‏گردد. تصور مذکور تا حدی مردم را گمراه ساخته که می‏گویند: "ما به جنت یا دوزخ توجهی نداریم بلکه رضایت الله را می‏طلبیم." حتی می‏گویند: "ما خدا را مثل تجارت عبادت نمی‏کنیم." این قول شان صریحاً با قرآن درتضاد قرار دارد، زیرا قرآن مبارزه و جهاد را که یکی از فرایض دین الله است، تجارت خوانده است. این مفهوم که "ما به جنت و دوزخ توجه نداریم بلکه رضایت الله را می‏خواهیم" از دیدگاه شخصی که زبان عربی را می‏فهمد آن‏قدر پوچ و بی‏معنی است که در زبان فارسی با "جمله من از شما متشکر نه بلکه سپاسگزار هستم" برابری می‏کند. این مفکوره پوچ و بی معنی از کجا آمده است؟ الله محل دیگری به جزء جنت و دوزخ نیافریده تا مردمی که این گونه فکر می‏کنند؛ به آن راه یابند. قرآن واضحاً مسلمانان را برای ورود به بهشت تشویق و برای دوری از دوزخ انذار می‏کند، پس این‏ها چگونه به آن دو توجه نمی‏کنند. علاوه برآن، "رضوان الله" ویا رضایت الله به این معنی است که الله انسان را عذاب نمی‏کند. زیرا اعراب زمان محمد صل الله علیه وسلم زمانی‏که می‏گفتند ارباب از غلامش راضی است، چنین تعبیر می‏شد که ارباب مذکور غلامش را جزا نمی‏دهد. رضایت الله نیز با این تعبیر ارتباط دارد، بنأً رضایت الله به معنی "یکجا بودن با خدا" نیست. این تعبیر نه با قرآن ارتباط دارد و نه با سنت؛ همچنان این مفهوم از رضایت برخلاف فهم عرب از این اصطلاح در زمان نزول قرآن بوده و در تضاد با فهم اصحاب رضی الله عنه نیز قرار دارد. هرگز هدف چنین افراد رضایت الله نیست بلکه بعضاً مقصود شان عشق الله است یعنی "عاشق الله" هستند. هرچند در هیچ جائی قرآن کلمه "عشق" و یا "عاشق الله" نیامده است. حب الله نیز به معنی ترجیح اوامر و نواهی الله بر هوای انسان آمده است. بنأً مفکوره عاشق الله بودن و یا با الله یکی شدن مفکوره اسلامی نیست. پس سوالی که مطرح می‏شود این است که این مفکوره از کجا به میان آمده؟ و چگونه داخل اسلام شده؟ و به چی شکل با اسلام ربط داده شده است؟ آن‏ها استلال می‏کنند که انسان‏ها از خاک وروح خلق گردیده است. به این ترتیب که الله سبحانه و تعالی از روح خود برای آدم علیه سلام دمید و به همین دلیل آدم و اولادهایش بخشی از الله را در وجود خویش دارند.

‏ الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ ‏،‏ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ ‏،‏ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ

[سجده: 7-9]

"آن (الله) كسی است كه هر چه را آفرید، نیكو آفرید، و آفرینش انسان (اوّل) را از گل آغازید.‏ سپس خداوند ذرّیه او را از عُصاره آب (به ظاهر) ضعیف و ناچیزی (به‏نام منی) آفرید.‏ آن گاه اندام‏های او را تكمیل و آراسته كرد و از روح (متعلّق به‏خود یا به وی) در او دمید، و برای شما گوش‏ها و چشم‏ها و دل‏ها آفرید (تا بشنوید و بنگرید و بفهمید ، امّا) شما كمتر شكر (نعمت های او) را به جای می‌آورید."

درصورت مراجعه به تفسیر این آیت، به ‏ویژه تفاسیری ازقبیل طبری و جلالین، ترجمه آن را چنین خواهید یافت: الله آدم را آفرید و به وی شنوائی و بینائی عطا کرد. طبری در زمینه می‏گوید: {وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ} فَصَارَ حَیا نَاطِقًا "بنابراین آدم زنده شد وتوانایی سخن گفتن را پیدا کرد." جلالین هم درباره تفسیراین آیت چنین می‏گوید: "وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحه" أَی جَعَلَهُ حَیا حَسَّاسًا بَعْد أَنْ كَانَ جَمَادًا "الله سبحانه و تعالی آدم را از عدم آفرید و زنده گردانید وقابلیت حس کردن را در او پیدا کرد درحالی‏که این قابلیت را قبلاً نداشت." ابن کثیر می‏گوید: { وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأبْصَارَ وَالأفْئِدَةَ } یعنی: عقول، { قَلِیلا مَا تَشْكُرُونَ } و استعدادهای که الله سبحانه و تعالی برای شما اعطا کرده، خوشبختی نصیب کسی است که از استعدادهای خود در اطاعت الله سبحانه و تعالی استفاده کند. درین اواخر مردم آیت فوق را طوری تفسیر و تعبیر نمودند که گویا بخشی از الله در آدم انتقال یافته است؛ العیاذاً بالله. در قدم نخست عبارت "من روحه" دو معنی را افاده می‏کند که اولأ روح آدم وثانیأ روح الله. بنابراین ترجمه دقیق آن چنین است:- "بعداً به او شکل داد، و در او از روح (الله یا آدم) دمید." واضحاً معلوم می‏شود که این آیت از آیات متشابهات است و اگر مقصود آیت روح الله باشد، مسئله غیب بوده وانسان توانائی درک مغیبات را ندارد. پس چرا ادعا می‏شود که بخشی از الله به آدم انتقال نموده است؟ چگونه امکان دارد؟ چطور جرئت می‏کنند که بگویند بخشی از الله به آدم انتقال نموده است؟ الله سبحانه و تعالی به کسانی که آیات متشابه را تعبیر سؤ نموده و توسط آن مردمان را گمراه می‏سازند، اخطار داده است.(ر.ک: سوره آل عمران آیت 7)

بنأً آن‏ها معتقدند که بخشی از انسان الهی بوده و اشتیاق دارد تا دوباره به اصلش برگردد که همانا الله است. درین مورد صدها شعر در زبان عربی و دری نوشته شده که بر همین مفکوره استوار است. از همین جهت درتلاش اند تا به این مفکوره رنگ و بوی اسلامی داده و بدین ترتیب "وحدت الوجود" را ثابت سازند. چی دید خطرناکی نسبت به فطرت انسان؟ این مسلمانان در اصل متأثر از دید بودائیزم و هندوئیزم نسبت به زندگی و ارتباط انسان با خدا می‏باشند. چنانچه بودائی‏ها تلاش می‏نمایند تا بودا شوند؛ به این معنی که هدایت گردیده و خود را از سمسارا کاملاً آزاد نمایند. به همین ترتیب هندوها سعی می‏ورزند تا از سمسارا رهائی یافته و به نروانا دست یابند و بدین ترتیب با خدا یکی شوند. لذا مسلمانانی که ازین مفکوره متأثر اند، جنت را کاملاً بی فایده می‏یابند. دقیقاً مثل این که انسان بین دو انتخاب (با خدا یکجا شدن یا در جنت بودن) مختار قرار گیرد؟ همانند طفلی که برای پرواز موتر اصرار می‏ورزد. هندوها و بودائی‏ها برای رسیدن به چنین هدف عالی، راه زهد را در پیش گرفته ومعتقدند که از طریق تمرینات مختلف مثل یوگا وغیره می‏توانند جسم شان را تحت شکنجه و تکلیف قرار داده و به حالت نروانا دست یابند. به همین دلیل آن‏ها از اوامر دین شان به سختی و بدون کوچک‏ترین تخلف پیروی می‏کنند. درحالی‏که مسلمان زاهد، دنیا را محل امتحان می‏داند، نه محل ابدی زندگی؛ و خیروشر حوادث را مطلقاً تعبیر ننموده و نیز آینده زندگی برایش واضح نیست، بنأً به رعایت حال دیگران می‏پردازد نه به خاطر این که اشیا برای روح مضرند و نه برای این که مافوق انسان‏ها شوند و نیز نه به خاطر این که همه اشیا واقعیت نداشته و تفاوت میان اشیا امکان پذیر نمی‏باشد. بلکه وی برای رضایت الله تلاش می‏کند و رضایت وی نیز به دست نمی‏آید مگر با توجه به حالت دیگران و تنظیم امور زندگی. رضایت الله نیز به معنی یکجا شدن با الله نبوده بلکه زندگی در جنت را در پی دارد. اسلام همین است و کسی که گمان می‏کند جنت کافی نیست پس معلوم می‏شود که وی خود را به اسلام منقاد نساخته و مسلمان نمی‏باشد، همچنین تنظیم و غمخواری امور چیز دیگری نیست مگر سیاست. مسلمانان در رفتار و اعمال شان مورد امتحان قرار گرفته و اسلام محاسبه حکام را بهترین عمل خوانده است، محاسبه حکام بدون سیاست امکان پذیر نمی‏باشد. درحالی‏که بودائیزم برعکس، زندگی را واقعی نمی‏داند و از واقعیت‏ها برای نجات از رنج فرار می‏کند و از تنظیم و غمخواری امور زندگی نیز دوری می‏جوید که این امر باعث فاصله گرفتن بودائی‏ها از سیاست می‏شود. مسلمانان متأثر از این طرز دید غلط، حتی به ثواب و عذاب درحالی که از افکار اساسی اسلام اند، نیشخند می‏زنند. هندوئیزم و بودائیزم درنهایت منجر به رد کامل زندگی دنیا شده و سبب کناره گیری از آن می‏شود. بعضی مسلمانان مذهبی قرون اخیر نیز به عین افکار معتقدند. از مطالعه زندگی صحابه، واضحاً دیده می‏شود که بهترین اصحاب؛ سیاسی‏ترین آن‏ها بوده است. یعنی آن‏های که به تنظیم و غمخواری امور زندگی توجه داشتند و درعین حال زاهدترین اشخاص – با فهم دقیق مفهوم زهد از اسلام – به شمار می‏رفتند و برای این ویژگی شان هرگز استکبار نورزیده‏اند. آن‏ها زندگی را رد نکرده بلکه توجه بسیار زیاد – برای دستیابی به مقام بهتر و عالی‏تر نزد خالق شان – به تنظیم امور زندگی مردم پرداخته‏اند. ایشان با پوشیدن لباس مخصوص مثل ملاها، مولوی‏ها، قرأ و صوفی‏های امروزی خود را از سایر مردم عادی متمایز نساخته و هیچ گاهی خود را از مردم عوام بالاتر ندانسته‏اند. هم‏چنین معلوم نیست که پیرها و شیخ‏های که سیاست یا غمخواری امور زندگی را رد می‏کنند حدیث ذیل را چگونه تعبیر می‏کنند:- حدثنا محمد ثنا أحمد نا عبد الله بن أبی جعفر الرازی عن أبیه عن الربیع بن أنس عن أبی العالیة عن حذیفة قال قال رسول الله: 

من لم یهتم بأمر المسلمین فلیس منهم و من لم یصبح ویمس ناصحا لله ولرسوله ولكتابه ولإمامه ولعامة المسلمین فلیس منهم  

"کسی که به امور مسلمانان توجه ندارد، از آن‏ها (مسلمانان) نیست و کسی که صبح می‏کند یا شام می‏کند بدون آن که با الله، رسولش، کتابش، امیر مسلمانان و مجموع مسلمانان ناصح باشد (یعنی با آن‏ها مخلص نباشد) از آن‏ها (مسلمانان) به شمار نمی‏رود."

همچنین تزکیۀ نفسی که بدان عمل و دعوت می‏کنند چیزی جزء تقلید از زهد بودائی و هندوئی نیست که بعضاً پوشش اسلامی نیز داده می‏شود. چگونه می‏توان فردی را که از قضاوقدر آگاهی نداشته و نمی‏داند که فهم خیروشر اعمال برایش امکان پذیر نیست و نیز قانع نیست که رزق و اجل از جانب الله است، تزکیه شده خطاب نمود؟ تزکیه نفس یعنی اخذ و فهم مفاهیم اسلامی تا توسط آن سلوک انسان در صحنه عمل به اساس اسلام تنظیم شود. هندوئیزم درمقابل فقط عمل را برای تزکیه کافی می‏داند، حالآنکه اسلام نیت و انگیزه را نیز در اعمال مهم می‏داند. یعنی برای یک هندو فقط پابندی به مراسم تشریفاتی عبادی مهم است نه نیت، و مطلقاً باید به اعمال مذهبی پرداخت. اعمال به‏شکل مطلق اش نباید با احکام تکلیفی ووضعی در اسلام خلط گردد. زیرا در هندوئیزم چنین است که فقط عمل بدون دخالت نیت انسان را تزکیه می‏نماید. چنانچه در اسلام مفاهیم، منجر به تزکیه نفس گردیده و اعمال مسلمانان را به شکل ثابت جهت می‏بخشد.

مسلمانی که واقعاً تزکیه شده باشد به اعمال اهمیت می‏دهد زیرا می‏داند که وی برای امتحان خلق شده و امتحان نیز در اعمال می‏باشد، درعین‏حال اگر اعمال بدون نیت درست صورت گیرد، گرچه کوه‏ها را به لرزه درآورد ولی نزد خالق هیچ اهمیتی ندارد. موضوع دیگر پیدایش زهد در ادیان شرقیست که بدون مطلق‏گرائی در اعمال ممکن نبود، هچنین پیدایش آن بدون موجودیت انگیزه‏ی که انسان می‏تواند به مقام‏های عالی مثل خدا شدن یا با خدا یکجا شدن، دست یابد، امکان نداشت. همچنان رضایت الله برای چنین زاهدین مهم نبوده و بهشت نیز برای شان کفایت نمی‏کند. بدون شک مسلمانانی که از مفکوره‏های فوق متأثر گشتند، به چنین وضاحت محتوای فکر را نمی‏دانند و نه هم هندوئیزم را به‏صورت دقیق می‏شناسند. به همین دلیل مسلمانانی وجود دارند که می‏خواهند با تکرار(منترا) از فراز کوه‏ها پرواز کنند و یا بالای آب بروند و یا با الله یکجا شوند. و مسلمانانی وجود دارند که اذکار، دعاها و الفاظ مخصوصی را روزانه تکرار می‏کنند؛ چنانچه بعضی دیگر در هندوستان زبان شان را قطع نموده، سوزن ومیخ می‏خورند وبالای آتش راه می‏روند تا به مدارج عالی روحی دست یابند. علاوه برآن، می‏گویند که ما به علوم ظاهری(علم القال) یا علوم اسلامی نیاز نداریم بلکه علوم باطنی(علم الحال) را مستقیمأ از الله کسب می‏کنیم. چگونه چنین ادعا می‏نمایند؟ برای تزکیه؟ آن هم توسط خواندن(منترا)؟ بنأً برای کسی که فهم دقیق ومعلومات کامل پیرامون اسلام و هندوئیزم داشته باشد، به خوبی می‏داند که اساس تمام این مفکوره‏ها را هندئیزم تشکیل می‏دهد. نجات از قید افکار مزخرف هندوئیزم و بودائیزم ممکن نیست مگر این‏که اسلام به‏عنوان کُل با منابع تاریخی(سنت، سیره و اجماع اصحاب) درنظر گرفته شود.

إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ، الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

[بقره: 26-27]

"خداوند شرم ندارد از این كه مثال بزند به (كوچك ترین موجودات)، پشّه‌ای یا كمتر از آن. كسانی كه اهل ایمانند می‌دانند (هدف از این تمثیل چیست و) این صحیح و درست است و از جانب خدای شان می‌باشد. و امّا كسانی كه راه كفر و انكار را برگزیده‌اند، می‏گویند: خواست خدا از این مثال چیست‌؟ (باید بدانند) خدا با بیان این نوع مثال، بسیاری را سرگردان و گمراه می‌سازد، و بسی را (به سوی حق) راهنمائی می‌نماید و امّا خدا جز كج‏روان و منحرفان را با آن گمراه و حیران نمی‌گرداند. آن كسانی كه پیمانی را كه قبلاً با خدا (توسط فطرت و عقل و پیامبران) محكم بسته‌اند، می‌شكنند و آنچه را كه خدا دستور داده است كه گسیخته نشود (از قبیل: صله رحم، مودّت، مهربانی، رعایت حقوق انسانی، وغیره) می‌گسلند، و در روی زمین به فساد و تباهی دست می‌یازند، اینان بی‌گمان زیانکاران اند‏." بنابراین، این‏ها اسلام را از سیاق تاریخی‏اش دور ساخته و با گرفتن یک بخش اسلام برای توجیه افکار غلط و فاسد شان بخش دیگر آن را متروک گذاشتند. و به راستی که ایشان توسط قرآن گمراه شدند."

نویسنده: عیسی

 

ادامه مطلب...

تظاهرات حزب التحریر به خاطر دعوت به اسلام وخلافت در پاکستان جرم خوانده شد

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

به تاریخ 4 نوامبر 2015م، حزب التحریر-ولایه پاکستان تظاهرات سراسری را به منظور برملا ساختن قصاوت وبی رحمی که رژیم جابر پاکستان تحت نام «طرح اقدام ملی» علیه داعیان اسلام وخلافت مرتکب می گردد، به راه انداخت که در آن شعاری: «طرح اقدام ملی، طرح امریکائی به خاطر خاموش ساختن صدای اسلام است ودموکراسی محافظ حاکمیت امریکا وخلافت سپر مسلمانان است؛» سر می دادند.

این تظاهرات به منظور افشا سازی دستگیری علمای مخلص، سیاست مداران ومردم عامه که خواهان تطبیق شریعت از طریق خلافت به منهج نبوت اند، به راه انداخته شد. رژیم مستبد پاکستان این اهداف شوم خویش را می خواهد تحت نام «طرح اقدام ملی» به بهانه ای از بین بردن تروریزم وافراطگرائی تطبیق نمایند. چگونه دعوت بسوی اسلام در سرزمینی جرم پنداشته می شود که به نام اسلام ایجاد گردیده است؟

حکام می دانند که ممانعت از اسلام را به طور آشکارا انجام داده نمی توانند، بناً گروه های که خواهان تطبیق اسلام اند، آنان می خواهند به نام های تروریزم وافراطگرائی به گونه ای آشکار با آنها مخاصمت نموده مانع دعوت آنان گردند. کسانیکه حکام را در تطبیق اسلام ناکام می خوانند گفتارها ونوشتارهای آنان را افراطی وتندروانه می خوانند. حکام خائن پاکستان این مخلصین امت را در عقب میله های زندان تحت نام حافظت از اقدام پاکستان(POPA) انداخته اند. برعلاوه این جنایات، تقریباً یک سال دیگر از وکیل گرفتن آنان ممانعت صورت می گیرد تا محکمه ویژه به خاطر رسیدگی به دوسیه های آنان برگزار نگردد! حتی اگر گاهی محکمه آنان برگزار گردد، قاضیان مسئولیت های خوش را بخوبی انجام نمی دهند. مظاهره کننده گان خواهان خاتمه دادن به این ظلم وجنایات ورهائی عزیزان خویش اند.

حزب التحریر-ولایه پاکستان از تمام کسانیکه در عقب میله زندان به خاطر تطبیق نظام الله جل جلاله در زمین الله قرار گرفته اند، حمایت می نماید. هم چنان حزب التحریر-ولایه پاکستان به این حکام جابر وظالم هشدار می دهد که با این اطاعت کور کورانه از باداران غربی خویش با خشم امت، محکمه نظام خلافت وجزای آخرت که شدیدتر از آن است، حتماً مواجه خواهند گردید. بناً باید آنان توبه کرده وبه ظلم خویش خاتمه داده وراه را برای برگشت خلافت به منهج نبوت مساعد سازند.

وَمَن یشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَینَ لَهُ ٱلْهُدَىٰ وَیتَّبِعْ غَیرَ سَبِیلِ ٱلْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَآءَتْ مَصِیراً

] نسأ: 115[

كسی كه با رسول الله صلی علیه وسلم  دشمنی كند، بعد از آن كه(راه) هدایت(از راه ضلالت برای او) روشن شده است، و(راهی) جز راه مؤمنان در پیش گیرد؛ او را به همان جهتی كه دوستش داشته است رهنمود می‌ گردانیم  وبه دوزخش داخل می‌ گردانیم وبا آن می ‌سوزانیم ودوزخ چه بد جایگاهی است!‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

ایراد نامه ای حزب التحریر-ولایه پاکستان به سفارت ازبکستان

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

به تاریخ 28 اکتوبر 2015م، حزب التحریر-ولایه پاکستان نامه ای را تحت عنوان «رژیم ازبکستان هم در دنیا وهم در آخرت به کیفر اعمال خود خواهد رسید،» به سفارت ازبکستان در اسلام آباد صادر نمود. هدف از نامه این بود که رژیم کریموف رئیس جمهوری ازبکستان، شکنجه های شدیدی را علیه شباب حزب التحریر روز به روز بیشتر کرده است. هم چنان این نامه هشدار براین داشت که به توفیق الله سبحان وتعالی با آمدن خلافت راشده ثانی، نظام کریموف از بین خواهد رفت.

برعلاوه، این نامه تأکید بر این داشت که افراد زندانی وابسته به دولت تلاش کرده اند تا قدمات ثابت اعضای حزب التحریر را در راه مبارزه سیاسی منحرف سازند. گفتنی است که این جاسوسان حتی پاهای یک تن از اعضای حزب التحریر را به نام «احمد جان» از شهر اندیجان شکستانده وتهدید اش کردند تا خانم خود را طلاق دهد؛ اما «احمد جان» طلاق را رد کرد، تا اینکه جاسوسان در زندان «OYA-64/51» کارد را در شکم «احمد جان» داخل نمودند.

بناً در این نامه گفته شده که «سیستم داخلی زندان توسط افراد زندانی وابسته به رژیم(جاسوسان) کنترول می شود،» این افراد نیز به نوبه خود زندانیان که مخالفت سیاسی یا مخالفت فکری با کریموف دارند وبه خصوص دعوتگران مخلص حزب التحریر را اذیت وآزار می کنند. زمانی که زندانیان می خواهند با فامیل های خود در اطاق ملاقات دیدار کند این افراد داخل اطاق شده وباعث آزار واذیت زندانیان وفامیل های شان می شوند. این همه بر می گردد بر اینکه این نوع افراد از سوی اداره زندان حمایت می شوند.

چنانچه در این نامه نوشته شده: "ما تذکر می دهیم که اضافه تر از شش هزار اعضای حزب االتحریر در زندان های ازبکستان زندانی شده اند، بسیاری از آنها در سال های 1999م، زندانی شده که بیشتر از شانزده سال می شود؛ اما رژیم ازبکستان همواره سال های آنها را به بهانه های مختلف به تعویق می اندازد. این رژیم انقدر پست شده است که حتی خانم ها از چنین حالت مبرا نیستند!"

در آخر این نامه هشدار داده شده: "ما خطاب به تمام جهان می کینم که این جنایت غربی ها ومزدورانش همچو رژیم ازبکستان به کیفر اعمال خود خواهد رسید در این دنیا وبد تر از آن در آخرت در عذاب شدید خواهند بود. این در حالی است که رژیم ازبکستان این همه جنایات را به منظور ضعیف ساختن عزم واراده زندانیان انجام داده، اما بی خبر از آنکه این داعیان مخلص در اطاعت از الله سبحانه وتعالی مستحکم تر گردیده وهرگز حاضر نه خواهند شد تا به باطل سر تعظیم پائین نمایند. هم چنان با این نوع جنایات کریموف، شباب حزب التحریر هیچ گاه از هر نوع ظلم وستم نه ترسیده ونخواهد ترسید. برعکس تلاش داعیان به مراتب بیشتر شده وثابت قدم می باشند وبه توفیق الله سبحان وتعالی، دین اسلام به زدوی حاکم خواهد شد." چنانچه الله سبحان وتعالی می فرماید:

يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ

] توبه: [32

آنان می ‌خواهند نور الله را با دهان خود خاموش گردانند، ولی الله جز اين نمی ‌خواهد كه نور خود را به كمال رساند هرچند كه كافران دوست نداشته باشند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

معاون ارتش پاکستان باید منافع اسلام ومسلمانان را حفظ نماید، نه از امریکا را

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

15 اگست روز شنبه  سال جاری، سوزن رایس مشاور امنیت ملی امریکا، طی یک بازدید از پاکستان با رهبران سیاسی ونظامی این کشور ملاقات نمود. وی خواهان اقدامات جدی تر وسرکوب گرانه علیه مجاهدین مخلص وزیرستان شمالی از پاکستان گردید، تا اینکه شکست امریکا را در افغانستان جبران نماید. در همین حال اگر پاکستان این اقدام را ننماید، پول حمایت ائتلافی از طرف امریکا کم خواهد شد. بدون تعمق، رهبران سیاسی ونظامی پاکستان به این امر پشت تن داده، ادعا می نمایند که پاکستان باید این کار را انجام دهد، زیرا ازین طریق می تواند منافع اسلام ومسلمانان را نسبت به منافع امریکا حفظ نماید. در عوض آنان این ذلالت وخیانت را قبول نموده می گویند: آوردن صلح در افغانستان مسئولیت همه می باشد. درحالیکه امریکای صلیبی حتی در یک وجب از سرزمین های اسلامی حق ندارد پایگاه های خود را مستحکم سازد؛ همچنان آنان از «بودیجه حمایوی ائتلاف» به خاطر وفاداری به غلامی امریکا نمی خواهند دالرها را از دست بدهند.

آیا تاهنوز کسی است که جنگ علیه تروریزم را جنگ علیه اسلام نداند؟ آیا تاهنوز شک دارید که حملات در مناطق قبائلی به خاطر از بین بردن مجاهدین مخلص می باشد که علیه اشغال در افغانستان، مبارزه می نمایند؟ آیا تاهنوز شک وجود دارد که راحیل-نواز مانند سلف خائن خویش مشرف، کیانی وزرداری، اردوی پاکستان را مانند چوب سوخت به خاطر تأمین حضور صلیبیان، در دروازه های یگانه سلاح هستوی مسلمانان استفاده می نماید؟ آیا تاهنوز کسی شک دارد که پروسه «اقدام ملی» یک پروسه امریکائی است که می خواهد اسلام وداعیانش را در پاکستان سرکوب نماید؟

حزب التحریر از مخلصین در میان اهل قدرت می پرسد، تا چه وقت عساکر واردوی مان را به خاطر منافع امریکا قربانی می نمایند؟ تا چه وقت در برابر خیانت های سیاسی واقتصادی رهبرانشان برای منافع امریکا خاموشی اختیار نموده اید؟ آن چه زمانی خواهد بود که اردوی پاکستان آماده به جهاد، علیه صلیبیان اشغالگر در افغانستان وهندوهای مشرک در کشمیر شده و شعار «یا شهادت یا پیروزی» را سر دهند.

اما با تأسف این به همه آشکار است که همیشه رهبران ملکی ونظامی، از بطن دموکرسی ظهور نموده وهمیشه در تلاش اند تا منابع طبیعی واردوی مسلمانان را در خدمت منافع امریکا وکفار قرار دهند. این سناریو تأسف بار زمانی خاتمه خواهد یافت که افراد مخلص این اردو، دست از حمایت رهبران خائن ملکی و نظامی برداشته وبه حزب التحریر به هدف تأسیس خلافت واقعی نصرت دهند. امروز شاهدیم که امریکا با وجود داشتن ثروت ونیروی نظامی قوی در شکست دادن فقط چند هزار مجاهدین مخلص، عاجز مانده واز اردوی پاکستان کمک می خواهد. ان شاء الله با آمدن خلافت عنقریب تمام نیروی های نظامی ومجاهدین مخلص باهم خواهند پیوست، به بسیار آسانی دست امریکائی جنایت کار را از منطقه کوتاه خواهد کرد. خلافت راشده ثانی به منهاج رسول الله صلی الله علیه وسلم یگانه راه واقعی وعملی است که ضامن امنیت وثبات والگوی ترقی در زمان معاصر است. اما اگر به همین حالت باقی بمانیم سبب ذلت دنیا وجزای آخرت مان خواهد گردید.

إِنَّ اللَّهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِم

[رعد:11]

الله سبحانه وتعالی حالت هیچ قومی را تغییر نمی ‌دهد، مگر این كه آنان حالت خود را تغییر ندهند.

شهزاد شیخ

معاون سخنگوی حزب التحریر- ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

خلافت را جاگزین دیموکراسی کنید تا امت، از اوج حوادث نجات داده شود!

اعلامیه مطبوعاتی

خلافت را جاگزین دیموکراسی کنید تا امت، از اوج حوادث نجات داده شود!

(ترجمه)

از تاریخ 20 ماه جون سال 2015م بدینسو به تعداد 445 نفر در اثر گرمای شدید در سراسر دریای سند به خصوص در شهر کراچی پاکستان، جان های خود را از دست داده اند؛ البته علت این تلافات سنگین درین مدت کوتاه تنها شددت گرما نیست، بلکه کمبود آب و برق، تأثیر زیادی را درین حادثه حولناک داشته که مردم روزه دار با گرمای شدید و اختناق آور دست و پنجه نرم می کنند، و به خاطر به دست آوردن یک جرعه آب آشامیدنی سرد و دیگر تسهیلات ابتدائی اکثراً جان می دهند.

درست است که موج گرما یک حاثه طبیعی است وحاکمان توان کنترول آنرا ندارند، ولی این حاکمان نزد الله سبحانه وتعالی مسؤل هستند؛ زیرا از هشت سال گذشته تا امروز، هنگام که فصل تابستان فرا می رسد، کمبود برق و مشکلات آب به بلند ترین سطح خود می رسد، با وجود که رژیم راحیل-نواز، با چشمان فاقید خرد اش این فاجعه انسانی را نظاره می کند، به جای اینکه تلاش داشته باشد تا برای محار حادثه ونجات مردم تلاش کند، برعکس تمام انرژی و توانش را برای کشتن و نابود کردن کسانی بکاربسته است که به خاطر تطبیق اسلام کار می نمایند، و یا اینکه علیه نیروهای اشغالگر امریکا در افغانستان می جنگد.

این خائنان سیاسی ونظامی تنها بالای تطبیق اوامر امریکا تمرکز کرده و نهایت تلاش می ورزند تا به نفع جنگ امریکا وارد عمل شوند. این رژیم بی رحم و دور از عاطفه انسانی باعث شده تا میلیون ها مهاجر در شمال وزیرستان، دومین ماه رمضان شان را به دور از خانه های خود درین گرمای طاقت فرسا سپری کنند؛ اما زمانیکه مهاجرین تقاضا می کنند تا به مشکلات شان رسیده گی صورت گیرد، جوابشان با رگبار مسلسل گلوله داده می شود. چنانچه با کمال بی شرمی تکمیل موفقیت آمیز بودن اولین سال عملیات نظامی شان در مناطق قبایلی را جشن گرفتند.

اگر رژیم راحیل-نواز، رضامندی الله سبحانه وتعالی را می خواست، باید با ملت خود مهربان و به عوض پیروی کور کورانه از بادارش در واشنگتن و ضایع ساختن قدرتش در جنگ به نفع امریکا زیرا نام «مبارزه با تروریزم» از تمام توانائی و قدرت برای حل کردن مشکلات آب و برق مردمش کار می گرفت. اگر این رژیم کمی به حالت وخیم ملت خود توجه می داشت، نباید پیشبرد جنگ به نفع امریکا را در اولویت های کاری اش قرار می داد.

گذشت زمان ثابت ساخته است که مسؤلین نظام های غیر اسلامی، چه نظام دیکتاتوری وچه دموکراسی، همیشه مصؤنیت منافع امریکا را نسبت به مصؤنیت و تنظیم امور مردم اولویت داده اند. پایان بخشیدن به وضعیت فاجعه آمیز کنونی تنها با رهبریت نظامی صورت می گیرد که با تأسیس خلافت، اسلام را تطبیق کرده و خلیفه را ملزم می گرداند تا امور مسلمین را تنظیم نماید؛ چنانچه تاریخ خلفاء شاهد این قضیه است. خلیفه مسلمین هیچ گاهی مردم را در حادثات طبیعی مانند: گرما، خشک سالی، زمین لرزه و یا سیلاب تنها رها نکرده، بلکه با بهره برداری منابع دولت، مشکلات امت را مرفوع ساخته و نیز خلیفه خود را در برابر تمام امور مردم مسؤل دانسته و از حساب و کتاب روز رستا خیز سخت در هراس می باشد. اما برعکس، در نظام های دموکراسی و دیکتاتوری، حاکمان تنها با ارائه دروغ های شاخ دار و بهانه های منافقانه می خواهند برای پنج سال آینده در قدرت باقی بمانند و یا دولت مؤقتی خود را تمدید می کنند.

حزب التحریر با درک دقیق که از وضعیت امت دارد، در ماه مبارک رمضان(ماه پیروزی) تمام اهل قدرت را برای تأسیس دوباره خلافت فرا خوانده و از آنها طلب نصرت می نماید، تا با تأسیس خلافت امور امت را به شکل درست آن همان طور که اسلام امر نموده است، تنظیم نماید. چنانچه رسول الله صلی علیه و سلم می فرماید:

كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمْ الْأَنْبِيَاءُ كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ وَإِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَسَتَكُونُ خُلَفَاءُ تَكْثُرُ قَالُوا فَمَا تَأْمُرُنَا قَالَ فُوا بِبَيْعَةِ الْأَوَّلِ فَالْأَوَّلِ وَأَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ

(مسلم)

امور بنی اسرایل را انبیاء سیاست(تنظیم) می کردند و بعد از فوت آنها پیامبری دیگری می آمد، اما بعد از وفات من(حضرت محمد) پیامبری نخواهد بود، مگر خلفای زیاد می باشند. از وی صلی الله علیه و سلم پرسیدند، به ما چه دستور می دهی؟ وی صلی علیه وسلم فرمود: پس از هر کدام شان، با آنها بیعت کرده و حق شان را ادا کنید و الله سبحانه وتعالی در باره امور از آنها می پرسد. 

شهزاده شیخ

معاون سخنگوی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

زنان و کودکان یمن قربانی حملات هوائی متواتر به حمایت غرب

(ترجمه)

خبر:

      بر اساس گزارشات منتشر شده سازمان بین المللی یونیسف(UNICEF) به تاریخ 7 اپریل سال جاری، در اثر حملات هوائی طیارات سعودی علیه حوثی ها در یمن، بیشتر از 100 هزار تن ساکنان آن مناطق، ساحه مسکونی خویش را ترک نموده که بیشتر این ارقام را زنان و کودکان تشکیل می دهند. سازمان متذکره از کشتن شدن 74 طفل و زخمی شدن 44 تن دیگر از تاریخ 26 ماه مارچ، بدینسو نیز گزارش داده که این ارقام ثابت نبوده و ممکن بیشتر ازین رقم باشد. در همین حال به نقل از روزنامه رویترز دریک حمله هوائی در قریه بیت الرجال ساحه غربی مرکز شهر صنعا 3 زن و 3 کودک که اعضای یک خانواده می باشند نیز کشته شده اند. موارد فوق از جمله صدها جنایت، ظلم و ستمی است که در عملیات شدید و جنگ های داخلی درین کشور به اشاره غربیان کافر صورت گرفته و به قیمت جان زنان و کودکان معصوم یمنی تمام می شود. طی یک گزارش دیگر سازمان عفو بین الملل از کشته شدن 6 طفل زیر سن ده سال در حملات هوائی شهر صنعا به تاریخ 26 مارچ و ویران شدن خانه های که نزدیک به میدان هوائی شهر قرار داشته نیز خبر داده. این تراژیدی غم انگیز پایان نیافته به همین منوال در یک حمله هوائی به تاریخ 30 مارچ در کمپ مهاجرین داخلی الزرنگ در شمال یمن 11 طفل کشته و زخمی گردیده و در حملات دیگری به تاریخ 31 مارچ در ولایت آی بی بی، جسد 4 طفل کاملاً‎ سوخته و دو زن نیز شامل تلفات می باشد. زنان و کودکان زیادی در جنگ داخلی میان جنگجویان حوثی و نیروهای وفادار به رئیس جمهور عبد رب منصور هادی، کشته و زخمی گردیده اند.

تبصره:

            قبل از ظلم و غدر حکام عرب و تشدید طوفان عملیاتی فعلی، این سرزمین نیز با وحشت های وخیم بشری مواجه گردیده بود. طبق گزارشات روزنامه آکسفام، در هر 10 فرد یمنی 6 تن آنان به غذا، آب صحی و دیگر ضروریات اولیه ای کافی دسترسی ندارند که مبتلا بودن میلون ها طفل به سوء تغذی مثال بارز آن است. از مهاجرت 34 هزار افراد بخاطر جنگ های داخلی در داخل کشور ثبت گردیده که این زد و خوردها باعث ویران شدن خانه های شخصی، شفاخانه ها، مکان های تعلیمی، تأسیسات بنیادی، شبکه آبی و برق رسانی گردیده و جریان بیشتر فاضلاب در بعضی نقاط باعث افزایش امراض خطرناک شده و دیگر شهرها نیز به کمبود مواد اولیه مانند مواد غذائی و آب صحی مواجه اند. این همه موارد است که زندگی را برای میلیون ها زن و اطفال یمنی دشوار ساخته است. یمن یکی از نمونه های است که بیشتراً اطفال و زنان بی گنا قربانی اهداف غربی و ایزم آتش جنگ در سرزمین خود ایشان گردیده، غربیان کافر و خونخوار زمینه را مساعد ساخته آنان را مسلح می سازند، پول می دهند و این بازیگران را منحیث مهره های سیاسی برای تأمین منافع شخصی خویش که به قیمت جان بشریت تمام می گردد، بکار می برند.

      این جنگ نه میان سنی و شعیه بوده و نه میان حوثی ها و رئیس جمهور عبدرب منصورهادی و سایر بازیگران سعودی وی؛ بلکه بر عکس این جنگ میان حکومت های استعماری مانند امریکا و انگلیس بوده و آنان هر یک بازیگران خویش را به قدرت رسانده تا به منافع اقتصادی و سیاسی شخصی آنان بجنگند. اما متأسفانه حکام غدار و خائین سرزمین های اسلامی بی شرمانه یکبار دیگر سرزمین های اسلامی را برای اطفال و زنان گورستان ساخته تا بادران غربی آنان در قصرهای مجلل به عیش و عشرت پرداخته لذت ببرند. حکامیکه به صورت بی شرمانه ادعای نگهبانی از دو مسجد مقدس(مکه و مدینه) را سر می دهند ازین حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم بی خبر اند. از عبد الله بن عمر روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم را دیدم در اطراف خانه کعبه طواف کرده می گفت:

ما أطيبك وأطيب ريحك ما أعظمك وأعظم حرمتك والذي نفس محمد بيده لحرمة المؤمن أعظم عند الله حرمة من

ترجمه: چقدر محبوب هستی و چه بوی خوش داری چقدر عالی مقامی  و چه شوکت بالای داری اما به الله قسم  که نفس محمد در دست اوست که پرهیزگاری یک مومن نزد الله نسبت به پاکی تو بهتر است.

حقا که تعمق به این حقیقت پاسخ و عبرتی برای کسانی است که در ریختاندن خون برادران مسلمان خود بی باکانه مصروف اند. تاریخ 9 دهه گذشته در نبود خلیفه و سیلاب قوانین بشری در جهان اسلام باعث ضعف، نا امنی، خشونت ها واختلافات سیاسی احزاب مختلف برای بدست آوردن قدرت که توسط ابر قدرت های خارجی مورد حمایت قرار می گرفتند برای همگان روشن و آشکار است. در پهلوی این همه بدبختی ها بن بست های قومی و سمتی که زاده حکومت های غیر اسلامی در میان امت بوده و باعث برانگیختن خشم و درز طبقاتی در میان اقشار جامعه اسلامی گردیده است؛ و همچنان حقوق، وقار و زندگی عادی آنان را به بستر جنگ و بی ثباتی مبدل گردانیده که نخستین قربانیان آنان زنان و کودکان می باشند. حال زمان آن رسیده تا خویشتن را از خدمت به استعمار و غربیان رهائی بخشیده و نیز نوع حکومت داری وارده آنان که سرزمین های ما را به آتش بد بختی ها کشیده به نور خلافت عوض گردانیم. خلافت یگانه راه حل است که دست استعمار را کوتاه کرده و قوانین خاص داخلی را برای نظم اجتماعی خویش ارائه و تنفیذ می نماید. درک نظام تنفیذی و تطبیقی عمیق اسلام به مسلمانان تضمین کننده عزت، حقوق، خوشبختی و عدالت مساویانه به همه اطباعش بدون تبعیض و تعصب در هر حالت بوده که سرچشمه ای آن قوانین الهی می باشد که از جانب خالق کائنات(الله سبحانه وتعالی) الهام شده است.

داکتر نسرین نواز

عضوی دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

زنان اقصی تا هنوز چشم به راه شجاعت معتصم در میان اردوی مسلمانان اند!!

(ترجمه)

وزارت صحت عامه فلسطین از افزایش تلفات تعداد شهداء از زمان آغاز «انتفاضه فلسطین» سوم اکتوبر بدین سو خبر داده است. درین خبرنامه که به تاریخ 9 نومبر 2015م، به نشر سپرده شده است؛ به تعداد 80 تن شهید و 6 هزار تن دیگر زخمی گزارش شده است. بر اساس آمارها 4/1 حصه از شهداء را که به تعداد 17 تن می باشند، زنان وکودکان تشکیل می دهد. در میان این شهداء سه زن جوان به اسم های «بیان اسیلیح، دانیا ارشید ورشا اوایسی» نیز شامل است. سه زن دیگر نیز به شهادت رسیدند که مسن ترین ایشان زن 72 ساله به نام «ثروات الشراوی» بود که توسط عساکر اشغالگر یهود به تاریخ 6 نوامبر در منطقه «هبران الخلیل» سر بریده شده، اما آنان ادعا دارند که این زن از مقابل میدان جنگ عبور می نمود.

جنایات یهودیان از حد گذشته، مردم را به اساس گمان وخیال به قتل رسانیده وهیچ فرق میان پیر جوان، زن ومرد نمی نمایند؛ حتی کودکان از ظلم وجنایت این ظالمین در امان نیستند. چنانچه کودک خورد سال 8 ماهه به نام «ثوابتح» با استفاد از گاز خفه کن به قتل رسید. این کودک معصوم وآن پیر زن 72 ساله چه گناهی را مرتکب شده بود که این جنایت کاران آنان را به خاک وخون کشانیدند!؟ یهودیان جنایت کار از کدام کار آنها احساس تهدید وخطر می نمودند حالانکه این کودک وپیر زن توان ضرر رساندن به کسی را نداشتند؟

در پهلوی این همه جنایات، ظلم و وحشت علیه زنان، کودکان وافراد ملکی، توهین وتحقیر، باز جوئی به منظور اذیت وآزار مردم در پوسته های تلاشی، تعقیب ودستگیری، ویرانی خانه ها، ایجاد ترس، وحشت، ظلم... جنایات ظالمانه  نیز از سوی این وحشیان، کار روزانه ایشان است. مسئول خون شهدای زنان وفریاد اندوه بار این خواهران، حکام ورهبران است که بی باکانه حملات یهودیان وحشی را که در مکان اسرأ ومعراج رسوالله صلی الله علیه وسلم بسر می برند، به تماشا نشسته اند.  

کجاست شجاعت معتصم که زنان، کودکان وبزرگان مسلمان را از سیطره این غاصبین نجات دهد؟ کجاست شمشیر خالد بن ولید ویا اشک های دلسوزانه ای صلاح الدین ایوبی که به خاطر نبودن خلافت وغصب مسجد الاقصی بریزند!

ای اهل قدرت، ای  جنرالان، افسران وعساکر اردوی مسلمانان! بعد از ریختاندن خون پاک این شهداء جنگ ها وقربانی ها، ذلیل شدن وحقیر شدن، بی خانمان شدن برادران وخواهران مسلمان، آیا وقت آن نرسیده که الله سبحانه وتعالی وبندگان مؤمن الله سبحانه وتعالی را حمایت ونصرت نماید؟ آیا وقت آن نرسیده که به فریاد مردم مظلوم فلسطین ودیگر سرزمین های اسلامی پاسخ بگوید؟

ما قبلاً هم بالای شما افسران وجنرالان ندا کرده بودیم واینک بازهم  درین کمپاین «خلافت واقعی آزاد کننده اقصی ومحافظ زنانش» به خاطر آزاد ساختن زنان، کودکان، بزرگ سالان فلسطین از قتل، کشتار، بی عزتی وظلم این حکام، بازهم ندا می نمایم که به حزب التحریر جهت تأسیس خلافت راشده ثانی به منهج نبوت نصرت داده، محافظ عزت زنان مانند گذشته ها باشید. تنها خلافت می تواند فلسطین را از شرور یهودیان دوباره به امت اسلامی بسپارد. آیا به ندای ما پاسخ مثبت می دهید؟ الله سبحانه و تعالی درین رابطه می فرماید:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یحْییكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحْشَرُونَ

] انفال: 24 [

ای مؤمنان! فرمان الله سبحانه وتعالی را بپذیرید ودستور رسول او را قبول كنید، هنگامی كه شما را به چیزی دعوت كند كه به شما زندگی  بخشد وبدانید كه الله سبحانه وتعالی میان انسان ودل او جدائی می‌ اندازد وبدانید كه همگان در پیشگاه الله سبحانه وتعالی  گرد آورده می ‌شوید(وبه حساب وكتابتان رسیدگی می ‌گردد).

بخش زنان

دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

زمامداران قرغیزی علیه حجاب زنان مسلمان اند!

خبر:

به تاریخ 19 جولای 2016م نهاد اطلاعاتی «ک نیوز» مقاله‏ ی «انار باکیوفبیکوف» را تحت عنوان اعلان افتضاح آمیز: «فتنه انگیزی یا دعوت برای شناخت ملی؟» به نشر سپرد. نویسنده پرسشی را در مورد تازه ترین رویداد جنبش مسلمانان قرغیزستان مطرح می کند. دست کم از یک هفته بدین سو بحث های دوامدار در مورد نصب اعلانات در بشکیک مزکر قرغیزستان با به تصویر کشیدن دختران با حجاب ملی و شعارهای از قبیل: "ای مردم بدبخت ما، ما داریم به کدام سو روان هستیم؟!" ادامه دارد.

هم چنین به تاریخ 14 جولای 2016م، در یک کنفرانس مطبوعاتی در شهر بشکیک به افتخار بازدید انگلا مرکل نخست وزیر جرمنی و اتمبایوف رئیس جمهور قرغیزیستان در مورد ابتکار خویش مبنی برای تخصیص دادن بودجه جهت جابجا سازی شعارها در سرتاسر کشور سخنرانی کرد. این شعارهای بزرگ در جاهای مختلف بشکیک آویزان شده بودند. اتمبایوف هم چنان گفت: "در حقیقت هیچ چیزی مطابقت با ارزش های اسلام در این شعارها نیست. این به اساس حفظ ارزش های ملی، عنعنوی، لباس های ملی، زبان و فرهنگ ما است. ما هیچ ضرورت به عرب، پاکستانی، بنگلادیشی و دیگران نداریم."

تبصره:

در ماه گذشته مسلمانان قرغیزستان موضوع حجاب را جدی مورد بحث قرار داد. بعضی مسلمانانی که بصورت عموم به تعلیم و تربیه غربی مسموم گردیده اند و به سیکولران فکری تبدیل شده اند. در مورد دور ساختن حجاب از فرهنگ شان بدون ارائه شواهدی به گفته های شان سخن می زنند. بخش دیگری از مسلمانان در مورد حجاب بحث می کنند و آن ها از گذشته های شان یاد آوری کرده می گویند که حجاب در عموم بخشی از فرهنگ مردم قرغیزستان است. برای تأیید این ادعا آن ها نقل قول های از بزرگان شان را ارائه می کنند و عکس های زنان مسلمانان که حجاب دارند، چاپ کرده و وانمود می سازند که این فرهنگ عنعنوی مردم قرغیزی است.

قبلاً گفتمانی در کنفرانس زنان تحت عنوان «موقف زنان در تاریخ اسلام» به تاریخ 27 می 2016م، در شهر اوش صورت گرفته بود. در این کنفرانس صدها تن از زنان مسلمان قرغیزستان شرکت کرده بودند. این کنفرانس به یاد بود از کورمنجان دتکا(حکمران قرغیزی در قرن 19م) اختصاص داده شده بود. معلومات و عکس های این کنفرانس به زودی در شبکه های اجتماعی منتشر گردید و در آن کنفرانس بصورت خشونت آمیز بحث نمودند که تمام اشتراک کننده گان حجاب و نقاب را بتن داشتند.

افزایش سریع پوشیدن حجاب توسط مسلمانان و زنان مسلمان در قرغیزستان نگرانی بزرگی را برای حاکم خون آشام که تلاش دارد مسلمانان را از اسلام دور سازند. آن ها در مبارزه با اسلام از امامان مفسد استفاده کرده و فتوا علیه اسلام را صادر می کنند تا زورمندان را خوش سازند. هم چنان زورمندان از رسانه ها و سیکولران به چهره های ژورنالیستان و نویسنده گان استفاده می کنند. یک مثال زنده آن ژورنالیستی بنام «نارین آییپ» کسی که عکس های کنفرانس را منتشر ساخت و در فسبوک اش نظریات را در مورد آن  ارائه کرد، می باشد. وی می گوید: "من متحیر شدم و فکر کردم که آیا این قرغیزستان است یا کدام جای دیگر؟ چرا ما تمام این ها را در قرن بیست و یک داریم؟ آیا واقعاً برای نشان دادن تقوا نیاز به پوشانیدن چهره می باشد؟ گرفتن شکل ظاهری دین بدون درک معنی اصلی آن، یک کار زشت است. آیا این اسلام است یا نه؟ آیا آن ها با ایمان هستند و یا نیستند؟ فرقی نمی کند لیکن بد آنست که جامعه به سوی عقب در حرکت است." به گفته یک ژورنالیست دیگر به نام «سالیشان ژیگیتوف»  که می گوید: "چشمان شان در پشت سر شان است ما به عقب می نگریم. ما نخبه‏ ای نداریم تا ما را به پیش ببرد."

چنین برخورد با زنان مخلص مسلمان که از فرمان الله سبحانه وتعالی اطاعت می کند، از جانب بی دینان غرب استعمارگر صورت می گیرد. روی هم رفته این غرب بود که از راه های فاسد تعلیم و تربیه، عالمان دین و سیاست مداران مفسد مفکوره های پلید شان را وارد کردند که اسلام توانایی راه حل برای مشکلات مردم را ندارد و می گویند که اسلام قانون پست قرون وسطی می باشد. لیکن حقایق نشان می دهد که مفکوره سیکولران غرب دروغ محض چیزی بیش نیست که برای استعمار مادی و معنوی در سرزمین ما از آن استفاده می کنند.

وارد کردن مفکوره های سیکولریزم برای مسلمانان قرغیزستان، غرب را متیقن ساخته است که مسلمانان از لحاظ فرهنگ و ارزش های مادی بطور کلی به عقب رفته اند. ما ملاحظه می نمائیم که مسلمانان به چه اندازه در فقر زنده گی می کنند در حالی که نه از لحاظ مادی از قبیل: ساینس و تکنالوژی انکشاف کرده بلکه حتی از لحاظ ارزش های معنوی هم پیشرفت نکرده اند.

دولت جوانان را با انواع برنامه های تفریحی فاسد که دارند آن ها را در حلقات فاسد؛ مانند: شراب نوشی و یا معتاد نمودن به مواد مخدر کشانیده اند. بنابر این حکومت مطمئن است که طبقه جوان همیشه متکی و ناتوان برای حل مشکلات شان می باشند.

این حکومت نمی خواهد که مسلمانان قرغیزستان از دین خود پیروی کنند و حتی از آن اضافه که از طبقه جوان نگرانی داشته باشد. همه کس می داند که طبقه جوان قشر فعال در جامعه می باشد و این جوانان است که کوه ها را در راه شان به حرکت می آورند. همچو مثال های کافی در تاریخ مسلمانان وجود دارد، و به همه هویدا و اشکار است؛ مانند: اصحاب جوان، تابعین، مجاهدین راستین و افراد نابغه امت اسلامی که تمام جهان را روشن کردند.  

حمله حکومت بر اسلام و مسلمانان در سرزمین قرغیزستان از قبیل: حجاب، ریش، حاملین دعوت و چیزهای دیگر نشان دهنده آنست که مسلمانان قرغیزستان بیدار شده و در مجاهدت اجرای احکام الهی هستند. به هر اندازه که حکومت بر اسلام و مسلمانان حمله کند، به همان اندازه خلافت اسلامی بر منهج رسوال الله صلی الله علیه وسلم زود تر تأسیس خواهد شد. چنان چه ایشان می فرماید:

ثم تكون ملكا جبرية فتكون ما شاء الله أن تكون ثم يرفعها إذا شاء أن يرفعها ثم تكون خلافة على منهاج النبوة. ثم سكت

(رواه احمد)

 بر شما نظام های جبریه حاکم می باشد تا وقتی الله سبحانه وتعالی خواست دوام می آبد، بعد از آن هنگامی الله سبحانه وتعالی خواست آن را دور کرده بار دیگر خلافت بر روش و طریقه نبوت می آید.

ایلدار خامزین، عضو دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

راه اندازی کمپاین جهانی برای حمایت از داعیان ازبکستان

(ترجمه)

کریموف خائن، ستمگر، دشمن الله سبحانه وتعالی، اسلام ومسلمانان تا هنوز دست از کینه توزی ونفرت علیه داعیان مخلص اسلام بر نداشته است. با آنچه قبلاً مانند: جرایم سنگین که نمایانگر دشمنی علیه الله سبحانه وتعالی، پیامبر صلی الله علیه وسلم وتطبیق شریعت مرتکب شده بود، بسنده نکرده حتی می خواهد از شعایر بزرگ دین جلوگیری نماید. جنایات رژیم ظالم کریموف رئیس جمهور ازبکستان بی شمار بوده، اما به عنوان نمونه به تعداد اندکی آن اشاره می نایم:

بستن رگبار مردم ملکی در اندیجان، حذف فزیکی اشخاص که با وی مخالفت فکری دارند، حتی توهین شعایر بزرگ اسلامی چون پوشیدن حجاب، گذاشتن ریش، به سر کردن دستار، منع کارمندان دولتی از ادای نماز، مانع شدن جوانان از ورود به مسجد وممانعت از افطار دسته جمعی در ماه مبارک رمضان می باشد. برعلاوه این جنایات، رژیم سفاک وخون آشام کریموف، رفتار وحشیانه ای با زندانیان انجام داده که زندانیان در توقیف خانه های این ظالم مصؤن نبوده وبطور متداوم مورد شکنجه، ظلم وجزاهای سنگین قرار می گیرند. این همه را به خاطر انجام می دهد تا عزم، اراده وعزت زندانیان را زیر سوال برده با زندانیان مبارزه نماید، اما این محبوسین مخلص هرگز ثبات خویش را از دست نداده هنوز هم در اطاعت از الله سبحانه وتعالی ومردود دانستن باطل از خود استقامت نشان داده صبر ومبارزه می کنند.

دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر به خاطر افشای جرایم کریموف ستمگر که شب وروز به کمک حکام غربی وشرقی مرتکب این جنایت ننگین می شود، کمپاینی را به راه انداخته است تا بتواند از ظلم وبربریت که به صورت عام علیه داعیان مخلص ازبکستان وبه صورت خاص در زندان ها وتوقیف خانه ها صورت می پذیرد، پرده بردارد. بناً، از هر یک شما دعوت می نمایم تا با اشتراک خویش درین کمپاین از قهرمانانی حمایت نمائید که چون پیامبر صلی الله علیه وسلم با حکام ظالم وفرعونی مبارزه می نمایند.

این جنایات هرگز مانع گسترش دعوت حزب التحریر واحیائی دوباره زندگی اسلامی در عصر کنونی نخواهد شد. این صبر، ثبات وقربانی ها نمایانگر نزدیکی نصرت از جانب الله سبحانه وتعالی وبرگشت دین بزرگ وبا عظمت وی می باشد. الله سبحانه وتعالی چنین می فرماید:

تَبَ اللَّـهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی إِنَّ اللَّـهَ قَوِی عَزِیزٌ

] مجادله: 21 [

 الله سبحانه وتعالی چنین مقدر كرده است كه من وپیامبرانم قطعاً پیروز می‌ گردیم. بی‌ گمان الله سبحانه وتعالی نیرومند چیره است.

عثمان بخاش

رئیس دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ای حسینه خود را از عذاب الله ایمن دار؛ ورنه در روز قیامت چه غم انگیز خواهی بود!؟

خبر:

در مقابل دستگیری وشکنجه ی دو تن خانم از اعضای حزب التحریر در بنگلادیش که ‌در حال توزیع دعوت نامه ها برای اشتراک در کنفرانس اسلامی حزب التحریر تحت عنوان: «برگشت خلافت تحول اجتناب ناپذیر سیاست واقتصاد بنگلادیش» بودند؛ ‌دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر، کمپاینی را زیر عنوان: «خواهران ما را از سیاه چال های بنگلادیش آزاد سازید» به راه انداخته است، تا مفکوره عام در مورد فساد رژیم ظالم حسینه را ایجاد نماید.

تبصره:

از زمانیکه حسینه، به عنوان نخست وزیر بنگلادیش برای بار دوم در سال 2009م، به قدرت رسید، دروازه های این سرزمین را قبل از متحدان هندی اش به روی دشمنان قسم خورده ای مردم مسلمان بنگلادیش(امریکا وانگلیس) باز نمود، وبه آنها امتیازات سیاسی، ‌امنیتی واقتصادی زیادی را تفویض نمود. در آن هنگام وی مردم خود را در فقر باقی گذاشت وبه کارگران مزد اندک پرداخت نمود ودر مقابل از نیروی بشری وفرآورده ها وتولیدات آنها استفاده ای زیادی کرد که از جمله می توان مجبور نمودن مردم به کارهای شاقه در فابریکات که هیچ نوع مصونیت بشری در آنها وجود نداشت، نام برد. به همین سبب چندین حادثه در محلات کار به وقوع پیوست که در نتیجه بیشتر کارخانه ها سقوط نموده ویک تعداد دیگر از آنها آتش گرفت، که نزدیک به 1200 نفر در آن کشته وتعداد بیشتری نیز مجروح گردیدند.

با اجازه دادن شرکت های بزرگ امریکائی وانگلیسی برای کشف گاز وروغنیات منطقه بنگال، از جمله می توان از ‌شرکت امریکائی «کونوکو فیلیپس» نام برد. بنابر تحقیقات این شرکت به حجم بالا ذخائر نفت وگاز کشف گردیده است. علاوه بر شرکت های امریکائی برای شرکت های انگلیسی وهندی نیز اجازه بهره برداری از این منطقه ای سر شار از نفت وگاز، داده شده. چنانچه حسینه‌ در قبال خرید سهم گاز از شرکت «کرن» انگلیسی وقرارداد گاز وروغنیات منطقه بنگال با آن، خاموشی اختیار نموده واین همه دارای امت را به شرکت های خصوصی به فروش می رساند که در نهایت تمام مواد منطقه بنگال را به شرکت های امریکائی، انگلیسی و‌هندی به اجاره داده است.

از جانب دیگر، حسینه در جریان کمپاین انتخاباتی اش وعده سپرده بود که هیچ عملی را برخلاف اسلام انجام نمی دهد،‌ ولی تحت نام جنگ علیه «تروریزم»،‌ وی عملاً در مقابل مسلمانان مخلص وداعیان مسلمان ایستاد شد. در سال های 2009-2010م، ما شاهد شنیع ترین نوع قتل، بازداشت وشکنجه در صفوف مسلمانان بنگلادیش بودیم. بر علاوه، ‌در جریان یک ماه بعد از به قدرت رسیدن، ‌حسینه وهمکارانش در تبانی با هندوستان در امر قتل عام وحشیانه ای کارمندان نظامی همکاری نمود، وآنها را به بهانه ای وفاداری به دشمن، در زمان شورش محکوم کرد. همچنان داعیان حزب التحریر در هنگام دعوت مردم،‌ نیز از کینه توزی وی در امان نماندند، وبه تعداد بیش از 33 تن آنها را دستگیر وده ها تن دیگر آنان در حال حاضر تحت تعقیب قرار دارند.

نیروهای نظامی این رژیم، بیش از صدها تن از اعضای حزب التحریر را در راه پیمائی که به منظور رهائی برخی از اعضای حزب صورت گرفته بود، شدیداً زخمی ساختند؛ حتی زنان نیز از ظلم این رژیم مستبد در امان نیستند، چنانچه هنگام بازداشت سه تن خانم از اعضای حزب التحریر، نظامیان وحشی این رژیم، به جبر حجاب آنها را دور نموده تا آنها را بازپرسی نمایند. همچنان به جای اینکه در ماه مبارک رمضان احساسات مسلمانان مراعات نماید،‌ حسینه به پولیس دستور داد تا 30 تن از شباب حزب التحریر را دستگیر کنند.

ما همه پیروزی نخستین دولت اسلامی علیه قریش در جنگ بدر را به خاطر داریم، زمانی که آنها حق را بیان می نمودند، هیچ کسی آنها را خاموش ساخته نتوانست. حکومت مستبد حسینه ‌به دنبال ممنوع قراردادن فعالیت های شباب حزب التحریر، اقدام به دستگیری جابرانه سخنگوی رسمی این حزب در منزلش همرا باخانم واطفال آن نمود، وچند ماه بعد هنگامی که آنها در تظاهرات مبنی بر حل مسئله آب،‌ گاز وبرق اشتراک نموده بودند،‌ سخنگوی حزب ومعاونش را یکجا دستگیر کرد. حسینه مستقیماً در این رویداد دست دارد ‌واین کار را نیز به دستور نظامیان امریکائی مستقر در آنجا انجام داده است.

علاوه بر این،‌ هنگامیکه وی به بهانه ای قتل عام، افسران نظامی را تطمیع ساخته نتوانست،‌ دست به پروسه تحت نام «پاکسازی» زد، وافسرانی که به دفاع از اسلام، امنیت وحاکمیت سرزمین شان بودند را برکنار کرد. آنها به دلیل اینکه از پیامبر صلی الله علیه وسلم واسلام دفاع می نمودند به چنین روزگاری گرفتار شدند. چنانچه به «لطیف صدیقی» وزیر مخابرات مبنی بر اینکه به پیامبر صلی الله علیه وسلم توهین نموده است،‌ جزا تعیین کرد. علاوه براین، برای پولیس دستور داد تا علیه معترضان گلوله باری نمایند،‌ که در نتیجه منجر به زخم برداشتن چندین تن شد، و از جمله یک عضو حزب التحریر از ناحیه کمر وپا زخم برداشت.

آیا حسینه نمی داند که پادشاهی روز قیامت از آن الله سبحانه وتعالی است! وهمه ای آنهائی که مردم را در حالت وحشت زده وپریشانی قرار داده جنایات بزرگ مانند: کشتار بی رحمانه، ترور، شکنجه... را انجام می دهند، بدون شک در روز رستاخیز مورد باز پرس الله سبحانه وتعالی قرار خواهند گرفت:

فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا

سوگند به پروردگارت که همه ی آنها را همراه با شیاطین در روز قیامت جمع می‌ کنیم؛ سپس همه را در حالی که به زانو درآمده‌ اند، گردا گرد جهنم حاضر می ‌سازیم. سپس از هر گروه وجمعیتی، کسانی را که در برابر الله سبحانه وتعالی از همه سرکش تر بوده‌ اند، جدا می ‌کنیم. بعد از آن، ما بخوبی از کسانی که برای سوختن در آتش سزاوارترند، آگاه تریم!

] مریم: 68-70[

سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ

بزودی کسانی که مرتکب گناه شدند، در مقابل مکر که می‌ کردند، گرفتار حقارت در پیشگاه الله سبحانه وتعالی عذاب شدید خواهند شد.

] انعام: 124[

این نشانه ای از بدبختی وی خواهد بود که در محکمه ای خلافت راشده ثانی به منهج نبوت ایستاد گردد. به اذن الله سبحانه وتعالی ای حسینه، در مقابل جرم وجنایاتی که انجام داده ای، به الله سوگند در روز قیامت چه غم انگیز خواهی بود.

 

نوشته شده توسط؛ راضیه عبدالله برای

دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه