شنبه, ۲۸ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۳۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

استعمارگران کافر و حکام خائن در سرزمین های اسلامی مشترکاً علیه مسلمانان در جنگ اند!

خبر:

به تاریخ 7 نومبر 2016م، شبکه خبری انترنتی "اسپوتنیک" گزارشی را در مورد توافق نامه ی دوجانبه که میان دولت چین و تاجیکستان صورت پذیرفته بود، به نشر سپرد. درین توافق نامه طرفین در مورد تسلیم دهی افراد مجرم به کشورهای خود شان که به ارتکاب جرم های مختلف دستگیر شده بودند، توافق نمودند.

پس ازین توافق نامه هریکی ازین دو کشور می توانند با پیشنهاد یکدیگر، شهروندان مجرم خویش را به کشور خود شان برگردانند. کانگرس ملی مردم چین طی یک اعلامیه مطبوعاتی در مورد این توافق نامه گفت: «این توافق نامه نمایان گر دوستی عمیق بین دو کشور بوده و یکی از نمونه های بارز همکاری ها بین دو کشور می باشد.»  

تبصره:

رژیم رحمان در تاجیکستان نه تنها بطور مستقیم در مقابل اسلام و امت مسلمه می جنگد؛ بلکه آماده ی هرنوع همکاری با مقامات دولت چین در جنگ علیه مسلمانان در اشغال ترکستان شرقی هستند.

چرا چین مشرک باید نیازمند این توافق نامه با تاجیکستان باشد؟ حقیقت این است که تعداد زیادی ایغوری ها و مسلمانان ترکستان شرقی در تاجیکستان زنده گی می کنند. این واضح است که تعداد زیادی ایغوری ها بخاطری حفاظت از دین شان از زیر شکنجه و قتل های وحشیانه ی که توسط مقامات چینی انجام می شد، فرار نمودند. بنابر این، این توافق نامه کمک می کند تا مسلمانان ترکستان شرقی، بخاطر ظلمی که توسط دولت چین بر آنان صورت می گرفت و متهم به جدایی طلبی از چین گردیده اند، دوباره برگردانده شوند.

باید یاد آور شد که رژیم رحمان نیز در برگشتاندن فعالین اسلام گرایانی که بخاطر مذهب و فعالیت های سیاسی شان به تاجیکستان فرار نموده بودند، نقش داشته است؛ طور مثال: رحمان در جریان ملاقات اش با وزیر امور خارجه ترکیه در شهر دوشنبه به تاریخ 21 اکتوبر سال 2016م به آنان گفت: «تا شهروندان تاجیکستان را که به جرم افراطی گرایی دستگیر نموده اند، به تاجیکستان تسلیم نمایند.» علاوه بر این، به اساس گفته های وزیر امور داخله روسیه در ماه اکتوبر 2016م معلوم گردید که روسیه و تاجیکستان اطلاعاتی را در سال 2015م در مورد 992  تن که با سازمان های تروریستی دست داشتند، رد و بدل نمودند.

استعمارگران کافر و حاکمان ظالم امت مسلمه جنگ تحمیلی را علیه مسلمانان و برگشت اسلام سیاسی براه انداخته اند. آنان بخاطر جنگ علیه اسلام و مسلمانان تلاش نموده و به کمک یکدیگر می شتابند. این حالت وخیم بر مسلمانان، تا تأسیس خلافت راشده ثانی ادامه خواهد داشت. زمانی که خلافت تأسیس گردد، حکام خائن سرزمین های اسلامی را از قدرت شان سرنگون خواهد نمود. مسلمانان مدافع خواهند داشت که آن خلیفه واحد مسلمین خواهد بود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم درین مورد فرموده است:

إنما الإمام جنة يقاتل من ورائه ويتقى به

امام(خلیفه) سپر است، از عقب آن می جنگید و توسط آن محافظت می شوید.

نویسنده: عمر فارسی

ادامه مطلب...

واقعیت آن چه این روزها در سوریه-به ویژه حلب- اتفاق می افتد، چیست؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

اسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

ترکیه تماس هایش با روسیه را در این اواخر در خصوص قضیۀ سوریه، جهت از سرگیری گفتگوهائی که امریکا به منظور حل و فصل بحران سوریه به راه انداخته بود، به شدت افزایش داده؛ چنان چه بی بی سی به تاریخ 2.12.2016م در گزارشی چنین گفت: «مولود چاووش اغلو وزیر خارجه ترکیه گفته که کشورش در خصوص دست یابی به راه حلی برای بحران سوریه، با روسیه مشورت می کند. در عین حال رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه نیز قضیۀ سوریه را در جریان هفتۀ گذشته با ولادمیر پوتین همتای روس اش حد اقل سه بار از طریق تلفون به بحث و مناقشه گرفته است. هم چنین چاووش اغلو روز پنج شنبه جهت ارزیابی و بحث در مورد موضوع یاد شده، با وزیر خارجۀ روسیه دیدار و گفتگو نمود.»

 اما با وجود همه، جهان شاهد است که روسیه حملات وحشیانه اش بالای حلب را هم چنان ادامه می دهد، حتی می دانیم که به تاریخ 5.12.2016م از حق "ویتو" اش برعلیه قانونی که قرار بود در شورای امنیت به منظور آتش بس چند روزه در حلب تصویب شود، استفاده نمود. پرسش این است که چه چیزی ترکیه را وادار می کند تا باوجود این همه وحشی گری روسیه باز هم حاضر می شود با آن تماس برقرار نموده و گفتگوهای این چنینی راه بیندازد؟ پرسش دیگر این که؛ واقعیت آن چه این روزها در سوریه-به ویژه حلب- اتفاق می افتد، از چه قرار است؟ جزاکم الله خیراً.

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

برای روشن شدن پاسخ، مباحث زیر را به بررسی می گیریم:

نخست: بیشتر از دو ماه می شود که امریکا طوری وانمود می کند که گویا میانه اش با روسیه روبه وخامت گذاشته است. این موقف را امریکا پس از آن روی دست گرفت که اروپا به شدت از روسیه به خاطر شدت گرفتن حملات وحشیانۀ هوائی اش بالای حلب انتقاد نمود، هم چنین به دلیل بالاگرفتن مخالفت های مردم سوریه با نقش مکارانه ای که امریکا در قضیۀ سرزمین شان بازی می کند، می باشد.

این مخالفت ها زمانی به اوج خود رسید که برخی از گروه های نظامی نپذیرفتند در عملیات موسوم به "درع فرات" که توسط ترکیه راه اندازی شده بود، در کنار نیروهای ویژه امریکا بجنگند. این جا بود که امریکا برای وادار کردن مردم سوریه و انقلابیون به پذیرش راه حل سیاسی اش، به اهمیت راه اندازی حملات خشن تر و شدید تر نظامی پی برده و آن را پیش شرط بر برگشتن به پشت میز گفتگو و دست یابی به برخی از فکتورهای پیروزی در این بحران دانست. از آن زمان به بعد امریکا تمام مکر و نیرنگ اش را روی چند جهت مشخص متمرکز نمود:

1-      روسیه را وادار نمود هرچه عاجل تر قطعات نظامی خشن تر و کشنده تر اش را به سوریه اعزام نماید. به همین دلیل بود که یگانه ناو هواپیمابر روسیه موسوم به "کوزنیتسوف" به تاریخ 1.11.2016م، همراه با مجموعۀ امکانات خاص جنگی و موشک های ویژه اش به سواحل سوریه مواصلت نمود. این ناو به مجرد رسیدن به سواحل سوریه، فوراً شروع به راه اندازی عملیات استخباراتی بر فراز سوریه، به ویژه حلب نمود. این در حالی است که طیاره های نظامی و ابزار جنگی فراوان روس ها از قبل در سوریه، به ویژه میدان هوائی حمیمیم، مستقر می باشد.

2-      فراخواندن نیروهای بیشتر ایرانی و وابسته گان آن، به ویژه در منطقۀ حلب.

3-      سردسازی بسیاری از جبهات جنگ در سوریه توسط عربستان سعودی، ترکیه و سایر همپیمانان، به علاوۀ تأثیری که این دولت ها توسط دالرهای شان بالای برخی از گروه های جنگی سوریه گذاشتند، یاد آور شد. این اقدامات باعث گردید آتش بس ها و مصالحه ها-به گونۀ خطرناکی- افزایش یابد و اتوبوس های فراوانی به چشم خورد که انقلابیون را با فامیل های شان به سمت شهر ادلب انتقال می داد. هدف از این اقدامات؛ باز کردن مجال برای حکومت سوریه بود تا کمک هایش را به سوی جبهات سرد شدۀ ادلب سرازیر نماید.

به علاوۀ تمام موارد یاد شده؛ دولت های فوق الذکر تمام تلاش شان را به خرج دادند تا آتش فتنه را در داخل خود حلب بیفروزند و نتیجه آن برخوردهائی بود که میان انقلابیون محاصره شده رخ داد، اما به فضل و مرحمت الله متعال این برخوردها خیلی زود خنثی گردید.

4-      به علاوۀ موارد فوق؛ عملیاتی را که اردوغان زیر نام "درع فرات" راه اندازی نموده بود، هم چنان ادامه یافت. هدف از این عملیات جلب و جذب شمار بیشتری از گروه های جنگی وابسته به ترکیه به سوی جنگ الباب بود که پس از جنگ جرابلس راه اندازی گردیده بود تا به این ترتیب جبهات واقعی جنگ در حلب را تضعیف نماید، جبهاتی که توانائی شکستن محاصرۀ کشندۀ شهر حلب و نجات آن را داشت. بخش عربی اسکای نیوز به تاریخ 28.11.2016م در خبری چنین گفت: «گزارش های میدانی می رساند که دلیل اصلی این که مخالفان مسلح سوریه یک سوم مناطق شان در شرق حلب را از دست دادند این است که شمار زیادی از نیروهای جنگی شان جبهات حلب را به منظور کمک به نیروهای ترکیه در جنگ برعلیه داعش و گروه های کرد ترک نموده و به عملیات "درع فرات" پیوستند.»

رامی عبدالرحمن مدیر کمیتۀ حقوق بشر سوریه روز دو شنبه در اظهاراتی به بخش عربی اسکای نیوز چنین گفت: «دستورهائی از جانب ترکیه به شماری از افراد وابسته به ارتش آزاد رسیده و از آنان خواسته شده بود تا به نیروهائی بپیوندند که زیر نام عملیات "درع فرات" برعلیه داعش می جنگند. این عملیات را انقره دو ماه قبل برعلیه داعش و کردها راه اندازی نمود، زیرا انقره بیم دارد که مبادا داعش و کردها بالای مناطق مرزی سوریه با ترکیه تسلط پیدا کنند. عبدالرحمن اظهار داشت: دلیل اصلی و رمز شکست مخالفان، همانا مداخلۀ ترکیه می باشد؛ زیرا گروه های وابسته به خود اش را که در ارتش آزاد فعالیت می نمودند، فراخوانده و آنان را سرگرم جنگ اش بر علیه داعش و کردها نمود و این کار باعث گردید جبهاتی که باید در برابر اردوی سوریه و همپیمانان آن می جنگیدند، تخلیه گردد.»

دوم: به این ترتیب از دست دادن بسیاری از مناطق آزاد شده، فشار سنگینی را بالای انقلابیون حلب وارد نمود و انقلابیون در منقطه ای تنگ تری محاصره گردیدند و بمباران شدید و هشدارها برای حمله به سایر مناطق هم چنان ادامه یافت. این جا بود که امریکا، همزمان با درخواست های جهانی برای اعمال آتش بس، فرصت را برای احیای مجدد روند حل سیاسی بحران سوریه مناسب دیده و این راه حل را با استفاده از فضای جدید بوجود آمده، که می طلبد در آن عجله صورت گرفته و از تأخیر جلوگیری گردد، یک بار دگر بر سر زبان ها انداخت. واقعیت های زیر این ادعا را روشن تر می کند:

1-      امریکا به خوبی می داند که پس گرفتن برخی از مناطق مهم در شرق حلب به معنی پایان انقلاب سوریه نیست و پاکسازی انقلابیون در مناطق مختلف سوریه؛ آرزوی مستحیل و غیر عملی می باشد. امریکا این را نیز می داند که سال های دراز انقلاب در سوریه فضای خطرناک اسلامی را به بار آورده، بناً تلاش می کند هرچه زودتر این فضا را از میان بردارد و راه کار سیاسی و صالون های گفتگو نسبت به ابزار نظامی بهتر می توانند این هدف را براورده نمایند؛ زیرا استفاده از زور و جنگ، دامن این فضا را گسترده تر و مستحکم تر خواهد نمود. بنابر این امریکا در شکست دادن و مطیع نمودن مردم سوریه از طریق کشتار و ویرانی و افزایش آن کاملاً ناامید شده و سال هاست که دنبال فرصتی است تا با استفاده از آن راه حل سیاسی را مطابق برنامه ها و نقشه هایش مطرح و اعمال نماید.

2-      ادارۀ حکومت اوباما به تاریخ 20.1.2017م قصر سفید را ترک خواهد نمود، اما هنوز این خیال را در سر دارد که این قصر را با دستاوردهای قابل ملاحظه ای ترک نماید. به همین دلیل است که وقتی اردوی حکومت سوریه وارد مناطق حلب گردید، روسیه ادعا نمود که جان کری وزیر خارجه امریکا به شدت در تلاش است بر سر حلب معامله کند. چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز در خبری به تاریخ 28.11.2016م، به نقل از یوری اوشاکوف معاون رئیس جمهور روسیه گفت که وی امروز دوشنبه 28 نومبر در اظهاراتی چنین گفته است: «اگر در مورد تلاش های جان کری پرسش دارید، باید گفت که این تلاش ها به شدت افزایش یافته است. وی در ادامه گفت: با توجه به حجم بی سابقۀ تماس های تلفونی وزیران خارجۀ امریکا و روسیه، می توان این تلاش ها را بی سابقه خواند؛ زیرا تمرکز این تماس ها تنها روی یک موضوع بوده و آن هم قضیۀ سوریه می باشد.»

3-      امریکا به ترکیه تمرینات لازم را داده و آن را موظف نمود تا نقش برجستۀ سیاسی را به نیابت از آن بازی کند، در حدی که نشست های دو جانبۀ کری-لاوروف تبدیل به نشست های دو جانبۀ روسیه-ترکیه گردید و همین مسئله است که پرده از واقعیت تماس های گستردۀ اخیر ترکیه جهت تصرف مناطق شرق حلب و ملاقات های دوستانۀ مسئولین ترک با همتاهای روس شان و هم چنین سفرهای این مسئولین به لبنان و ایران، بر می دارد. این ملاقات ها و سفرها بسیار گسترده و قابل توجه بوده و می توان به نحو زیر از آن یاد نمود:

أ‌-           الجزیره نت به تاریخ 26.11.2016م در خبری چنین گزارش داد: «حسن روحانی امروز شنبه مورخ 26.11.2016م با مولود چاووش اغلو وزیر خارجه ترکیه دیدار نموده و به علاوۀ روابط دو جانبه میان دو کشور، در خصوص بحران سوریه و سایر قضایای منقطه ای نیز بحث و گفتگو نمود. آژانس خبری جمهوری اسلامی ایران(ایرنا) گزارش داد که وزیر خارجۀ ترکیه مشوره هایش را در تهران با محمد ظریف همتای ایرانی اش ادامه خواهد داد.»

ب‌-       آژانس اناضول نیز به نوبۀ خود خبر داد که: «چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه، مسئله نیاز به آتش بس فوری و ارسال کمک های اولیه به حلب را با ریاض حجاب مورد بحث و بررسی قرار داد، دو طرف در این دیدار تلاش های را که تا کنون در جهت ایجاد راه حل سیاسی بحران کشور به کار گرفته شده نیز ارزیابی نمودند.» (منبع: الجزیره نت، 30.11.2016)

ت‌-        سفر لاوروف به ترکیه مورخ 30.11.2016م، در این سفر سرگی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه اعلام نمود که: «توافقاتی که میان روسیه و ترکیه در مورد بحران سوریه در عرصه های نظامی، دپلوماتیک و سیاسی حاصل گردیده، در شرف عملی شدن است.» (منبع: روسیۀ امروز 1.12.2016م) لاوروف در ادامه افزود: «روسیه و ترکیه گفتگوها جهت دست یابی به حل بحران سوریه در زودترین زمان ممکن را هم چنان ادامه خواهند داد.» (منبع: الجزیره نت، 1.12.2016م)

ث‌-       تلویزیون بی بی سی به تاریخ 2.12.2016م در خبری گفت: «رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه اوضاع سوریه را در جریان هفتۀ گذشته با ولادمیر پوتین همتای روس اش حد اقل سه بار از طریق تماس تلفونی به بحث و مناقشه گرفت.»

ج‌-        هم چنین تلویزیون یاد شده به تاریخ 1.12.2016م به نقل از مولود چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه خبر داد که وی در کنفرانس مطبوعاتی که با سرگی لاوروف همتای روس اش در شهر انیای ترکیه برگزار نموده بود گفت: «ما به خاطر پایان دادن به فاجعه، روی احتمال آتش بس توافق نظر داریم.» وی هم چنین به تاریخ 2.12.2016م در اظهاراتی چنین گفت: «ترکیه با روسیه و ایران، که همپیمانان بشار اسد می باشند و هم چنین با سوریه و لبنان جهت دست یابی به راه حلی برای بحران سوریه مشوره می کند.»

ح‌-        آژانس سبوتنیک روز پنج شنبه اول دسمبر به نقل از سمیر نشار یکی از اعضای ائتلاف مخالفان گفت: «سه روز قبل نشست هائی توسط ترکیه راه اندازی گردید، بسیار کوشش می شد این نشست ها مخفی نگهداشته شود و گروه هائی که در این نشست ها مشارکت نموده بودند، همان گروه هائی بودند که ترکیه می تواند بالای آنان نفوذ داشته باشد، اما این نشست ها هیچ نتیجۀ محسوسی به بار نیاورد.» (منبع: روسیه امروز 1.12.2016) هم چنین تلویزیون بی بی سی نیز در همین تاریخ به نقل از نشریۀ فایننشل تایمز گزارش داد که شماری از فرماندهان مخالفان سوریه سرگرم گفتگوهائی مخفی با بعضی از مسئولین روس می باشند که توسط ترکیه هماهنگ گردیده و هدف از این گفتگوها پایان دادن به جنگ های مستمر حلب می باشد. این نشریه در ادامه افزود: «چهار تن از اعضای مخالفان که در شمال سوریه حضور دارند، به این نشریه خبر داده اند که ترکیه گفتگوهائی را با بعضی از مسئولین روس در انقره پایتخت ترکیه راه اندازی و ترتیب داده اند.»

نشریۀ "المدن" به تاریخ 3.12.2016م در خبری می نویسد: «گروه اسلامی احرار شام زیر نام "جبهۀ اسلامی" مذاکراتی را با برخی از مسئولین روس به پیش می برد که هدف از آن دست یابی به آتش بس در حلب می باشد. براساس این آتش بس قرار است افرادی از "جبهۀ فتح شام" از طریق کاستیلو از منطقه اخراج شوند و هم چنین راه هائی برای بیرون کشیدن مجروحین و مریضان از مناطق شرق حلب در نظر گرفته شده و این کار زیر نظر گروهی وابسته به سازمان ملل صورت خواهد گرفت. معلوماتی را که "المدن" به دست آورده نشان می دهد که خروج گروه "فتح شام" از حلب از طریق برنامه ای انجام خواهد گرفت که توسط ترکیه ترتیب گردیده و قرار است بعدها انقره براساس این برنامه، موضوع رساندن کمک ها به مناطق محاصره شده را به عهده گیرد.»

خ‌-        رضایت امریکا از این اقدامات ترکیه را می توان در استقبال وزارت خارجۀ امریکا از این مذاکرات مشاهده نمود؛ چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 1.12.2016م در خبری گفت: «مارک تونر سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا روز پنج شنبه اول دسمبر در کنفرانس مختصر مطبوعاتی چنین گفت: گزارش های را مشاهده کردیم که نشان می دهد روسیه با انقلابیون سوریه گفتگو می کنند. وی در ادامه گفت: در مورد عکس العمل ما در این مورد باید بگویم که ما از هرگونه تلاش واقعی که هدف از آن کاستن از رنج و درد مردم سوریه، به ویژه حلب باشد، استقبال می کنیم.» پس باید دانست که امریکا در پس تمام این اقدامات قرار دارد، به ویژه با توجه به این که در مورد روند گفتگوها و حل و فصل این بحران، با روس ها همنظر می باشد.

چنان چه باز هم تلوزیون روسیۀ امروز به تاریخ 3.12.2016م در خبری گفت: «وزیر خارجۀ روسیه روز شنبه سوم دسمبر اعلام نمود که جان کری همتای امریکائی اش مجموعه پیشنهادهائی را در خصوص حل و فصل قضیۀ حلب به وی تسلیم نموده که با موقف های اساسی روسیه هماهنگ می باشد.» نشریۀ دارالحیاة در گزارشی نوشته: «لاوروف در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته که قرار است شام فردا و یا صبح روز چهار شنبه روسیه و ایالات متحده گفتگوهائی را در خصوص خروج از ژینو انجام دهند. وی افزود: وزیر خارجۀ امریکا مجموعه پیشنهادهائی را در خصوص روند و زمان این خروج به وی سپرده است.» روسیۀ امروز نیز در خبری که به تاریخ 5.12.2016م منتشر نمود، چنین گفت: «طرف روس آماده گی اش را برای آغاز این گفتگوها در روز دوشنبه 5 دسمبر اعلام نمود، اما واشنگتن خواست تا دیدار آگاهان دو طرف اندکی به تأخیر افتد. انتظار می رود این گفتگوها شام روز سه شنبه یا صبح روز چهار شنبه آغاز گردد.»

با توجه به معلومات فوق، قطعاً اقدامات گسترده ای را که اخیراً ترکیه روی دست گرفته، به مراتب بزرگ تر از آن است که ترکیه به تنهائی آن را طراحی و عملی نموده باشد. روشن است که این امریکاست که ترکیه را به جانب این اقدامات بر انگیخته و قدم به قدم آن را تعقیب می نماید. این امریکاست که گفتگوهای یادشده با روسیه را براساس پیشنهادهائی که تسلیم روس ها نموده، اداره می نماید؛ زیرا ادارۀ حکومت اوباما تلاش دارد در جریان چند هفته ی اندکی که از عمرش باقی مانده، بیشترین استفادۀ ممکن را نموده و در قضیۀ سوریه دستاوردی را-اقلاً در حلب- برای خود رقم زند.

سوم: فرصت هایی را که امریکا برای کشاندن موفقانۀ گروه های نظامی به پای میز گفتگو و از سرگیری روند سیاسی بحران سوریه در اختیار دارد، می توان در موارد زیر بررسی نمود:

1-      راه حل های مسالمت آمیز در داخل سوریه از هیچ گونه پشتیبانی بر خوردار نبوده و محکوم می باشد، زیرا مردم سوریه به دسیسه هائی که دولت های عربی و ترک ها با امریکا و روسیه برعلیه آنان به راه انداخته به خوبی پی برده اند و همین مردم هستند که بالای گروه های جنگی فشار وارد می نمایند تا مسیر تحرکات شان را پس از آلوده شدن به وابستگی های گوناگون به خارجی ها، تصحیح نمایند؛ این وابسته گی و آلوده گی ها را می توان در متأثر شدن شان از کمک های کثیف پولی، سهم گرفتن در روند مصالحه، آتش بس و سرد نمودن جبهات جنگ و هم چنین پایبندی به خطوط سرخ و دساتیر صادر شده از اتاق های فرماندهی بیرونی شان مشاهده نمود.

اگرچه گرداننده گان نظام حاکم در سوریه و کسانی که اخیراً بالای شرق حلب با آنان همپیمان شده اند، از بیداری مردمی در داخل سوریه و فشارهای آن بالای گروه های نظامی آگاه بودند، اما این بیداری و فشارها در حال حاضر افزایش یافته و گروه های موصوف را خود باخته و خائن معرفی کرده و خواستار اخراج رهبران آن از صحنه شده اند. گروه های داخل حلب تصمیم گرفتند خود را در برابر حملات وحشیانۀ اخیر منحل نموده سپس به طور دسته جمعی اردویی موسوم به اردوی حلب تشکیل دهند تا به این ترتیب یک نیروی واحد باشند. باید گفت که این اقدام بسیار خوبی است و شاید بتواند آنان را در برابر خطرهای موجود متحد نموده و از وابستگی به طرف های خارجی نجات دهد.

تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 1.12.2016م در خبری چنین گفت: «سمیر نشار یکی از اعضای ائتلاف مخالفان سوریه اعلام نمود که گفتگوهای گروه های نظامی با روسیه و ترکیه هیچ گونه دستاوردی نداشته، زیرا تصمیم اساسی در دست گروه های مسلح محاصره شده در داخل شهر حلب می باشد؛ چنان چه وی گفت: این نشست ها هیچ گونه نتیجۀ محسوسی در قبال نداشته، زیرا کسانی که در شهر حلب محاصره می باشند، جداً از رهبران شان که در بیرون از شهر به سر می برند تصمیم می گیرند، بنابر این فیصلۀ نهائی به گونۀ مستقلانه اتخاذ گردیده و در اختیار کسانی است که در داخل شهر محاصره می باشند.»

شکی نیست که گروه های مسلح داخل حلب هیچ اعتنائی به گفتگوهای خائنانه و هشدارهای وحشیانه ای که در بیرون به منظور تسلیم شدن صورت می گیرد، "نه" گفته اند. الحرة به تاریخ 3.12.2016م در خبری گفته که: «آژانس خبری رویترز روز شنبه به نقل از یکی از مسئولین گروه های مخالف سوریه خبر داده که رهبران نیروهای مخالف هرگز شرق حلب را به نیروهای حکومت تسلیم نخواهند نمود، این در حالی است که روسیه قبلاً گفته بود که حاضر است در مورد خروج نیروهای مخالف از این منطقه، با ایالات متحده گفتگو نماید.»

2-      به این ترتیب مردمی را که خطر سقوط تاج انقلاب شام(حلب) از خواب غفلت بیدار نموده، هرگز با راه حل های سیاسی موافقت نکرده و تسلیم دشمن نخواهند شد، بلکه دیدیم که با پیمانۀ گسترده تر برای اصلاح مسیر گروه های وابسته به دولت های عربی و ترکیه دست به کار شده اند، گروه هائی که کمک های مالی دشمن برای شان تبدیل به لگام بزرگی گردیده که آنان را از ادامه دادن راه انقلاب باز می دارد، به این ترتیب پاک و آلوده از یکدیگر تفکیک می گردد؛ آلوده آنانی هستند که دنبال باداران شان در ترکیه و سعودی و غیره رفته و به سرعت تسلیم روند ذلت آور سیاسی طراحی شده توسط امریکا، همپیمانان و یاران آن گردیده و در خندق دسیسه گران برعلیه انقلاب سقوط نمودند.

و اما پاک؛ کسانی هستند که هم چنان با عزم مستحکم شان، استوار باقی مانده و به جز در برابر الله متعال در برابر هیچ کس دیگری سر خم نکرده اند و همین پاکان اند که به خواست الله متعال، مکر و نیرنگی را که امریکا به کمک ایران، روسیه، ترکیه و دولت های عربی به راه انداخته اند، از هم گسسته و آن را از نابود خواهند کرد.

این تهاجمات وحشیانه و این پایداری افسانه ای انقلابیون در حلب، نه تنها خباثت و دو رنگی برخی ها را در داخل برملا نمود، بلکه پرده از چهرۀ تمام طرف های دخیل و خبیث، به ویژه ایران، سعودی و ترکیه نیز برداشته است. ایران براساس نقشه هائی که امریکا طرح می کند، دست به کشتارهای وحشیانه ای می زند که نظیر آن را بجز کشتار وحشیانۀ روس ها دیگر در هیچ موردی نمی توان دید؛ سعودی با پول های کثیف اش برخی گروه هائی را تغذیه می کند که در گفتگوهای خائنانه سهم می گیرند و ترکیه با گمراه نمودن برخی ها در اجرای نقشه های امریکا سهم می گیرد، چنان چه با صدای بلند اعلام نمود که هرگز حلب را تنها نخواهد گذاشت، اما دیدیم که در برابر چشم جهانیان آن را ناجوانمردانه تنها گذاشت، نه فقط این، که حتی گروه های وابسته به خود را از منطقۀ حلب بیرون کشیده و آنان را مکارانه به جهتی دور از حلب سوق داد.

هم چنین با صدای بلندتر فریاد زد که هرگز اجازه نخواهد داد کشتار دسته جمعی منطقۀ حماة تکرار شود، اما در عمل دیدیم که حماة دوم و سوم تکرار شد، بدون این که ترکیه دست به هیچ کاری بزند! زمانی که عرق شرم در جبین اش جمع گردید، در این اواخر دیدیم که یک بار دیگر صدایش را بلند نمود، چنان چه اردوغان در اظهاراتی گفت: «هدف ما از راه اندازی عملیات "سپر فرات" برکناری بشار اسد است!» تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 29.11.2016م به نقل از رجب طیب اردغان خبر داد که وی در بیانیه ای که روز سه شنبه 29 نومبر سال جاری در استانبول و در یک سمینار اختصاصی، گفت: «ما در کنار ارتش آزاد سوریه وارد این کشور شدیم. سپس پرسید: چرا وارد شدیم؟ وارد شدیم تا به حاکمیت بشار اسد ظالمی که مردم سوریه را توسط دولت تروریست اش می هراساند پایان دهیم و هدف ما از ورود به سوریه هیچ چیز دیگر نبوده است.»

اما در عمل دیدیم که حتی پیش از این که سر و صداها در مورد این اظهارات اش فروکش کند، از آن به خاطر رضایت روس هائی که صبح و شام حلب را موشک باران می کنند، کوتاه آمد! چنان چه تلویزیون عربی زبان تی آر تی به تاریخ 1.12.2016م در خبری گفت: «اردوغان رئیس جمهور ترکیه در سی و مین دورۀ گردهمائی شهرداران که در کاخ ریاست جمهوری برگزار گردید، سخنرانی نموده و در بخشی از این سخنرانی گفت: هدف عملیات "سپر فرات" که توسط نیروهای مسلح ترکیه رهبری می گردد، هیچ شخص و یا کشور مشخصی نیست؛ بلکه هدف این عملیات-که از 24 آگست آغاز گردیده- تنها گروه های تروریستی می باشد.»

روسیه از همان ابتدا می دانست که اظهارات اردوغان در مورد کنار زدن بشار اسد پوچ و بی معنی می باشد، چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به نقل از وزیر خارجۀ روسیه خبر دارد که وی روز پنج شنبه اول دسمبر در تعلیق اظهارات اخیر اردوغان چنین گفت: «مسکو در عمل روی توافقاتی متکی است که میان رئیس جمهوران دو کشور صورت گرفته، توافقاتی که عملاً در حال اجرا است و نه روی اظهارات یک جانبه ای که در موارد زیادی مطرح می گردد. سپس مورخ 7.12.2016م، یلدرم در جریان سفر اش به مسکو در گفتگوئی که با آژانس خبری روسیه)انترفاکس( به صراحت و خیلی روشن گفت که عملیات سپر فرات هیچ ربطی به حوادث جاری در مرکز شهر حلب نداشته و نیز هیچ ارتباطی به روند تغییر نظام سوریه ندارد.» این خبر را صفحۀ انترنتی الخلیج آن لاین به تاریخ 7.12.2016م نیز منتشر نمود.

چهارم: با توجه به موارد فوق دانسته می شود که روسیه حملات وحشیانه اش را در هماهنگی کامل با امریکا انجام می دهد و امریکاست که در پس عملیات "سپر فرات" قرار دارد، عملیاتی که یکی از اهداف راه اندازی آن؛ بیرون کشیدن برخی از جبهات جنگی از جبهۀ حلب و در نتیجه، تضعیف نمودن جبهۀ حلب بود. گفتگوهای صورت گرفته میان گروه های ساخته گی و روس ها نیز با حمایت امریکا راه اندازی گردیده و هم چنین امریکاست که در پس نیروهای ایرانی و وابسته گان آن قرار دارد.

از جانب دیگر؛ باز همین امریکاست که از دست رسی مخالفان به سلاح های مؤثر جلوگیری نموده و خبرهائی را که رسانه ها مورخ 7.12.2016م منتشر نمودند، این واقعیت را تغییر داده نمی تواند. به طور مثال تلویزیون العربیه امروز مورخ 7.12.2016م در گزارشی گفت: «مجلس نماینده گان امریکا قانونی را تصویب نمود که براساس آن به ادارۀ حکومت دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب اجازه داده می شود تا موشک های زمین به هوا را-که می تواند طیاره ها راهدف قرار دهد- برای گروه های مخالف سوریه بفرستد.» نشریۀ "واشنگتن پوست" خبر داده که این قانون شامل بعضی قیوداتی در مورد انتقال این سلاح ها می شود.

عملی شدن این قانون مشکوک به نظر می رسد و حتی اگر عملی هم گردد، باز هم تفاوتی با عملی نشدن آن ندارد، زیرا استفاده از این سلاح ها تنها به دستور دشمنان اسلام و مسلمانان صورت خواهد گرفت، پس چنین مسلح نمودن هیچ فرقی با خلع سلاح ندارد و امیدوار بودن به این وعده و نویدها بسان انتظار انگور از بوتۀ خار است. گذشته از آن؛ این قانون در حالی تصویب می گردد که حلب در آستانۀ ویرانی کامل قرار دارد و پارلمان امریکا اجرای این قانون را به زمان آغاز کار حکومت ترامپ موکول نموده و این در حالی است که ترامپ قبلاً اعلام نموده بود که به مخالفان سلاح نخواهد داد! پس شکی نیست که این صحنه سازی ها برای گمراه نمودن مسلمانان ساده لوح بوده و تهمت های بزرگی است که در حق انقلابیون زده می شود.

باوجود تمام این واقعیت های ناگوار، باز هم باید دانست که حلب، هر اندازه که ویران هم گردد، باز مجدداً بر پا خواهد خواست و تمام سرزمین مبارک شام، به ویژه حلب سربلند، چون خنجر زهر آلودی است که در حلقوم امریکا، روسیه، وابسته گان و دنباله روان شان گیر کرده و خواب را از چشمان شان ربوده است.

آنان هرگز فرصت این را پیدا نخواهند نمود تا پیروزی تخیلی شان را به یکدیگر تبریک گویند؛ زیرا ورود به یک شهر(حلب) پس از ویرانی کامل و قتل عام ساکنین آن و دست یافتن به افراد دشمن تنها پس از شهادت شان، خود بیانگر پیروزی تخیلی و شکست واقعی است که امریکا و همپیمانان اش آن را جشن می گیرند! این که موشک های ویرانگر، بمب های بیرلی و لشکرهای بی شمار را برای مقابله با صدها و یا نهایتاً چند هزار تن-مجاهد، با کمترین تجهیزات نظامی- به میدان جنگ می کشانند، اما با وجود آن هم نمی توانند رو در رو با آنان وارد جنگ شوند؛ مگر پس از راه اندازی بمباردمان هوائی و موشک های بحری، قطعاً خود پیروزی انسان های بزدل و وحشت زده ای را نشان می دهد که در برابر مردان شجاع و سربلندی حاصل می کنند و روشن است که چنین پیروزی، هرگز پایدار نبوده و سرانجام محکوم به شکست است!

امریکا، روسیه، همپیمانان، یاران و دنباله روان شان در پی آن اند تا با ارتکاب این همه جنایت وحشیانه، تاریخ ننگین برادران صلیبی و مغول های تاتار شان را تکرار نمایند، صلیبیان و مغول هائی که در عراق و سرزمین شام مرتکب جنایت های هولناک گردیدند.

اما اینان یک بخش از آن تاریخ را فراموش کرده اند و آن، سرنوشتی است که برادران دیرین شان در برابر مسلمانان مواجه گردیدند، چنان چه مسلمانان، آنان را از سرزمین خویش ریشه کن نموده و یک بار دیگر روی پای شان ایستادند و عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان را برای شان برگردانده و خلافت شان را استحکام بخشیدند.

آنان شهر هرقل را فتح نموده و از آن "استانبول" یعنی شهر اسلام را ساختند، سپس خودشان را به مسکو نزدیک نموده و دروازه های وین را کوبیدند. باید دانست که تاریخ همواره در گردش است و این گردش برای آنانی که چشم بینا دارند، دور به نظر نمی رسد.

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

[شعراء: 227]

آن ها که ستم کردند به زودی می دانند که بازگشتشان به کجاست!

 

ادامه مطلب...

حلب در آتش می سوزد باوجودی که جهان در تماشا اش نشسته!

خبر:

ارتش سوریه اعلام نمودن که دو ولسوالی تحت محاصره مخالفین را در مناطق شرقی شهر حلب در دو روز اخیر دوباره گرفتند و به همین گونه دولت حملات هوایی خود را به منظور هدف قراردادن مناطق تحت تصرف گروه های مخالف دولت را دوباره از سر گرفت. در اوایل ماه نومبر سال جارینیروهای نظامی سوریه، تمام قدرت و توان خود را برای دوباره به کنترل در آوردن مناطق شرقی حلب به خرج دادند. از سال 2012م بدینسو-که حلب بزرگترین شهر سوریه می باشد- در تصرف مخالفین دولت قرار داشت، حال به دو پارچه ی تحت تصرف دولت و مخالفین تقسیم شده است.

حلب، قبل از جنگ های داخلی یکی از بزرگترین شهر سوریه بشمار می رفت و حال در اثر این جنگ ها صدها هزار نفر از بین رفتند، و به دو قسمت-غربی که به اختیار دولت و شرقی که به اختیار مخالفین است- تقسیم شده، با این حال سازمان ملل متحد رسماً اعلام می دارد که تقریباً 250هزار نفر هنوز هم تحت محاصره قرار دارند.

و اخیراًمخالفین به دشوار ترین لحظات مقاومت شان پس از آنکه نیروهای طرفداردولت آنان را شکست سنگینی داد، مواجه شدند که حدوداً یک بر سوم حصه قلمرو شهر را درین اواخر تحت اداره خود داشتند. افراد ملکی در مناطق شرقی حلب نظر به اینکه جنگ میان مخالفین و دولت شدیداً در بین شهر هر لحظه جریان دارد، از زنده ماندن شان کاملاً ابراز ناامیدی می کنند

صلیب سرخ یا ICRC-که در زمینه کمک ها فعالیت می کنند- اعلام نمود که در 72 ساعت گذشته تقریباً 20هزار غیرنظامی به منظور محافظت از جان خود در مناطق غربی شهر-تحت محاصره دولت- پا به فرار زدند. و منابع دیگر گفته اند که آنها بخاطر عقب نشینی به دیگر محلات مناطق شرقی حلب رفتند.

مخالفین سوریمحاصره شدهدر شرق حلب،به گفتۀ مقامات سازمان ملل، برای رساندن کمک های اولیه و ادویهجات طبی توافق بستند، اما قبل از آنکه کمکهای بشر دوستانه را آغاز کنند، تمام جهان منتظر نشانه "چراغ سبز" از سوی روسیه و دولت سوریه برای رساندن این کمک ها بودند.

تبصره:

نبرد سوریه بسیاری جنبه های گنگ وضعیت سوریه را که در اصل حقیقت اصلی از چی قرار است، افشا کرده است. واضحاً که غرب باوجود کمک هایش به مخالفین هنوز هم از خود هیچ صدای در نیاورده و آرام باقی میماند. مقامات مخالفین طرفدار غرب به خبرگزاری رویترز (Reuters)گفته که سیاست خارجی حکومت ایالات متحده امریکا نسبت به اوضاع سوریه توجه ی کمی دارد. اسد و متحدانش در تلاش این بودند که از شرایط ناگوار فعلی بهره ی گیرند، در حالیکه غرب تابحال هیچ بهره ی گرفته نتوانسته است.

به هرحال، انتقادات نسبت به ترکیه در پیوند به عدم کمک به مخالفین دولت بشار اسد در حملات اخیر روسیه، ایران و دولت سوریه بالای غیر نظامیان،به اوج خود رسیده است. مقامات از اداره رئیس جمهور اردوغان خبر می دهند:«باوجودی که اردوغان همراه پوتین در جریان دو هفته گذشته صحبت های داشته و توافق برای حل بحران انسانی در حلب بستند، هر دو مقام تمام تلاش های خود شان را بر علیه تروریزم بین المللی بخرج خواهند داد.»

جهان، مردم سوریه را به سرنوشت خودشان واگذاشتند، حالت بیانگر این است که تمام جهان همراه رژیم سفاک سوریه به قتل عام مردم بی گناه راضی شدند. شما بگوئید چقدر مسلمان بی گناه بمیرد تا زمانی که افواج امت اسلامی باهم برای سرکوب اسد و همپیمانانش متحد شوند؟ و بیان خدمات حکام مسلمان به هیچ دردی نمی خورد به این معنی که هیچ کس برای محافظت از مردم وجود ندارد، و هنگامی که حکام در پشت درهای بسته همراه دشمنان اسلام توافق می بندند، و همواره برای حفظ منافع ملی خود می اندیشند، همان گونه‌ایکه ترکیه انجام داد.

مسلمانان حلب یاور و کمک کننده ی بنام الله سبحانه وتعالی را دارند و الله منان هرگز آنها را تنها نخواهد گذاشت که شکست بخورند؛ زیرا وی سبحانه وتعالی می فرماید:

وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ

 [حج: 4]

(امّا الله بنده گان مصلح و مراكز پرستش خود را فراموش نمیكند) و به طور مسلم اللهیاری میدهد كسانی را كه(با دفاع از آئین و معابد) او را یاری دهند. الله نیرومند و چیره است(و با قدرت نامحدودی كه دارد یاران خود را پیروز میگرداند، و چیزی نمیتواند او را درمانده كند و از تحقّق وعدههایش جلوگیری نماید).

اما حکامی که در رأس مقام و قدرت در سراسر جهان هستند، از بابت اینکه خواهران و برادران شان را هر روز در حال مرگ و آزار و اذیت شدن هستند و بطور بخاموشانه تماشا می کنند و حتی نمی خواهند به این اوضاع نقطه پایان بخشند، در آخرت سخت محاسبه خواهند شد.

نویسنده: عایشه حسن

برای دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

واقعیت تحولات جاری در شهر حلب سوریه

حزب التحریر: امیر حزب التحریر، عالم بزرگوار شیخ عطا بن خلیل ابورشته به پرسشی که در خصوص واقعیت تحولات جاری در شهر حلب سوریه مطرح گردیده بود، پاسخ داد: «در این پاسخ به اقداماتی که امریکا جهت اعمال فشار بالای مردم حلب و مجاهدین روی آورده است پرداخته شده، اقداماتی؛ از قبیل: وادار کردن روسیه به فرستادن نیروهای بحری اش، فراخوانی ایران و پشتیبانان اش به منطقۀ حلب، سرد نمودن بسیاری از جبهات جنگی توسط سعودی و ترکیه، تلاش برای افروختن آتش فتنه میان گروه های جنگی در داخل حلب و تداوم جذب و اخراج برخی از گروه ها از حلب و ارسال آنان به عملیاتی که ترکیه زیر نام "درع فرات" به راه انداخته است. این اقدامات باعث شد نیروهای بشار اسد موفق شوند شماری از مناطق شرق حلب را به تصرف شان در آورند. به این ترتیب بالای انقلابیون حلب فشار بزرگ و سنگینی وارد گردیده و در منطقه ای تنگ تری قرار گرفته اند.

امریکا همزمان با فراخوان های جهانی برای آتش بس در سوریه، فرصت را مناسب دید تا روند حل سیاسی بحران سوریه را یک بار دیگر بر سر زبان ها اندازد؛ زیرا امریکا می داند که تصرف چند منطقۀ مهم در شرق حلب به معنای پایان انقلاب نیست، هم چنین به دلیل این که ادارۀ حکومت اوباما امیدوار است پیش از ترک نمودن قصر سفید، در قضیۀ سوریه دستاوردهائی داشته باشد. به همین دلیل است که ترکیه را موظف نمود نقش برجستۀ سیاسی را در این زمینه به نیابت از امریکا بازی نماید.

نشانه و دلیل این توظیف، دید و بازدیدهای زیاد و پیهمی است که در این اواخر میان مسئولین روس و ترک ها صورت می گیرد، هم چنین دید و بازدیدها میان ترک ها و ایرانی ها، دیدار ترک ها با ریاض حجاب و زمینه سازی برای دیدارهائی که شماری از گروه های نظامی و مسئولین روس را در ترکیه کنارهم جمع نمود. نشانۀ رضایت امریکا از اقدامات اخیر ترکیه را می توان در استقبال وزارت خارجۀ امریکا از دیدارها و گفتگوهای یاد شده مشاهده نمود، پس این امریکاست که در پس این اقدامات قرار دارد، به ویژه با توجه به این که امریکا در خصوص روند گفتگوها و راه حل مورد نظر اش با روس ها همنظر می باشد.»

پاسخ به پرسش فوق الذکر در مورد فرصت هائی که امریکا برای کشاندن گروه های جنگی به پشت میز مذاکره و از سرگیری روند سیاسی در سوریه در اختیار دارد، بیان داشته که این مسئله در داخل سوریه از هیچ گونه پشتیبانی برخوردار نبوده و محکوم می باشد؛ زیرا مردم سوریه به دسیسه هائی که دولت های عربی و ترک ها با امریکا و روسیه برعلیه آنان به راه انداخته اند، به خوبی پی برده اند و همین مردم هستند که بالای گروه های جنگی فشار وارد می نمایند تا مسیر تحرکات شان را پس از آلوده شدن به وابسته گی های گوناگون به خارجی ها، تصحیح نمایند؛ این وابسته گی و آلوده گی ها را می توان در متأثر شدن شان از کمک های کثیف پولی، سهم گرفتن در روند مصالحه، آتش بس و سرد نمودن جبهات جنگ و هم چنین پایبندی به خطوط سرخ و دساتیر صادر شده از اتاق های فرماندهی بیرونی شان مشاهده نمود.

به این ترتیب و از طریق این فشارهاست که پاک و آلوده از یکدگر تفکیک می گردد؛ آلوده آنانی هستند که دنبال باداران شان در ترکیه و سعودی وغیره رفته و به سرعت تسلیم روند ذلت آور سیاسی طراحی شده توسط امریکا، همپیمانان و یاران آن گردیده و در خندق دسیسه گران برعلیه انقلاب سقوط نمودند. و اما پاک؛ کسانی هستند که هم چنان با عزم مستحکم شان استوار باقی مانده و به جز در برابر الله متعال دیگر در برابر هیچ کس دیگری سر خم نکرده اند و همین پاکان اند که به خواست الله متعال مکر و نیرنگی را که امریکا به کمک ایران، روسیه، ترکیه و دولت های عربی بافته است، از هم گسسته و آن را از نابود خواهند کرد.

در ادامۀ این پاسخ به پرسش گفته شده: «این تهاجمات وحشیانه و این پایداری افسانه ای انقلابیون در حلب، نه تنها خباثت و دو رنگی برخی ها را در داخل برملا نمود، بلکه پرده از چهرۀ تمام طرف های دخیل و خبیث، به ویژه ایران، سعودی و ترکیه نیز برداشته است.» امیر حزب التحریر در اخیر این پاسخ به پرسش علاوه نمود: «باوجود تمام این واقعیت های ناگوار، بازهم باید دانست که حلب هر اندازه که ویران گردد باز مجدداً برپا خواهد خواست و تمام سرزمین مبارک شام، به ویژه حلب سربلند، هم چون خنجر زهرآلودی است که در حلقوم امریکا، روسیه، وابسته گان و دنباله روان شان گیر کرده و هرگز فرصت این را پیدا نخواهند کرد تا پیروزی تخیلی شان را به یکدیگر تبریک گویند؛ این که نمی توانند وارد یک شهر شوند مگر پس از ویران کردن آن، در اصل خود پیروزی تخیلی است(که باید از ادعای آن احساس شرم کنند).

امریکا، روسیه، همپیمانان، یاران و دنباله روان شان در پی آن اند تا با ارتکاب این همه جنایت وحشیانه، تاریخ ننگین برادران صلیبی و مغول های تاتارشان را تکرار نمایند، صلیبیان و مغول هائی که در عراق و سرزمین شام مرتکب جنایت های هولناک گردیدند. اما اینان یک بخش از آن تاریخ را فراموش کرده اند و آن سرنوشتی است که برادران دیرین شان در برابر مسلمانان مواجه گردیدند، چنان چه مسلمانان آنان را از سرزمین خویش ریشه کن نموده و یک بار دیگر باز برپا شده و عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان را به برای شان برگردانده و خلافت شان را استحکام بخشیدند، آنان شهر هرقل را فتح نموده و از آن "استانبول" یعنی شهر اسلام ساختند سپس خودشان را به مسکو نزدیک نموده و دروازه های وین را کوبیدند. باید دانست که تاریخ همواره در گردش است و این گردش برای آنانی که چشم بینا دارند، دور به نظر نمی رسد.

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

[شعراء: 227]

و آن ها که ستم کردند به زودی می دانند که بازگشتشان به کجاست!

ادامه مطلب...

تداوم بمباردمان حلب توسط نظام و بی توجهی سازمان ملل

هفته جاری شاهد سقوط قسمت های زیادتری بدست نظام در شرق حلب بودیم، چنان چه بالای بالغ بر 30درصدی از حلب تسلط پیدا کرده است. هم چنان نظام، حملات خود در شهر ادلب را نیز از سرگرفته که در نتیجه آن 64 فرد ملکی جان باختند. در عین زمانی که مردم ملکی بی دفاع جان می دهند، سازمان ملل "پولیس جهانی" بار دیگر عجز خویش را بخاطر تحقق صلح به نمایش گذاشت.

چنان چه امروز در رای گیری شورای امنیت سازمان ملل متحد که بخاطر جلوگیری روسیه و نظام از بمباردان حلب منعقد شده بود، بار دیگر چین و روسیه از حق ویتوی خویش برعلیه این تصمیم استفاده نموده و آن را نقض نمودند.

در حالی که احتمالاً انقلاب سوریه به آخر خود رسیده است، ولی با آن هم امریکا و قوت های جهانی نظام را اجازه می دهند که پایه های خویش را استحکام بخشد.

 

ادامه مطلب...

هم سویی تلاش های روسیه با امریکا برای جنگ با اسلام

پوتین رئیس جمهور روسیه به تاریخ 1.12.2016م در اظهاراتی بیان داشت: «هم سویی و توحید تلاش های مان با ایالات متحده جهت مبارزه با تهدید کاملاً واقعی، وغیر واهی تروریزم را ارزیابی خواهیم نمود.» (منبع: تلویزیون روسیۀ امروز) این اظهارات را دشمن الله سبحانه وتعالی پوتین بگونه ای بیان می دارد که گویا تا اکنون تلاش های شان هماهنگ نبوده است. پوتین این اظهارات را پس از نشستی که به تاریخ 29.9.2015 با اوباما رئیس جمهور امریکا داشت، مطرح نمود و بدون شک او این اظهارات را به اشارۀ امریکا به زبان آورده است، چنان چه یک روز بعد از این نشست بود که وی برعلیه مردم مسلمانان سوریه وارد عمل شده و تلاش می کند آنان را از رهائی از زیر یوغ اسد و نظام فاسد اش و بازگرداندن حاکمیت اسلام و هم چنین از پاک ساختن شام از پلیدی های امریکا  بازدارد. این دشمن الله در ادامه سخنانش افزود: «نیروهای روسیه خسارت های هنگفتی را متوجه تروریستان نموده است.»

گرچه خسارت هائی را که انقلابیون در این اواخر متحمل گردیده اند یکی از مراحل مبارزه میان کفر و ایمان به شمار می رود و مسلمانان مکلف اند آن را ارزیابی نموده و اسباب و دلایل آن را بررسی نمایند و می دانیم که در جنگ پیش روی و عقب روی یک امر طبیعی می باشد، اما باید دانست که پیروزی سرانجام از آن دین الله متعال و کسانی است که در این راستا کار و پیکار می کنند.

 

ادامه مطلب...

آنگلا میرکل خواستار جلوگیری از پوشش روبند(نقاب) در آلمان شد

آنگلا میرکل صدر اعظم آلمان خواستار منع پوشش روبند(نقاب) در آلمان گردید. وی این درخواست را در جریان یک بیانیه ای که در گردهمائی سالانه حزب دموکرات مسیحی در روز سه شنبه ایراد می کرد، مطرح نمود.

میرکل این سخنان را در میان جمعیتی که در شهر اسن گردهم آمده بودند و شمار شان به هزار تن می رسید، مطرح نموده گفت که روبند(نقاب) در کشور ما مناسب نمی باشد. وی هم چنین گفت: «جلوگیری از روبند در هر زمانی که از لحاظ قانونی امکان پذیر باشد، یک ضرورت جدی است. او افزود: بازگذاشتن چهره در روابط فردی که نقش اساسی را در کشور ما بازی می کند یک اصل به شمار می رود. و افزود: روبند به همین دلیل در کشور ما نامناسب است.» میرکل گفت که لازم است در زمان مناسب از روبند کاملاً جلوگیری صورت گیرد. سازمان عفو بین الملل به شدت از پارلمان بلغاریا، به دلیل تصویب قانون جواز پوشش "روبند" در اماکن عمومی انتقاد نمود. جون دال هوزن رئیس بخش اروپائی سازمان عفو بین الملل در آن زمان گفته بود: «این قانون بخشی از رویکرد نگران کننده ای است که از تعصب، تنفر و نژادگرائی در بلغاریا نشئت می کند.

ادامه مطلب...

بحران روهینگیا

جنایت هائی که نظامیان روهینگیا در بورما برعلیه مسلمانان مرتکب می شوند، در هفته جاری وارد مرحلۀ جدیدی گردیده، چنان چه مصیبت هایی را که مسلمانان بورما متحمل می گردند، به شدت رو به افزایش می باشد. بسیاری این اقدامات وحشیانۀ بودائیان بنیادگرا را، پاکسازی نژادی خوانده اند و آمار جدید نشان می دهد که در جریان چند هفتۀ اخیر، به تعداد بیست و یک هزار تن از مسلمانان روهینگیا از برما به سوی کوکس بازار فرار نموده اند و دلیل آن کشتار دسته جمعی بود که با آن مواجه گردیده اند. مقامات در برما نزدیک به 130هزار تن از مردان، زنان و اطفال را از احتیاجات اولیه شان محروم ساخته اند. از دیدارهائی که با پناهنده گان صورت گرفته، چنین برمی آید که آنان در معرض زورگیری ها، شکنجه ها و حتی کشتارهائی قرار دارند که توسط نیروهای امنیتی دولت صورت می گیرد.

در حالی که جهان شاهد این جنایت های وحشتناک بوده و اوضاع برما را که سازمان ملل متحد آن را جنایت برعلیه بشریت می خواند، دیده می شود که نظام های حاکم در کشورهای اسلامی همجوار برما هیچ گونه اقدامی برای توقف این جنایت های وحشتناک نکرده اند.

آونگ سان سوچی رهبر حزب ملی دموکرات میانمار که برندۀ جایزۀ نوبل نیز می باشد به برخی از این حوادث اعتراف نموده و کشتار جمعی توسط بودائیان بنیادگرای میانمار را محکوم نمود. شیخ حسینه نخست وزیر بنگله دیش صراحتاً گفت که به کسانی که از برما فرار می کنند، اجازۀ پناهنده گی به این کشور را نمی دهد.

ادامه مطلب...

چی راه حلی می تواند مردم تاجکستان را از حقارت، ظلم و ستم رهایی بخشد؟

  • نشر شده در سیاسی

درین اواخر ما شاهد حالتی هستیم که برای آزادی مردم تاجکستان فراخوانی های جریان دارد. برخی ها مردم را به دموکراسی فرا می خوانند و ادعا دارند که دموکراسی صلح و رفاه را به ارمغان می آورد. تعداد دیگری احساسات مردم را به وطن پرستی و نشنلیزم برمی انگیزاند و تحریک شان می کند که ما تاجک هستیم و باید خود را به جهان اثبات کنیم. درین جا احزاب اسلامی هم وجود دارد، مگر افکار و احساسات شان با دموکراسی و وطن پرستی آمیخته شده اند.

پس واقعاً بگویید چی راه حلی می تواند مردم مسلمانان تاجکستان را از حقارت، ظلم و ستم آزادی بخشد، آیا دموکراسی است یا اسلام؟ دموکراسی یک نظام فکری است؛ چون: به اساسی بنیاد شده که حکومت بدست مردم است و به خواست اکثریت مردم حلال و حرام تعین می شود. شراب نوشی، زنا، انکار مستقیم از اسلام، توهین به مقدسات و تمام این ها تحت نام دموکراسی بخاطری آزادی های شخصی که در خود دارد همه اش انجام می شود. دموکراسی همین است و واقعیت اش همین می باشد.

آیا ما مسلمانان تاجکستان هم چو آزادی های را خواهانیم که در آن جامعه فاسد می شود و جایی که مفکوره روابط نامشروع و همجنس گرایی عام خواهد بود؟ نخیر! ما منحیث مسلمانان تاجکستان، هرگز این چنین نظام فاسد را قبول نداریم، بگذارید که غرب در همین نظام فاسد زنده گی کنند. بدانید که مسلمانان تاجکستان هرگز این حالت را قبول نخواهند کرد.

غرب همواره تلاش می ورزد که نظام دموکراسی را توسط حکامی که درست از مفاهیم اسلام آگاهی ندارند، بالای مردم تطبیق کند. بدبختانه قدرت مندان به مردم راه حل پیشکش می کنند و ادعا می کنند که دموکراسی از اسلام مأخوذ شده است.

در اسلام تصمیم ‌گیری در مورد قانون صرف به اختیار الله سبحانه وتعالی است نه به اختیار مردم و ثانیاً در برگزاری شورای اسلامی هرگز قانون ساخته نمی شود و هرگز یک حکم را منع و یا مجاز قرار داده نمی تواند؛ بلکه تمام این ها مربوط الله سبحانه وتعالی است که قرآن کریم می فرماید:

إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ

[ انعام: 57]

حکم تنها از آن الله سبحانه و تعالی است.

حال این ها چگونه می گویند که دموکراسی از اسلام مأخذ شده؟ اگر به هوش و فکری دقیق این آیات را تکرار کنند، بدون شک این آیه کلام الله سبحانه وتعالی برای آنان کافی است:

وَاتَّقُواْ یوْماً لاَّ تَجْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیئاً وَلاَ یقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ هُمْ ینصَرُونَ

‏[بقره: 123]

و از(عذاب) روزی خود را در امان دارید كه از دست كسی برای كس دیگری چیزی ساخته نیست و بجای كسی همانند و بلاگردانی  پذیرفته نمی گردد، شفاعت و میانجی گری بدو سودی نمی رساند و كسی به یاری كسی بر نمی خیزد و یاری نمی شوند.‏

توجه به آن اشخاصی که همیشه به وطن پرستی و قوم گرایی دعوت می کنند، در حالی که این مفکوره کاملاً با عقیده ی اسلامی در خلاف است. پیامبر الله سبحانه وتعالی می فرمایند:

مَنْ تَعَزَّى بِعَزَاءِ الْجَاهِلِیةِ فَأَعْضُوهُ بِهِنَّ أَبِیهِ وَلَا تُكَنُّوا

(رواه نسایی)

کسی که تسلیت اش بسان تسلیت جاهلیت است برایش بگوید که آله تناسلی پدر خویش را به دهان بگیرد و این را در کنایه برایش نگوید.

وَمَنْ قُتِلَ تَحْتَ رَایةٍ عِمِّیةٍ، یغْضَبُ لِلْعَصَبِیةِ، أَوْ یقَاتِلُ لِلْعَصَبِیةِ، أَوْ یدْعُو إِلَى الْعَصَبِیةِ، فَقِتْلَةٌ جَاهِلِیةٌ

کسی که تحت بیرق تعصب می میرد، برای تعصب فرا می خواند و یا کمک می کرد، مرگ وی بسان مرگ جاهلیت است.

علاوه بر این، هم چو مفکوره ها امکان ندارد که منجر به ترقی و پیشرفت و وحدت مردم شود و چگونه می تواند توسط مفکوره های پوچ خود مردم را باهم متحد سازد، در حالی که این مفکوره ها مردم تاجکستان را به چندین سمت تقسیم کرده است.

پس مردم تاجکستان از کدام آزادی حرف می زنند، آیا آن ها نمی دانند که تاجکستان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی تابع و تحت سیطره ی روسیه است؟ آزادی مسلمانان تاجکستان زمانی می آید که کاملاً عاری از مداخله ی کشورهای بزرگ باشد. و این کار تنها و تنها با تغییر نظام باطل و ستمگر تاجکستان با یک نظام عادلانه ی اسلام امکان پذیر است.

ما منحیث یک حزب سیاسی اسلامی، برای آن مردان و زنان تاجیک و کسانی که می خواهند این کشور را توسط  فعالیت بر تأسیس دوباره خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت تغییر دهند، یک بار دیگر بازگو می کنیم. این خلافت بود که اجداد آتش پرست مان را بر نور هدایت و ایمان به الله سبحانه وتعالی سوق داد و به خوبی پیشرفت و باهم متحدانه در زیر سایه ی خلافت اسلامی زنده گی کردند.

به یاد داشته باشید! کمک و یاری الله سبحانه وتعالی بالای ما نازل خواهد شد و به اراده الله سبحانه وتعالی تاجکستان یکی از ولایه خلافت جهانی خواهد بود.

نویسنده: مبین ابوداود

ادامه مطلب...

استراتیژی مکارانۀ امریکا در سوریه!

  • نشر شده در سیاسی

استراتیژی امریکا

ادارۀ حکومت بوش پسر پس از حوادث 11 سپتمبر روی نیروی مستقیم نظامی متمرکز شده و این نیرو را به عنوان استراتیژی اساسی اش جهت اعمال هیبت و تجدید ساختار سیاست جهان به شکل کامل اتخاذ نمود؛ اما امریکا پس از جنگی که در افغانستان و عراق به راه انداخت در این سیاست ناکام شد و این جنگ ها مصیبت هایی را-هم برای امریکا و هم برای جهان- به بار آورد. ادارۀ حکومت اوباما استراتیژی متفاوتی را پیش گرفت که براساس صبر، بردباری، نیرنگ و استفاده از دیگران در رویاروئی ها استوار بوده و هدف آن مهار نمودن بحران های بود که رئیس جمهور پیش از او به بار آورده بود. هم چنین محافظت از تسلط امریکا و تداوم آن به صفت دولت نخست و بدون رقیب در سراسر جهان، این استراتیژی را می توان در خلاصۀ سیاست های امریکا در جهان بررسی نمود، به ویژه سیاست های مربوط به بحران های متعدد خاورمیانه که در این اواخر شاهد موج های سهمگینی بود که منجر به سقوط بعضی از نظام های حاکم در آن گردید.

آماده سازی ایران

برخی ها به خاطر برداشت غلطی که از استراتیژی امریکا داشتند، گمان می کردند که امریکا رو به عقب برگشته و در اتخاذ تصامیم لازم برای اعمال سیطره اش بالای جهان عاجز مانده، برخی دیگر گمان می کردند، امریکا قصد دارد از منطقۀ خاور میانه بیرون رفته و به شرق آسیا روی آورد. این گمانه زنی ها باعث شد که در درک سیاست های امریکا دچار اشتباه بزرگی شده و تصور کنند که واشنگتن در تنظیم سیاست هایش دچار سردرگمی، تردد و اضطراب گردیده و همین تردد امریکا مجال را برای ایران باز نمود تا به این منطقه هجوم آورد و تلاش کند جای امریکا را بگیرد؛ اما تمام شواهد بیانگر این است که امریکا خودش بگونۀ جدی و متداوم تلاش نمود تا ایران را برای ایفای نقش محوری در استراتیژی جدید امریکا آماده نماید.

پیمان نامۀ مشهور بیکر هاملتون در اواخر حکومت بوش پسر به همین منظور روی دست گرفته شد تا برای نظام های ایران و سوریه نقش محوری را ترسیم نموده و زمینۀ این را فراهم نماید تا این دو نظام بتوانند به صورت واضح و صریح برای نجات روند سیاسی که امریکا در عراق رهبری می نمود، نقش بازی نمایند. به همین دلیل بود که امریکا دوسیۀ هسته ای ایران را بست و تحریم های اعمال شدۀ جهانی علیه آن را لغو نموده و ایران را مجدداً به آغوش جامعۀ جهانی برگرداند و مبالغ هنگفتی را در مراحل مختلف به اقتصاد ایران تزریق نمود.

بنابر این، همکاری های دو کشور در عراق، جهان را به حیرت انداخت، در حدی که گروه های مسلح وابسته به ایران که توسط قاسم سلیمانی جنرال ایرانی رهبری می گردید، تنها زمانی وارد جنگ می شد که توسط طیاره های نظامی امریکا حمایت و پشتیبانی می گردیدند.

تناقض گویی ها به معنی سردرگمی در سیاست نیست

برای درک درست تحولات جاری، باید برداشت های غلط مربوط به استراتیژی امریکا را برطرف نمود، شاید دلیل اساسی این برداشت های غلط همانا اعتماد نمودن به اظهارات دوگانه و حتی احیاناً متناقض سیاست مداران امریکا در خصوص قضایای منطقه باشد؛ اما واقعیت این است که هدف از اظهارات این چنینی اکثراً فریب افکار عامه و حفظ آبروی امریکا بوده، به این معنی که این اظهارات نمی تواند اساس و معیار فهم درست سیاسی قرار گیرد.

هم چنین اختلاف سیاست امریکا با حدس و گمان های برخی ها، در تشکیل برداشت غلط از این سیاست نقش داشته و منجر به این گردیده که تصور کنند امریکا در شک و سردرگمی به سر برده و روی قضایا تأثیری ندارد؛ اما با اندکی دقت می توان دانست که چنین توقعات و انتظارها در اصل مبتنی بر تخیلات و منطق غلطی بوده و هیچ گونه واقعیت خارجی و عملی ندارد. چنان چه بسیاری از این تحلیل گران از همان ابتدا تصور می کردند که امریکا دشمن نظام بشار اسد بوده و براساس معلوماتی که از رسانه ها می گرفتند گمان می کردند این نظام برخلاف سیاست های امریکا عمل کرده و قطب مخالف آن به شمار می رود.

بنابر این طبیعی است که امریکا فرصت را از همان آغاز انقلاب مردمی غنیمت شمرده و تلاش می کند نظام بشار را از میان برداشته و نظام مناسبی را جایگزین آن نماید؛ اما پیوسته این کار را به تأخیر انداخت-براساس منطق آنان- هرگاه فرصت تحقق این کار فراهم گردید، امریکا این فرصت را از دست داد؛ طوری که نظام بشار اسد را هشدار داد اگر پایش را از خطوط سرخی که واشنگتن ترسیم نموده فراتر گذارد، با حملات امریکا مواجه خواهد گردید؛ اما زمانی که این خطوط را زیر پا نمود، امریکا از آن چشم پوشی نموده و به تسلیم شدن ذخایر هسته ای آن اکتفا نمود. سپس دیدیم به هر طریق ممکن از تعهدات اش با سخنانی مکارانه، کوتاه آمد و برای تحلیل گران خیال پرداز فوق الذکر طوری وانمود کرد که گویا امریکا به این قضیه توجه ندارد، یا در مورد آن متردد یا هم از آن عاجز می باشد.

انقلاب علیه نظام بشار اسد در حقیقت انقلاب علیه امریکاست

این برداشت غلط ناشی از عدم معلومات درست، از تاریخ نظام حاکم در سوریه و عدم آگاهی از واقعیت سیاست های جانب دارانۀ آن در جریان چندین دهه می باشد، سیاست هایی که با ورود به لبنان در سال 1975م، به اشارۀ امریکا آغاز شده سپس با یکجا شدن با ائتلاف امریکایی برای بیرون راندن عراق از کویت در سال 1991م، و درخواست مصرانه برای قرار دادن واشنگتن به عنوان یگانه میانجی جهت هرگونه حل و فصل با دولت یهود ادامه یافت و آخرین مورد آن پیوستن به روند موسوم به جنگ علیه تروریزم که توسط امریکا رهبری می گردد می باشد.

این واقعیت های تاریخی پرده از نقاب این مفکورۀ گمراه کننده بر می دارد که گویا نظام سوریه قطب مخالف و مانع امریکا در منطقه به شمار می رود؛ بلکه درک درست این واقعیت های تاریخی نشان خواهد داد که انقلاب علیه این نظام در حقیقت انقلاب علیه امریکا بوده و در نتیجه: مسئولیت ادارۀ اوباما در اصل این است که چنین انقلابی شکست داده و از پیروزی آن جلوگیری نماید و نه ضربه زدن به نظام بشار اسد و سقوط دادن آن، چنان که بعضی ها تصور می کنند.

درک این واقعیت ساده و بسیط، پرده از معادلۀ موجود برداشته و سیاست های امریکا را با اهداف واقعی آن همخوان و هماهنگ می نماید و سپس روشن می گردد که چرا امریکا با نظریۀ ایجاد منطقۀ امن در شمال سوریه مخالفت نمود و چرا نگذاشت سایر کشورها سلاح های پیشرفته به انقلابیون علیه نظام بشار کمک نمایند.

در حالی که هنوز بیرق های گروه داعش و سایر گروه هایی که بعداً آن ها را بهانه توجیه سیاست هایش در آغاز و تداوم آن در جریان سال های بعدی اتخاذ نمود، بر فراز منطقه ظاهر نگردیده بود؛ اما اظهارات متناقض و مترددی که امریکا در هشدار دادن به نظام بشار اسد به کار برده و سپس آن را پس می گرفت، چیزی جز تلاش ها برای حفظ آبرویش در برابر افکار عامۀ جهانیان نبوده و در حقیقت تاکتیک تقریباً موفقی بوده که برای سرپوش گذاشتن بالای سیاست خبیثانه اش برای حمایت از نظام وحشی به کار گرفته که مردم اش را با کشنده ترین ابزار ممکن به قتل می رساند.

توهم دست برداشتن امریکا از خاور میانه

این ادعا که امریکا توجه اش به منطقۀ خاور میانه را کاهش داده و در عوض روی شرق آسیا تمرکز نموده است، زیاد قابل بحث و بررسی نیست؛ زیرا امریکا عملاً در شرق آسیا حضور داشته و حتی یک روز هم از آن غافل نبوده و هرگز منتظر فرصتی؛ مانند: "انقلاب های جهان عرب" نبوده تا با استفاده از آن به جستجو و کشف منطقۀ شرق آسیا بپردازد. دلیل دوم که مهم تر از نخست است این که امریکا پس از جنگ دوم جهانی دولت نخست جهان شده و هنوز در اوج قدرت قرار دارد.

امریکا این را به خوبی می داند که هرگونه تغییر اساسی و بنیادی در نظام های حاکم در منطقه و یا هرگونه تغییر در رویکرد و سیاست های این نظام ها، مستقیماً به منافع حیاتی امریکا ضربه خواهد زد؛ زیرا موقعیت استراتیژیکی که منطقۀ خاور میانه در قلب جهان و در وسط قاره های کهن از آن برخوردار است، برای امریکا به صفت دولت نخست جهان از اهمیت فوق العاده ای بر خوردار می باشد. هرگونه بی توجهی به این منطقۀ حساس جهان به معنی برهم خوردن نقش دولت نخست جهان، مختل شدن نفوذ آن در منطقه و شروع تشکیل ساختار جدید سیاسی و اقتصادی جهان خواهد بود که هزینۀ آن را امریکا خواهد پرداخت؛ زیرا منابع اساسی انرژی جهان(نفت و گاز) به پیمانۀ وسیع در این منطقه قرار دارد. این منطقه به مثابۀ قلب جهان اسلام و مرکز اصلی رویکردها و رهبری روحی و فکری آن به شمار می رود. از این رو تسلط هر قدرت دیگری، چه این قدرت استقلال ذاتی و واقعی خود منطقه باشد و یا استعمار دیگری؛ مانند: اروپای پیر و در رأس آن انگلیس و یا روسیه، که در تلاش کسب نقش برجسته ای در جهان می باشد، می تواند توازن امریکا را در منطقه و جهان کاملاً برهم زند.

نقش روسیه در اقدامات امریکا در منطقه

نقش رو به گسترش روسیه در سوریه را باید در چهارچوب اصول و اساساتی که به بحث گرفتیم و پیامدهای مرتبط با آن بررسی و ارزیابی نمود. اگرچه روسیه خود یک دولت بزرگ بوده و دارای رویکردها و سیاست های مستقل می باشد؛ اما باید دانست که منطقۀ خاور میانه کاملاً از نفوذ آن بیرون می باشد. بنابر این روسیه هرگز نمی تواند در این منطقه براساس اجندای خودش عمل نماید. تمام کاری را که روسیه در این منطقه انجام می دهد، در اصل خدماتی است که بر مبنای معامله های دو جانبه برای امریکا ارایه می نماید.

چنان چه دیدیم زمانی که ناب هواپیمابر امریکا در سال 2013م، به جانب بحر متوسط حرکت نمود تا به اصطلاح جلو حکومت سوریه را که علیه غیر نظامیان از سلاح شیمیایی استفاده نموده بگیرد. دیدیدم که روس ها چگونه از سوریه پا به فرار گذاشتند. حتی روسیه علناً در آن زمان اعلان نمود که ما آماده نیستیم به خاطر هیچ کسی با دیگران دست به یخن شویم. هم چنین می دانیم که روسیه هیچ گاهی دامنۀ عملیات اش را به سوی عراق گسترش نداده، جایی که نفوذ واقعی گروه داعش، نفت، گاز و لقمه های چرب در آن موقعیت دارد.

بناً از دلایل فوق بر می آید که روسیه در منطقه برمبنای محاسبات کاملاً دقیق و از قبل برنامه ریزی شده ای عمل می نماید که اجازۀ آن را امریکا صادر می نماید. هم چنین می دانیم پس از آن که روسیه شبه جزیرۀ کریمیه را بلعیده و شروع به دست درازی در شرق اوکراین نمود، اروپا بالای آن فشار آورده و تلاش نمود، آن را در سیاست های جهانی به حاشیه براند؛ اما نقشی را که روسیه در سوریه بازی می کند باعث شده که این کشور را از این حاشیه بیرون آورده و آن را به جناح تأثیرگذاری مبدل نماید که نمی توان نقش آن را در چنین بحران حساس با واقعیت برجستۀ اسلامی آن، که قطعاً دامن اروپا و سایر دولت های منطقه را خواهد گرفت، ناچیز شمرد.

باتوجه به مسائل فوق الذکر، باید دانست که برانگیختن اختلافات ظاهری میان امریکا و روسیه و این که این اختلافات هرازگاهی حساس و مهم جلوه داده می شود و طوری وانمود می گردد که گویا جهان در آستانۀ جنگ جهانی میان این دو ابرقدرت می باشد. در اصل به هدف مصادره و انحصار بحران سوریه میان این دو قطب و جلوگیری از هرگونه مداخلۀ مؤثر بین المللی در این بحران می باشد. در عین حال؛ بزرگ جلوه دادن اختلافات میان امریکا و روسیه، بی تفاوتی امریکا در برابر جنایات نظام بشار اسد و پذیرفتن راه حل پیشنهاد شده توسط کری-لاوروف که هنوز برخی از بندهای آن اعلان نگردیده در برابر افکار عامۀ جهانیان توجیه می نماید و به امریکا اجازه می دهد تا در برابر کشتارها و جنایت های بی شمار این نظام خونخوار سکوت اختیار نموده و طوری جلوه دهد که اقدام جدی برای سرنگونی حکومت بشار اسد می تواند به مثابۀ جرقۀ آتش جنگ میان دو قدرت بزرگ جهان باشد.

از جانب دیگر این ظاهر نمایی امریکا و روسیه، تلاش های دوامدار اروپا برای مداخله در بحران سوریه را مهار نموده و دستیابی آن به مشارکت در این بحران را دشوارتر می کند؛ اما در عین حال دیده می شود که امریکا میدان را به علاوۀ برخی از کشورهای مزدور، برای شماری از دولت های همکارش نیز باز گذاشته تا آنان را برای تحقق منافع خود در منطقه و سراسر جهان به کار گیرد. البته طبیعتاً امریکا همواره به نحوی از انحا در تمام عرصه ها حضور داشته و نقش هر یک از این دولت های مزدور و همکار را تحت نظر می گیرد و مطابقت هرگونه حرکت و اقدام آنان با اهداف و برنامه های مورد نظر را به دقت بررسی و مراقبت می کند.   

نویسنده: حسن الحسن

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه